دین اسلام دین دلیل و برهان است. خداوند تمام دستورات خود را با دلیل و برهان ابلاغ کرد و از انسانها خواست هر چیزی را با دلیل و برهان اقامه کنند و قبول کنند؛ یعنی چه هنگامی که میخواهیم مطلبی را برای کسی اثبات کنیم باید از برهان استفاده کنیم و چه آن وقتی که کسی میخواهد اینکار را در مورد ما انجام دهد، باید آن را با دلیل و برهان قبول کنیم. اسلام و قرآن برای تبلیغ دین یا اثبات یک موضوع علمی و... ابزارهایی در اختیار ما قرار داده است که باید از آنها استفاده کنیم. اول «حکمت» است، دوم «موعظه حسنه» است و سوم «جدال احسن». (نحل/125) حکمت، دست یافتن به حق از راه علم و عقل. موعظه، تذکّر دادن به کار خیر در اموری که قلب در آنها رقت مییابد و جدال، برابری کردن با دیگران براساس برتریجویی و غلبه است. از تأمّل در این معانی چنین برمیآید که حکمت، حجّتی است که بدون تردید، سستی و ابهام انسان را به حق نایل میکند و موعظه بیانی است که دل را نرم میسازد و جدال حجتی است که با تکیه بر مسلمات برای سست کردن مبانی خصم به کار میرود، بنابراین حکمت و موعظه و جدل مطرح در آیه به ترتیب بر برهان، خطابه و جدل مصطلح در منطق منطبق میشود، جز آنکه خداوند موعظه را به «حسنه» و جدال را به «احسن» مقیّد کرده است.(طباطبایی، المیزان، ج۱۲، ص۳۷۲) پس وقتی میخواهیم برای فردی استدلالی بیاوریم یا گرهای از ذهن او باز کنیم، باید با سه روش یاد شده عمل کنیم. بنابراین هر روشی غیر از این سه روش اثرپذیر نیست؛ زیرا خداوند هم خود با این روش عمل کرده است، هم پیامبران خود را به این روش امر فرموده است و هم از انسانها میخواهد در مقابل استدلالها با این روش متواضع باشند. در حوزههای علوم دینی هم اصطلاحی وجود دارد که میگوید: «انسان باید عبدالدلیل باشد»؛ به همین دلیل برای یک قاعده علمی مدتها زمان صرف میکنند و تمام جنبههای استدلالی آن را بررسی میکنند تا شبههای باقی نماند.
شاید جدل در ذهن ما مذموم و منهی باشد، ولی تمام اقسام جدل اینطور نیستند. از آنجا که انسانها در برهان عقلی و شفاف بحث میکنند و در جدل تحمیلی و اقناعی این ذهنیت برای ما ایجاد شده است. اما جدل همیشه وجهه منفی ندارد و میتواند مثبت هم باشد. برای نمونه در مباحث سیاسی روز اصلاً نمیتوان برهانی بحث کرد؛ زیرا از قواعد علمی بیبهره است. پس ناچاریم جدلی بحث کنیم، اما نه جدل بهمعنای منکوب کردن و نابود کردن طرف مقابل. آنان که وظیفه بصیرتافزایی دارند، باید از موعظه حسنه و جدال احسن استفاده کنند تا نتیجه بگیرند.
در این خصوص از امام صادق(ع) سؤال شد آیا جدل کردن بد است و در اسلام نهی شده است؟ ایشان فرمودند اگر بد بود، خداوند در آیه 125 سوره نحل به آن اشاره نمیفرمود. سپس فرمودند: «[آن جدل مردود جدلی است که] تو با یک شخص یاوهگو وارد مباحثه شوی و او تو را وا دارد که به دروغ و باطل متوسل شوی و به جای اینکه به او با برهانهایی که خدا معین کرده پاسخ دهی یا کلام او را انکار میکنی یا حقّی را که آن دروغگو میخواهد تا با آن باطل خود را ثابت کند، از ترس اینکه مبادا دروغگو از آن حق علیه تو استفاده کند انکار میکنی؛ زیرا نمیدانی [در صورت گفتن آن حق] چگونه میتوانی از آن رهایی یابی. بر شیعه ما حرام است که برای برادران خود که [از نظر فهم برهانها] ضعیف هستند و علیه یاوهگویان، مایه پیچیدگی و سردرگمی باشند. [اینکار باعث شود که] یاوهگویان، ضعف شما و ضعف برهان شما را دلیل بر باطل بودن عقیده شما و حجّتی بر باطل خود قرار میدهند و ضعیفان هنگامی که ضعف شما که برحق هستید را در برابر یاوهگو میبینند، قلبشان اندوهناک میشود. امّا جدل از بهترین راه؛ همان است که خداوند به پیامبرش امر کرده است که با آن برهان، با منکران معاد و رستاخیز مجادله کند، لذا خداوند باریتعالی داستان آن منکر معاد را نقل کرده(یس80ـ78)» (الاحتجاج، ج۱، ص۲۱)
گاهی اوقات در جدلهای منفی حقی را انکار میکنیم تا از فرد مقابلمان شکست نخوریم. برای نمونه میگوییم: «من خودم به این موضوع یا این فرد انتقاد دارم یا او را قبول ندارم»! تا فرد مقابل احساس نکند من تعصب دارم. در جدل مذموم فقط میخواهیم فرد مقابل را شکست بدهیم به عواقب آن فکر نمیکنیم. گاهی حواشی و شبهات مجادله و مناظره اثر بدتری از خود موضوع بحث در جامعه دارد.
برخی افراد بهخاطر اینکه با واکنش منفی طرفداران و مخاطبان مواجه نشوند حق را انکار کرده یا در مورد آن سکوت میکنند. این انکار و سکوت، هم خیانت به حق است و هم اثرات منفی در جامعه میگذارد. جبهه حق خود را تنها میبیند و احساس میکند در اقلیت قرار دارد؛ اما اگر از اخبار و اطلاعات روز، نقاط ضعف و اشتباهات موجود را بگوییم و به یک جمعبندی برسیم و حق را عرضه کنیم و باعث تقویت آن بشویم «جدالی احسن» داشتهایم.