روزی که انقلاب اسلامی رقم خورد و یک حکومت شیعی در کنار حکومتهای دیگر قرار گرفت، بنا بر این بود که از حکومت عدل علی(ع) الگو بگیرد و برای دیگر حکومتهای جهان الگوی حکومت دینی باشد.
حکومت شیعی در حکومتداری به رفتار و تعامل مولای متقیان میبالید و در برابر خود دستورات و عملکردی را میدید که تا آن روز هیچ قوه عاقلهای در عالم نتوانسته بود از هر نظر با آن رقابت کند.
آن مکتوبات، نامهها، خطبهها و حکمتهایی بود که در کتابی بهنام «نهجالبلاغه» جمعآوری شد و چند صد سال مانند خورشید گرمابخش علوم الهی بود؛ اما آنچه در میان خطبهها و نامهها برای حکومتداری مورد توجه انقلابیون قرار داشت، نامه امیرالمؤمنین علی(ع) به مالک اشتر نخعی بود که شامل دستورات و فرامینی صریح در تعامل با دولت و مردم و دشمنان اسلام است. انقلابیون برای توجه به این نامه و الگوبرداری از آن انگیزه زیادی داشتند، اما تا امروز این نامه در همان کتاب مانده و توجه خاصی به مفاد آن نشده است.
آری توقع آن بود که دستورات حضرت علی(ع) مانیفست حکومت اسلامی باشد و در بعد عملی استفاده شود که تا امروز توجه خاصی به آن نشده است. البته این کمکاری و نبود توجه عملی نه فقط از سوی دولتیها و مردان سیاست، بلکه از سوی علما، اندیشمندان، اهل پژوهش و تحقیق دیده میشود.
کلمات و جملاتی که به وحی متصل است و از دریای بیانتهای علوم الهی به دست ما رسیده، نباید مورد کم لطفی و بیتوجهی قرار بگیرد. نامهای که نگارنده آن دومین مرد فصیح و بلیغ عالم پس از نبی مکرم اسلام(ص) است و هیچ انسانی تا قیامت نمیتواند خود را غبار نشسته بر روی کاغذ این نامهها تصور کند، نباید دچار نگاههای سطحی شود. نامهای که حرف به حرف آن با دقت در کنار یکدیگر قرار گرفته و در کلمه به کلمه آن تمام تاریخ بشریت در نظر آورده شده است.
اگر روزی یک سیاستمدار برای حرکت در مسیر سیاست نقشه راهی خواست، میتواند به این نامه مراجعه کند و اولویتها و ضروریات را بشناسد و آن را در رفتار خود پیاده کند؛ زیرا فردی که این نامه را به نگارش درآورده، هیچ حرف و کلمهای را بیتوجه به کاربرد و اثرات و اولویتهای آن در کنار حرف و کلمه دیگر قرار نداده است و هر دستوری را باتوجه به نیازمندیهایش در زمان و مکان و نحوه اجرا قبل یا بعد از دستوری دیگر قرار داده است.
در هزار سال گذشته علمای اسلام اعم از شیعه و اهل سنت این نامه را از نظر سندی، اعتباری، کاربردی و اتصال به علم الهی مورد توجه قرار دادند و بارها به این نامه استناد کرده و حتی از روی آن فتوا دادند.
آیتالله جوادیآملی در مورد این نامه مینویسد: «به لحاظ محتوایی و مضمونی در عهدنامه مالک، بسیاری از خطوط کلی سیاست و حکومت اسلامی نظیر اوصاف و حاکم اسلامی، حقوق اقشار مختلف، وظایف حاکم و حکومت و مردم، تقدم رضایت عامه بر رضایت خواص، روابط سهگانه با مؤمنین به اسلام، موحدان اهل کتاب و انسانهای بیدین و خارج از حوزه توحید، عزت، استقلال و حفظ ثغور، عدم استیلاء دشمنان و رابطه بِطانه(پنهان) نداشتن با آنها و تقسیم اموال به شخصی و ملی و حکومتی و... آمده است.»(ولایت فقیه، جوادیآملی، 334)
آنچه برای حکومتداران اهمیت دارد، اولویتها در عمل و رفتار است که آن را در همین نامه میتوان دید و مانند آن عمل کرد. برای نمونه، هنگامی که امیرالمؤمنین(ع) فرمایش خود را از جمعآوری مالیات شروع میکند و با پیکار با دشمنانش و اصلاح کار مردم ادامه میدهد و به آبادانی شهرها میرسد، یعنی در این مسیر باید از نظر اقتصادی و نظامی قدرت پیدا کنید تا بتوانید امور مردم را اصلاح کنید؛ زیرا ضعف در مسائل اقتصادی و نظامی فرصت رسیدگی به امورات دیگر را به شما نمیدهد. علی(ع) پس از یک مقدمه کوتاه که جنبه مادی دارد، اهل سیاست را متوجه معنویات میفرمایند. ایشان رابطه با خدا و کمک طلبیدن از او را اولین قدم در هر امری معرفی میفرمایند؛ سعادت و شقاوت حکمرانان در نگاه الهی امیرالمؤمنین(ع) به اطاعتشان از خداوند بستگی دارد و این مختص مسلمانان و معتقدان نیست، بلکه تمامی انسانها را شامل میشود. اهمیت به واجبات دینی و سنتهایی که جزء نظامات عالم است و ایستادگی در برابر آن به جنگ عقل و عدل رفتن است، مورد توجه امام(ع) است. آنچه در این نامه در مورد یک حکمران چشم نواز است، ریزبینی امیرالمؤمنین(ع) در مورد اخلاق اهل حکومت است. هر دقت و سختگیری در مورد افکار و رفتارهای انسانی به توسعه عدالت در جامعه و رشد همهجانبه آن کشور کمک میکند.
این دستورات میتواند سیاستمداران را قدم به قدم به سمت سعادت و سربلندی و توسعه ببرد. مسئولان هر دولت و حکومتی باید جمله به جمله این نامه را فراگیرند و عمل کنند. قاطعانه میتوانیم بگوییم سعادت و شقاوت همه مسئولان سیاسی در همه کشورهای جهان به توجه به این فرامین بستگی دارد و انقلاب اسلامی باید توجه ویژهای به آن داشته باشد.