صبح صادق >>  نگاه >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۰۳ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۶:۱۸  ، 
کد خبر : ۳۲۸۵۲۲
بررسی سوابق نظامیانی که رئیس‌جمهور آمریکاشدند

ژنرال‌های سیاستمدار

پایگاه بصیرت / مهدی سعیدی

مسئله نسبیت میان نظامیان و سیاست، از جمله مسائل پر بحثی است که درباره آن اظهار نظرات فراوانی شده و کتاب‌ها و مقالات متعددی نوشته شده است. در این میان توجه به این نکته حائز اهمیت است که نظامی‌گری در غرب پیشینه‌ای دیرینه دارد و همواره به منزله فاکتوری مثبت در فضای سیاسی کشور به حساب آمده است. نظام‌ آمریکا، نظامی‌ میلیتاریستی‌ است‌ که‌ پشت‌ دموکراسی‌ و آزادی‌خواهی‌ پنهان‌ شده است‌. بیشتر رؤسای‌ جمهور مهم‌ آمریکا از نظامیان‌ هستند.

جرج‌ واشنگتن‌، اولین‌ رئیس‌‌جمهور (1797ـ 1787) یک‌ نظامی‌ بود. وی‌ از سوی کنگره‌‌ مهاجرین‌ به‌ سمت‌ فرمانده‌ سپاهیان‌ آمریکا در جنگ‌ استقلال‌ منصوب‌ شده‌ بود.

آندرو جکسون‌، هفتمین‌ رئیس‌جمهور آمریکا (1828ـ 1836) یک‌ نظامی‌ بود. ویلیام‌ هنری‌ هاریسون‌، نهمین‌ رئیس‌‌جمهور، (1841ـ 1844) یک‌ ژنرال‌ ارتش‌ بود. زاخاری‌ تایلور، دوازدهمین‌ رئیس‌جمهور، از فرماندهان‌ نظامی‌ بود که‌ در جنگ‌ علیه‌ مکزیک‌ کشتار بسیاری‌ از خود به جای‌گذاشت‌ و مردم‌ آمریکا نیز به‌ پاس‌ همین‌ کشتار به‌ او رأی‌ دادند. اولیس‌ گرانت‌، هجدهمین‌ رئیس‌جمهور، (1869ـ 1877) یک‌ ژنرال‌ ارتش‌ بود. او در تاریخ‌ آمریکا جنایتکاری‌ شناخته‌ می‌شود که‌ در چندین‌ عملیات‌ علیه‌ سرخ‌پوستان‌ دست‌ به‌ کشتار وحشیانه‌ای‌ زده‌ است‌، او در زمان‌ ریاست‌‌جمهوری‌ آندرو جکسون‌ رئیس‌ ستاد ارتش‌ آمریکا بود.

رادرفورد هایز، نوزدهمین‌ رئیس‌جمهور آمریکا، (1877ـ 1881) یک‌ ژنرال‌ ارتش‌ آمریکا بود.

در آغاز قرن بیستم نیز اقبال به رئیس‌جمهور نظامی در آمریکا همچنان زیاد بود، به نحوی که در سپتامبر 1901 میلادی ژنرال «ویلیام‌ هاوارد تافت»،‌ وزیر جنگ کابینه تئودور روزولت به عنوان بیست‌وهفتمین‌ رئیس‌جمهور آمریکا برگزیده شد. وی یک‌ ژنرال‌ ارتش‌ بود که‌ در جنگ‌ با اسپانیا شرکت‌ داشت‌. او به‌ پاس‌ خدماتش‌ پس‌ از شکست‌ اسپانیا، فرماندار نظامی‌ فیلیپین‌ و سپس‌ فرماندار نظامی‌ کوبا شد.

فرانکلین‌ دلانو روزولت‌، سی‌ و دومین‌ رئیس‌جمهور آمریکا، (1933ـ 1945) که‌ سه‌ دوره‌ ریاست‌‌جمهوری‌ را در اختیار داشت‌، یک ‌نظامی‌ بود که‌ چند سال‌ به‌ عنوان‌ معاون‌ نیروی‌ دریایی‌ آمریکا مشغول‌ خدمت‌ بود. جنگ ‌جهانی‌ دوم‌ در زمان‌ روزولت‌ آغاز شد. مردم‌ آمریکا پس‌ از مرگ‌ روزولت‌ بلافاصله‌ به ‌یک‌ ژنرال‌ بی‌رحم‌ به‌ نام‌ «هاری‌ ترومن» رأی‌ دادند. ترومن‌ که‌ از تحقیر نیروی‌ دریایی‌ آمریکا در واقعه‌ «پرل‌ هاربور» رنج‌ می‌برد، دستور بمباران‌ اتمی‌ دو شهر ژاپن‌، هیروشیما و ناکازاکی‌ را صادر کرد و صدها هزار نفر کودک‌، جوان‌، زن‌ و پیرمرد بی‌گناه‌ را به‌ کام‌ مرگ‌ فرستاد. این‌ جنایت‌ جنگی‌ تا سال‌های‌ بعد در اثر تشعشعات‌ اتمی‌ صدها هزار کشته‌، معلول‌ و نوزاد ناقص‌الخلقه‌ به‌ جای‌ گذاشت‌.بعد از اتمام‌ دوره‌‌ ترومن‌، مردم‌ آمریکا باز هم‌ یک‌ ژنرال‌ ارتش‌ را برگزیدند. آیزنهاور، سی‌وچهارمین‌ رئیس‌جمهور آمریکا، (1953ـ1961) در جنگ‌ جهانی‌ دوم ‌به‌ عنوان‌ رئیس‌ ستاد ارتش‌ آمریکا بود که‌ با ورود آمریکا در جنگ‌ در سال‌ 1942 فرمانده‌ نیروهای‌ آمریکایی‌ شد. او سال‌ بعد به‌ فرماندهی‌ عالی‌ نیروهای‌ نظامی‌ متفقین‌ برگزیده‌ شد. وی‌ پس‌ از اتمام‌ جنگ‌، فرمانده‌ نیروهای‌ سازمان‌ پیمان‌ آتلانتیک‌ شمالی (ناتو) شد. این‌ روحیه‌ جنگ‌طلبی‌ مردم‌ آمریکا بود که‌ با رأی‌ خویش‌ یکی‌ از مسئولان‌ جنگی‌ که‌ 40000000 کشته‌ بر جای‌ گذاشت،‌ به‌ ریاست‌‌جمهوری‌ پذیرفتند.

