با همه سختیهای ناشی از مشکلات اقتصادی در سالهای اخیر، میتوان گفت همین مشکلات سبب خلق فرصتهایی در حوزه سیاست شده است، به گونهای که طی این مدّت شاهد شکلگیری وضعیّت جدیدی در حوزه نخبگان ارزشی و به تبع آن بخش قابل توجّهی از افکار عمومی کشور هستیم که امیدها را برمیانگیزد و مسیر جدیدی را پیش روی ملت ایران باز میکند. این وضعیّت در میانه مشکلات کنونی مستور مانده و پردهبرداری از آن و بسیج کردن احساسات و افکار عمومی نیروهای ارزشی در مسیر آن ضرورتی بسیار مهم است.
ویژگیهای وضعیّت جدید
بسترها و زمینههای شکلگیری وضعیّت جدید را باید در فوران خشم و ناراحتی نیروهای دغدغهمند از وجود مفاسد اقتصادی و کمکاری و سوء مدیریت دولتی و همزمان آشنایی آنها به بهرهبرداری هر چه بیشتر از نهادها و کنشهای مدنی جستوجو کرد. این بسترها که منجر به شکلگیری «آگاهیِ دردمندانه» شده است، طی سالهای اخیر در ایجاد رویکردی شجاعانه برای مبارزه با فساد مؤثر واقع شده و برای نمونه انگیزه قوّه قضائیه کنونی در این مسیر را تقویت کرده است. هر چند اقدامات این قوّه ارتباط بسیار زیادی با روحیه و تفکر رئیس کنونی آن دارد، اما فضایی که نیروهای دغدغهمند و ارزشی خلق کردهاند، همپوشان با رویکرد رئیس قوّه قضائیه، نقش بسیار مهمی در شکلگیری این اقدامات داشته است. معنای ناگفته این وضعیّت، استفاده هرچه بیشتر از ظرفیتهای قانونی کشور برای عملیاتی کردن ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی است و وقتی رفتارهای خودسرانه برخی نیروهای دغدغهمند در دهه 70 و 80 را که با هدف دفاع از ارزشهای انقلابی صورت میگرفت، به یاد میآوریم، اهمیّت پیوند ارزشها و آرمانها با قوانین را در شرایط کنونی برای تحقق مدنیّت دینی بیشتر درمییابیم. این وضعیّت طی یک سال اخیر با راهیابی نیروهای دغدغهمند و ارزشی به مجلس بیشتر تقویت شده است و مجلس کنونی با وجود انتقاداتی که به برخی از رفتارهای نمایندگانش وارد است، زمینه اعمال دیدگاههای ارزشی در قوانین و مصوّبات کشور را بیش از پیش فراهم کرده است.
سخن گفتن از حاکمیّت فضای ارزشی در دو قوّه قضائیه و مقننه به این معنا نیست که پیش از این چنین فضایی در این دو قوّه وجود نداشته است، بلکه به این معناست که در شرایط کنونی ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی با انگیزه، شجاعت، آگاهی و امیدواری بیشتری دنبال میشود و این موضوع انرژی مضاعفی به نیروهای ارزشی میدهد و به تبع آن انگیزه آنان برای کسب کرسی ریاستجمهوری را بیشتر تقویت میکند. ظهور چهرههای متعدد خواهان نامزدی در انتخابات ریاستجمهوری 1400 از یک منظر گویای انباشت این انگیزههاست.
ارزشمندی راه جدید و مخاطرات آن
پیچیدگی دنیای سیاست و مشوقهای دلربایی همچون نشستن بر کرسی قدرت، در بسیاری از مواقع سبب میشود انرژی انباشت شده یک جریان سیاسی، آسیبهایی داشته باشد و دستاوردها را بر باد دهد. در موقعیّت کنونی نیروهای ارزشمدار به آستانه یک کنش سیاسی هدفمند، با انگیزه و آگاهانه رسیدهاند و حرکت در این مسیر نیازمند تدبیر و تمرین بسیاری است. اگر به مواضع رئیس قوّه قضائیه و بسیاری از نمایندگان مجلس یازدهم بنگریم، میتوانیم درک آنان از مشکلات واقعی کشور و راهی را که باید در پیش گیرند مطلوب بدانیم، اما این همه به معنای خاطر جمعی از ادامه مسیر نیست. امروزه نیروهای ارزشی درک درستی از مشکلات اقتصادی و حوزه سیاست خارجی دارند و راه حلهای این مشکلات و چگونگی بهرهبرداری از ظرفیتهای قانونی در این مسیر را میشناسند، اما سیاست را به نسبت زیادی در حوزه رسمی و ساختاری خلاصه کردهاند و در عرصه فرهنگی نیز ساکت بوده و آن را اولویت خود نمیدانند.
