پس از ۱۸ سال اشغال افغانستان به دست آمریکاییها، مذاکرات صلح با طالبان برای فرار از شکست در دستور کار ترامپ قرار گرفت که حاصل ۱۱ دور مذاکره مستقیم در قطر، امضای «توافقنامه دوحه» بود که به جز برخی گمانهزنیها، مفاد اصلی آن همچنان محرمانه و مبهم باقی مانده است. یکی از مفاد توافق دوحه این بود که مذاکرات بینالافغانی پس از آزادی زندانیان دو طرف از جمله ۵۰۰۰ زندانی طالبان آغاز شود؛ اما باوجود شروع مذاکرات پس از شش ماه از توافق دوحه، نه تنها آتشبس صورت نگرفت، بلکه بازگشت زندانیان آزاد شده طالبان به میدان جنگ، عملا کشتار غیرنظامیان افزایش یافت؛ طوری که تنها در سال جاری پیش از ۸۵۰۰ غیر نظامی کشته و دو برابر این تعداد زخمی شدهاند. اما با به قدرت رسیدن جو بایدن، بحث بازنگری توافق دوحه مطرح شد و دولت اشرفغنی با توجه به این فرصت پیش آمده، به نوعی موافق ادامه مذاکرات بینالافغانی طبق توافق دوحه نیست. جمهوری اسلامی ایران با توجه به اینکه براین باور است مذاکرات بینالافغانی در مسیر اصلی خود نبوده و اساساً با سیاستهای مبهم و چندگانه آمریکا و متحدانش در منطقه پیش برده میشود، مخالف جدی این روند است. فلذا لازم بود ایران با توجه به بنبست دوباره در روند مذاکرات بینالافغانی، هم نسبت به برخی موضوعات به طالبان هشدار دهد و هم نگاه اصولی خود به رهبران طالبان را گوشزد کند. از اینرو روز سهشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۹ هیئت سیاسی گروه طالبان به رهبری ملاعبدالغنی برادر، معاون سیاسی این گروه برای دیدار و گفتوگو با مقامات کشورمان وارد تهران شد. ایران فارِغ از اینکه رئیسجمهور افغانستان اشرفغنی باشد یا فرد دیگری، مخالف از بین رفتن نظام سیاسی و ساختارها و نهادهای قدرتی است که برآمده از «اجلاس بن» در ۱۳۸۰ و توافق همه جریانهای سیاسی و قومی افغانستان بوده است. ایران در همان زمان نیز بر برگزاری اجلاس در کابل حتی بر مشارکت طالبان ساقط شده از قدرت تأکید داشت؛ منتهی این آمریکاییها بودند که مخالف حضور طالبان در نشست بن شدند. اکنون نیز آمریکا صحنه گردان مذاکرات صلح است و اساساً دولت کابل در مذاکرات مستقیم آمریکا با طالبان حضور نداشته و در مذاکرات بینالافغانی نیز رهبران اصلی جریانهای سیاسی نقش حاشیهای و کمرنگ دارند و اساساً نمایندگانی از این احزاب هم اگر در هیئت مذاکرهکننده دولت افغانستان حضور داشته باشند، عمدتاً جنبه «نمایشی و نمادین» دارد. هرچند نگرانی رهبران طالبان از بازنگری توافق دوحه از سوی دولت جو بایدن جدی است، اما ایران تلاش میکند تا به رهبران طالبان گوشزد کند تا زمانی که الگو و تعریف مشخصی از ایجاد نظام خالص اسلامی یا امارت اسلامی، ارائه نکنند و جامعه مدنی، احزاب تأثیرگذار سیاسی و مطالبات مردم را نادیده بگیرند، اجازه نخواهند داد تا «جمهوریت» و «نظام جمهوری اسلامی» در افغانستان قربانی شود. البته ایران بر این باور است که طالبان بخش انکارناپذیر و واقعیت عینی جامعه افغانستان است، اما این به معنای نادیده گرفتن سایر اقوام و مذاهب نیست. در واقع آمریکاییها با پنهانکاری در مورد مفاد توافق دوحه و معامله با طالبان (دادن حکومت به طالبان در قبال حفظ پایگاههای نظامی و استمرار حضورشان در منطقه)، به خوبی نشان دادند که امنیت و صلح در افغانستان نه تنها دغدغه آمریکا نبوده و نیست، بلکه به دنبال «تصاعد بحران» و «جایگزینی داعش به جای طالبان» هستند. وضعیت وخیم امنیتی و پیچیدگی صحنه درگیریها در این کشور نیز حاصل سیاستهای واشنگتن است و اگر رهبران طالبان به دنبال ایجاد نظام اسلامی و امنیت در افغانستان هستند، باید با بازیگرانی همراه شوند که تنها هدف و خواستهشان از اقدامات سیاسی، تولید امنیت و آرامش برای مردم افغانستان است و تهران با این رویکرد به افغانستان و مذاکرات صلح و بازیگران آن مینگرد.