چند سال پس از پایان جنگ جهانی دوم، این ژنرال 5 ستاره ارتش آمریکا و فرمانده بزرگ‌ترین عملیات آبی‌ـ خاکی جهان (عملیات نرماندی و فتح فرانسه از دست ارتش نازی)، به پاس خدماتش در جنگ، به عنوان سی‌وچهارمین رئیس‌جمهور آمریکا انتخاب شد تا گسترش سیاست‌های زیاده‌خواهانه ایالات متحده در جهان را برعهده گیرد. براندازی دولت مصدق در کودتای آمریکایی‌ـ انگلیسی 28 مرداد 1332، تنها گوشه‌ی از سیاست‌های استعماری او برای تسلط بر جهان سوم بود!

شاید تعجب‌آمیز باشد که‌ جان‌ اف‌. کندی‌، سی‌وپنجمین‌ رئیس‌جمهور آمریکا نیز ‌افسر نیروی‌ دریایی‌ بود که‌ در جنگ‌ جهانی‌ دوم‌ در اقیانوس‌ آرام‌ خدمت‌ می‌کرد.

همانطور که مشاهده شد، از میان 46 رئیس‌جمهوری که آمریکا به عمر خود دیده است، 12 نفر آنان نظامی بوده‌اند. این نظامیان در مجموع بیش از 64 سال بر این کشور حکومت کرده‌اند. به واقع در طول 230 سالی که از استقلال آمریکا می‌گذرد، کرسی ریاست‌جمهوری ایالات متحده برای بیش از یک چهارم این زمان، در اختیار نظامیان بوده است!

باید تأکید کرد که نظامی بودن به مثابه یک ارزش در ساختار سیاسی آمریکایی نهفته شده است و دموکراسی این کشور را می‌توان یک دموکراسی میلیتاریستی دانست! خدمت نکردن در ارتش همواره به مثابه یک فاکتور منفی برای رجال سیاسی آمریکایی عمل کرده است. همانطور که فرار ترامپ از حضور در خدمت در دوران جنگ ویتنام برای وی حاشیه‌ساز شد!

نقش‌ دیگر نظامیان‌ در سیاست‌ و حکومت‌ آمریکا خود بحثی‌ قابل‌ بررسی ‌است‌؛ ‌سی‌رایت‌ میلز، محقق‌ و نویسنده‌‌ آمریکایی‌ و نویسنده کتاب «نخبگان‌ قدرت»‌، که‌ در سال‌ 1958م‌ منتشر شده، می‌نویسد: «دیگر نمی‌توان‌ بر این‌ عقیده ‌باقی‌ ماند که‌ در یک‌ طرف‌ قضیه‌، اقتصاد و طرف‌ دیگر گروه‌های‌ سیاسی‌ قرار داشته‌ باشند و یکی‌ از سیاست‌ و دیگری‌ از درآمدهای‌ مالی‌ سهم‌ ببرد و در این‌ میان‌، ارتش ‌ارزش‌ چندانی‌ نداشته‌ باشد. امروز اقتصاد سیاسی‌ با نظامیان‌ و دستگاه‌ تصمیم‌‌گیرنده‌ ‌آنها، یعنی‌ ارتش‌ به‌ صورت‌ همه‌‌جانبه‌ درهم‌ آمیخته‌ است‌. این‌ مثلث‌ قدرت‌، واقعیتی‌ ساختاری‌ است‌ و امروز کلید فهم‌ و درک‌ عملکرد ذی‌نفوذ آمریکاست.»

جالب آنکه این حضور حداکثری نظامیان در سیاست به عنوان عاملی در ایجاد خلل در دموکراسی غربی معرفی نشده است و اعتراضی نسبت به آن وجود ندارد! اما اگر در این سوی مرزها رزمندگانی که برای دفاع از وطن، روزگاری لباس رزم و سربازی بر تن کرده بودند، لباس نظامی از تن در آوردند و لباس سیاست بپوشند و نامزد انتخابات شوند، غراب‌گرایان آنان را قاتلان آزادی و دموکراسی معرفی می‌کنند و مردم را از رأی دادن و اعتماد به آنان برحذر می‌دارند!

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات