هر چه به برگزاری انتخابات ریاستجمهوری که قرار است در خردادماه سال 1400 برگزار شود نزدیک میشویم، فعالیتهای احزاب سیاسی نیز برای موفقیت در انتخابات بیشتر میشود. بخشی از این فعالیتها تلاش برای سامانبخشی به اردوگاه سیاسی و تنظیم و تدبیر برنامه لازم برای اداره کشور و همچنین تلاش برای رأیآوری از طریق معرفی توانمندیهای نامزد مورد حمایت انتخاباتی است؛ اما بخشی دیگر از فعالیتهای کلید خورده، اقدام رسانهای است که با هدف رقیبهراسی انجام میشود. در این رویکرد تلاش میشود از آرا و محبوبیت رقیب سیاسی کاسته شود، چهره رقیب تخریب شود و حضور و موفقیت او برای بخشی از جامعه هزینهبر باشد.
در این میان، اصلاحطلبان که به دلیل کاهش اعتبار و محبوبیت در انفعال شدیدی به سر میبرند و امید چندانی به پیروزی در انتخابات ندارند، سناریوی رقیبهراسی را ماههاست که آغاز کردهاند و در تلاشند با «شوک درمانی» هواداران را به وضعیت در پیش حساس کرده و آنان را به میدان آورند!
آخرین اقدام در این راستا یادداشتی است که به قلم سعید حجاریان، تئوریسین مؤثر اصلاحطلبان در پایگاه «مشق نو» انتشار یافته است. در این یادداشت دو سؤال مطرح و تلاش شده است تا به آن پاسخی داده شود. این دو سؤال این است که آیا میتوان نتیجه انتخابات ۱۴۰۰ را پیشبینی کرد؟ آیا در گذشته پیشبینی نتیجه انتخابات امکانپذیر بود؟ حجاریان با بررسی تاریخ ادوار انتخابات در ایران انتخابات گذشته را به دو دسته پیشبینیپذیر و پیشبینیناپذیر تقسیم کرده و در ادامه با تحلیل وضعیت کنونی انتخابات نتیجه میگیرد که «حاکمیت نیز به انتخابات غیررقابتی و خودمانی میل میکند همچون انتخابات مجلس یازدهم.» و وعده میدهد که «انتخاباتی غیررقابتی و پیشبینیپذیر را شاهد خواهیم بود.»
فارغ از نقدهایی که به گزارش پرخطای حجاریان از روند ادوار انتخابات گذشته وارد است که باید در نوشتار دیگری به آن پرداخت، درباره تحلیل و پیشبینی وی از انتخابات 1400 باید به نکاتی توجه کرد.
یکی از مهمترین مؤلفههای مؤثر در رسیدن به انتخابات تراز جمهوری اسلامی، فراهم آوردن بستری برای حضور همه استعدادها و گرایشهایی است که به قانون اساسی و آرمانهای ملت اعتقاد داشته و برای اداره کشور برنامه دارند. به واقع انتخابات شایسته و حقیقی به صرف تعدد نامزدهاحاصل نخواهد شد، بلکه لازمه این تعدد تکثر و تنوع افراد و سلیقهها و گرایشها خواهد بود که امکان انتخابهای مختلف را برای مردم فراهم خواهد آورد. دغدغه به کارگیری همه نیروها در مدیریت کشور و فراهم آوردن حضور آنها در رقابت انتخاباتی و به نوعی برگزاری انتخاباتی فراگیر با حضور همه گرایشهای سیاسی به رسمیت شناخته شده در قانون را میتوان در این توصیه رهبر فرزانه انقلاب اسلامی به اعضای هیئت مركزی نظارت بر انتخابات چهارمین دوره مجلس شورای اسلامی مشاهده کرد که معظمله فرمودند:
«هرچه افراد از جهات و جناحهای مختلف بیشتر در انتخابات شركت كنند، این برای نظام بهتر است؛ برای شورای نگهبان هم بهتر است. ما باید كاری كنیم كه این امكان و وسیله برای ورود اشخاصِ بیشتر فراهم بشود. نباید طوری باشد كه یك جریان، ولو در یك شهر خاص، احساس بكند كه در این انتخابات وارد نیست؛ باید طوری باشد كه در همه جا همه احساس كنند كه میتوانند آن فرد مورد نظر خودشان را واقعاً آزادانه انتخاب بكنند؛ یعنی شورای نگهبان و حركتی كه در این مقطع انجام میدهد، باید مظهر و آینه اعتماد عمومی باشد.» (4/12/1370) در این میان باید به این نکته نیز توجه کرد که این تکثر و تنوع باید چارچوبی داشته باشد که از منظر رهبر معظم انقلاب اسلامی «اعتقاد به نظام اسلامی، اسلام، قانون اساسی و حضرت امام(ره)» شروط لازم برای آن است. به واقع این دایره فراگیری تنها جریانها و گروههای سیاسیای را در بر میگیرد كه در نظر و عمل پایبندی خود را به انقلاب اسلامی و قانون اساسی و منافع ملی ثابت كرده باشند كه در قانون اساسی وظیفه تشخیص آن برعهده شورای نگهبان گذاشته شده است. جریانهای سیاسی كه مرزهای خودی و غیرخودی را در نوردیده و برای ضربه زدن به نظام اسلامی اردوگاه واحدی را با ضدانقلاب (هرچند موقت) تشكیل دادهاند و كسانی كه برای پیشبرد اهداف خود از تحصن و خانه نشینی و... برای فشار بر نظام اسلامی بهره بردهاند، باید برای بازگشت به دایره فراخ نیروهای خود در مقابل رفتار سیاسی خود به ملت و نظام اسلامی پاسخگو باشند.
این مبنا همواره مورد توجه شورای نگهبان بوده و در انتخابات آتی نیز مبتنی بر همین رویه عمل خواهد کرد. اتهامات مطرح از سوی امثال حجاریان نیز آنجایی بیاعتباری خود را آشکار میکند که با وجود این ادعاها، فهرست طول و درازی از اسامی فعالان این اردوگاه بیرون آمده که خود را آماده ورود به انتخابات 1400 میکنند. آنان به خوبی میدانند که چارچوبی جز قانون برای ورود آنان به انتخابات وجود ندارد و اگر مبتنی بر قانون احراز صلاحیت شوند، در رقابت 1400 حضور خواهند داشت.
نکته قابل ملاحظه پایانی آنکه واقعیت آن است که با توجه به عملکرد ضعیف دولت مورد حمایت اصلاحطلبان، انتخابات آتی برای این جریان پیشبینیپذیر شده است! این پیشبینیپذیری به دلیل آشکار شدن کارنامه ضعیف دولت مورد حمایت اصلاحطلبان است که در طول هشت سال گذشته نتوانسته بر مشکلات کشور فایق آید و با سیاستها و تدابیر پرخطای خود بر معضلات افزوده است! این جریان سیاستهای دولت یازدهم و دوازدهم را شکسته خورده و منسوخ میبیند و میداند که مردم حاضر به «تکرار» نخواهند بود، لذا پیشاپیش ناقوس شکست برای آنان به صدا در آمده است!