چهارشنبه هفته گذشته بود که جو بایدن به عنوان چهلوششمین رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا در برابر دوربینهای جهان سوگند یاد کرد. جو بایدن در قبال دونالد ترامپ که به عنوان یکی از پرحاشیهترین رؤسایجهمور این کشور قلمداد میشود، توانست اتاق بیضی کاخ سفید را به نام خود ثبت کند که به صراحت میتوان گفت، موانع سختی جلوی پای وی بود. با روی کار آمدن جو بایدن خیلیها معتقدند، بار دیگر آمریکا به برجام برمیگردد و تمام تحریمها علیه ایران برداشته میشود؛ ولی وقتی جورچینها را در کنار هم بگذاریم، احتمال این اتفاق شاید به منفی صفر هم برسد. در همین باره با مصطفی خوشچشم، تحلیلگر مسائل بینالملل گفتوگو کردهایم.
با توجه به آنچه از روز اول کاری جو بایدن نشان داده شده که در صدد لغو امضاهای دونالد ترامپ است، آیا میتوان ارزیابی کرد اقدامات وی شامل تحریمهای ایران خواهد شد؟
نوع نگاه بایدن به مسائل به گونهای است که مسائل داخلی آمریکا و مسئله مهاجران و بازگشتن به معاهده آب و هوایی پاریس را اولویت میداند و بحث سیاست خارجی ایران و چین را برای ماه دوم به بعد گذاشته است. در عین حال اقداماتی که آقای ترامپ انجام داده است، پیشزمینهای برای دولت بعدی بوده، فارغ از اینکه چه کسی حاکم شود. راهکار آمریکا مهار قدرت جمهوری اسلامی در همه حوزههاست و تحریم یکی از اسلحههای آمریکا به شمار میآید که همیشه از تحریم استفاده میکند. در دوره ترامپ، متأسفانه تحریم در حوزههای مختلفی استفاده شد. اوباما تحریمها را روی کاغذ برداشته بود و این تحریمها به گونهای تنظیم شده که حتی اگر بایدن بخواهد به طور عملی تحریمها را بردارد، تأثیری بر اقتصاد ما نخواهد داشت و بانک مرکزی ما همچنان در تحریم خواهد بود؛ چون تحریمهای ثانویه تحت عنوان تروریسم، موشکی و... باقی خواهند ماند. این کار انجام شده است تا برای برداشتن هر رشته تحریم درخواست معامله کنند و از این طریق جمهوری اسلامی را تضعیف کنند و از بین ببرند.
از این رو برنامهای مدون و شناخته شده ریختند و اتفاقاً پایهگذاران این فرمول کسانی هستند که امروز بر سر کار خود برگشتهاند.
بنابراین، نگاه بایدن هم نگاه حداکثری است و با نگاه اوباما و ترامپ هیچ تفاوتی ندارد. راهبرد کلی آمریکا مهار ایران است. البته شاید به نسبت دوران اوباما و ترامپ وضعیت بهتری داشته باشیم، زیرا تحریمها حداکثر میزان تأثیرگذاری خود را در یک سال و نیم تا دو سال گذاشته داشته است و بعد از این، شروع به افت میکند. تحریم سلاح طبق این فرمول در حال از دست دادن کارایی خود است. رکن دوم، تهدید به اقدام نظامی است که در یک سال اخیر اعتبار خود را از دست داده است. از این رو آقای بایدن برای پیشبرد راهبرد مهار مؤلفههای ضعیف شدهای در اختیار دارد که عملکرد افراطی آقای ترامپ موجب تضعیف این مؤلفهها شده است. از سوی دیگر، ایشان در داخل بسیار ضعیف شده است؛ چرا که افتراق و جو دوگانگی در داخل ایالات متحده حاکم است که بخش بسیاری از انرژی ایشان را خواهد گرفت.
بنابراین، در داخل توانمندی سابق را برای تقابل بیرونی ندارد. جمهوری اسلامی در ابتدای راه مقاومت فعال است و برای تقویت قدرت خود گزینههای زیادی پیش رو دارد؛ از این رو به نظر میرسد جمهوری اسلامی میتواند بر خلاف سالهای گذشته دست بهتر و قویتر و قدرتمندتری داشته باشد. از این رو زمان به نفع جمهوری اسلامی خواهد بود.