این در حالی است که دو حیطه فرهنگ و سیاست، اهمیت تأثیرگذاری در کسب قدرت از سوی یک جریان سیاسی دارد. به صورت خیلی خلاصه وقتی یک جریان سیاسی مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم را حل کند، نمیتواند مطمئن باشد که رفاهی که برای مردم فراهم کرده است، سبب رأی گرفتن از آنان در انتخابات میشود و این واقعیتی است که در عرصه سیاسی ایران بعد از انقلاب اسلامی تجربه شده است. مسئله مهم در اینجا این است که تنها با زبان معیشت نمیتوان ذائقههای سیاسی را سیراب کرد و البته این سخن به معنای تبعیّت از هر نوع ذائقه سیاسی نیست، بلکه به این معناست که باید خدمات اقتصادی و معیشتی را به سطح نظری برکشید و در فضایی فکریـ معرفتی تعریف کرد؛ چرا که خواه ناخواه سیاست به عرصه فراغت و گفتوگو و بالاتر از معیشت و ضروریّات اولیه زندگی تعلّق دارد. از این رو باید از برنامههای خدماتی و اقتصادی همچون برنامه اقتصاد مقاومتی، به سوی اندیشه سیاسی متناسب با آن حرکت کرد. در شرایط کنونی این مهم، خلأ بزرگی در جریان ارزشی است که آن را باید پذیرفته و در پی حلش برآید و البته دست این جریان از عناصر متفکر خالی نیست، بلکه آنچه مهم است نگرش انتقادی به خویشتن و استقبال از آرا و نظرات متفاوتِ درون جریانی است. از سوی دیگر در حوزه رفتاری نیز نوعی سراسیمگی و عجله بر رفتار نیروهای ارزشی حاکم است که کمترین آسیب آن، مانور جریان رقیب بر این رفتارهای عجولانه است. با این همه نیروهای ارزشی از وضعیّت بهتری نسبت به رقیب برخوردارند. رقیب سیاسی نیروهای ارزشی در وضعیت کنونی به ادبیاتی طعنهآمیز و تهاجمی با چاشنی رفع مسئولیت از خود روی آورده است و بدیهی است که این نوع ادبیات خسران زیادی برای ادامه حیات یک جریان سیاسی به همراه دارد. از این منظر باید گفت اگر جریان ارزشی بیتوجّه به ادبیات طعنهآمیز برخی عناصر جریان اعتدالـ اصلاحات، برنامههای خود را با تدبیر و هوشمندی دنبال کند، ویژگی خودویرانگری جریان رقیب در تنزّل جایگاه آن نزد افکار عمومی مؤثر واقع خواهد شد و به موضعگیری صریح در مقابل آن نیازی نیست. مروری بر سخنان اخیر حجتالاسلام حسین انصاریراد، نماینده سابق مجلس و فعال سیاسی اصلاحطلب، در مصاحبه با روزنامه آرمان ملی (18/11/1399) این موضوع را تأیید میکند. همین وضعیّت در جریان اصلاحاتـ اعتدال سبب ایجاد شکاف و واگرایی شده است و اصلاحطلبان ضمن تشدید رویکرد انتقادی خود نسبت به اعتدالیون، تلاش میکنند خود را در کمکاریهای دولت اعتدال سهیم ندانند و بر یک گزینه هویّتی در انتخابات تأکید کنند.
در مجموع نیروهای ارزشی در آستانه مسیر مطلوب سیاستورزی قرار دارند و البته این راهی طولانی است که با تأمل، تدبیر، صبر، جذب حداکثری و دفع حداقلی میتواند ادامه یابد.