ایران در چنین شرایطی باید چه راهبردی در پیش بگیرد؟
اولاً، بایدن به هیچ عنوان تحریمهای مؤثر را برنمیدارد، حال ایران با بایدن و تیمش چه بخواهد مذاکره داشته باشد چه نداشته باشد؛ ولی درخواست جمهوری اسلامی میتواند همان چیزی باشد که امروز هم مطرح میکند. گام اول این است که آمریکا از تمام تحریمهای چهار سال گذشته که ناقض صریح برجام است، دست بردارد. در چارچوب کلی آمریکا به دنبال حل منازعه نیست. اوباما به کمتر از این عمل نکرد و چه برسد به بایدن و وضعیت امروز در عین حال به این جهت که ایران ابزارهای قدرتی دارد که در آینده میتواند از آنها استفاده کند؛ از جمله مصوبه مجلس همچنین مؤلفههای قدرت مثل بحث موشکی و هستهای. از اینرو ایران در ابتدای راه مقاومت فعال است و در صورتی که به استفاده از ابزارها اراده کند، میتواند وضعیت و موضع خود را قدرتمندتر کند و دست برتر داشته باشد. در حالی که بایدن با وضعیت فعلی رو به ضعف است و جایگاه ما بهتر و قدرتمندتر از آمریکاست.
بنابراین، ایران نباید هیچ گونه انعطافی بیش از آن چیزی که امروز از خود نشان داده، بروز بدهد ضمن اینکه در صورت خلف وعده از طرف آمریکا، ایران باید مصوبه مجلس را اجرا کند؛ همچنین دیگر ابزارهای فشار را بر روی آمریکا اعمال کند تا جدیت خود را بیش از پیش اعمال کند.
شاهد بودیم ترامپ با برخی از کشورهای عربی که ارتباط جالبی نیز با ایران نداشتند، توانست ارتباط تنگاتنگی بگیرید؛ آیا جو بایدن این ارتباط تنگاتنگ دونالد ترامپ را ادامه خواهد داد؟
قطعا بایدن در کنار ایجاد ائتلاف جهانی به سمت ایجاد ائتلاف منطقهای میرود. اوباما در قبال ایران بیشتر به ائتلاف اروپایی تمرکز کرده بود و ترامپ به ائتلاف منطقهای معطوف شد؛ ولی بایدن هر دو گزینه را در نظر خواهد داشت. البته بایدن مشکلاتی با خاندان بنسلمان دارد، اما با عربستان مشکلی ندارد و عربستان را همچنان به عنوان یک دوست و متحد میداند. با رژیم صهیونیستی هم به همین صورت است و روابط دولت بایدن با غاصبان قدس شریف روابطی مستحکم خواهد بود. آنها به دنبال برجام منطقهای هستند و ایجاد ائتلاف منطقهای در تقابل با جمهوری اسلامی از دیرباز در دستور کار واشنگتن بوده و هست و چیز جدیدی نیست. از دوران ترامپ همزمان با خروج او از برجام، سعی شد ائتلاف منطقهای عربی و صهیونیستی درست شود تا برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران و تقویت رژیم غاصب صهیونیستی جبههای ایجاد شود. بنابراین، بایدن همین راهبرد را در پیش میگیرد؛ چون آنها خواستار فشار بر جمهوری اسلامی هستند تا ایران به برجام منطقهای تن دهد. در حقیقت این بخشی از راهبرد آمریکا در منطقه غرب آسیاست. در ماجرای ترور شهید فخریزاده و ماجرای خرابکاری نطنز اگر چه رژیم صهیونیستی متهم اول است؛ ولی در کلیت این موارد بخشی از جورچین تقابل آمریکا با ایران است تا تهدید را معتبر کنند و راهبرد مهار آمریکا کارکرد پیدا کند. امروز عنصر تهدید معتبر آمریکا علیه ایران دچار مشکل شده و در منطقه دیگر اعتباری ندارد و شاید آمریکا بخواهد برای جبران این کمبود از رژیم صهیونیستی کمک بگیرد، در هر صورت این رژیم بخشی از راهبرد تقابل آمریکا با جمهوری اسلامی و محور مقاومت است و به صورت جداگانهای تعریف نمیشود.