در گذشتهای نه چندان دور، در اذهان بسیاری از مردم جهان، هند کشوری فقیر با مردمانی گرسنه و کنار خیابان خوابیده بود؛ اما همین مردم فقیر با سیاستهای اصلاح شده دولتها و توجه صحیح به سرمایههای خارجی و اتکا به توان و ظرفیت داخلی و نخبهپروری توانستند خود را در رده کشورهای قدرتمند اقتصادی برسانند تا جایی که در آیندهای نزدیک به یکی از قطبهای اقتصادی جهان تبدیل خواهند شد؛ در همین زمینه با دکتر نوذر شفیعی، کارشناس روابط بینالملل و شبه قاره گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید:
با توجه به اینکه هند کشوری فقیر با جمعیت بسیار بالا بوده، چه سیر تحولی باعث رونق گرفتن اقتصاد و پیشرفت این کشور شده است؟
هند دو مقطع را در تاریخ تحولات خود پشت سر گذاشته است؛ یک مقطع، دورهای است که از زمان استقلال این کشور شروع میشود که حدودا تا سال 2000 و شاید تا پایان دوره جنگ سرد را در برمیگیرد؛ ویژگی اصلی سیاست و حکومت هند را در این دوره تحت عنوان «نهروئیسم» میشناسند. به این دلیل که رفتار اقتصادی هند، یک رفتار سوسیالیستی بود، در عین حال در سیاست خارجی هم به عنوان یک کشور دست و دل باز عمل میکرد و در مجموع یک کشور آرمانگرا بود. در این دوره تحول اقتصادی چندان مهمی در هند رخ نداد، کما اینکه در سایر کشورهایی که این الگوی رفتاری را داشتند هم تحول مهمی رخ نداد. در دهه 1990 در کل کشورهایی که دارای اقتصاد سوسیالیستی بودند، فروپاشیدند یا آنهایی هم که ادامه دادند، تا الان خیلی موفقیت چشمگیری نداشتهاند و در حال حرکت به سمت اقتصاد لیبرال هستند؛ البته در این بین، چین یک استثنا بوده و اقتصاد چین، اقتصاد بازار است؛ اما حکومت خاص خود را دارد و به اصطلاح میگویند سوسیالیسم با طعم یا مشخصات چینی است. این تجربه تلخ سبب شد تا پس از فروپاشی شوروی، محافل سیاسی، اقتصادی و استراتژیک هند، این نکته مطرح شود که تا الان هند بر دنده چپ تاریخ خوابیده بوده و از این به بعد باید به سمت دنده راست تاریخ بخوابد؛ به این معنا که تا الان سوسیالیسم بوده و به نتیجهای نرسیده است، لذا باید به سمت لیبرالیسم و اقتصاد بازار حرکت کند که این موضوع هم در سیاست داخلی و هم در سیاست خارجی کاملاً مشهود بود.
محوریت احزاب در ارتباط با این پیشرفت چه نقشی داشته است؟
بنابراین در کنار این تفکر یک عقبه ایدئولوژِیک قوم محور تحت عنوان «هندوئیسم» قرار گرفت و یک حزب سیاسی به نام «بیجیپی» یا «بهاراتیا جاناتا» سرکار آمد که حزب راست گراست؛ این حزب تلاش کرد هند را یک قدرت بزرگ یا حتی جهانی معرفی کند، لذا برای اینکه به قدرت جهانی تبدیل شود، این نکته را مدنظر قرار داد که باید به تسلیحات اتمی دسترسی پیدا کند و یک اقتصاد قوی داشته باشد؛ بنابراین از این منظر هند باید یک استراتژیک قوی را در پیش بگیرد که در این راستا تلاش میکنند عضو شورای امنیت سازمان ملل شوند.
تعامل و ارتباط با کشورهای دیگر چقدر در قوی شدن اقتصاد هند مؤثر بوده است؟
چون هندیها میدانند یک بنیان اقتصادی قوی، میتواند زیربنای سایر عناصر قدرت باشد؛ بنابراین دو کار را انجام دادند که یکی از این اقدامات، در عرصه خارجی بود. در این عرصه سعی کردند حلقه اول را همسایگان قرار دهند که بتوانند یک رابطه تعاملی و سازنده و در نتیجه تعامل سازنده با همسایگان داشته باشند؛ چرا که هند به نوعی با همسایگان خود دچار مشکل است و در این مسیر تا حدی موفق بودهاند؛ کار دومی که انجام دادند، این بود که با دشمنترین کشور خود یعنی چین، یک سیاستی به اصطلاح «توازن گریزان» را در پیش گرفتند؛ بدین منظور با توجه به اینکه هند با چین یک رقابت و دشمنی دارد، سعی کردند هیچ گاه چین را علیه خود تحریک نکنند. برای آرام کردن محیط اطراف خود، در گام دوم ارتباط با قدرتهای بزرگ را در دستور کار خود قرار دادند و به همین دلیل اسم سیاست خارجی هند از سال 2000 به بعد، سیاست خارجی «رئالیسم» یا واقعیتگرا لقب گرفته است؛ یعنی ارتباط با قدرتهای بزرگ با اهداف مختلف که یکی از آنها کسب فناوریهای برتر است. این سیاستها را در حوزه سیاست خارجی در پیش گرفتند و البته با کشورهایی که همسایه بلافصلشان هم نبود، از طرقی به آنها نزدیک میشد، مانند کشورهای آسیای جنوب شرقی؛ هند یک سیاست اقدام در شرق را انجام داد که ادامه سیاست نگاه به شرق این کشور است؛ کشورهای آسیای جنوب شرقی یا عضو اتحادیه آسآن، مرکز صقل این سیاست است و هند با این کشورها رابطه اقتصادی، سیاسی و امنیتی قوی برقرار کرد، با کشورهای آسیای شرقی به خصوص با محوریت ژاپن و کره جنوبی نیز ارتباط تنگاتنگی برقرار کرد، همچنین با اقیانوسیه با محوریت استرالیا هم ارتباط تنگاتنگی برقرار کرد، لذا همه این اقدامات را در حوزه سیاست خارجی انجام داد که دستاوردهای بسیارمهمی برای هندوستان به همراه داشت. کشور هند حتی در حوزه سیاست خارجی ابتکار عملی تحت عنوان «پارادیپلماسی» انجام داد که در این راهکار در حقیقت هند به ایالتهای خود این امکان را داد تا با کشورهای مختلف وارد تعامل شوند، به عبارتی هر ایالت میتوانست سیاست خارجی خود را داشته باشد؛ بنابراین اینها گامهایی بود که در حوزه سیاست خارجی برداشتند.
هند در راستای بهبود وضعیت خود، چه کارهایی در داخل کشورش انجام داد که توانست آنها را به این حد از توسعه برساند؟
در حوزه داخلی هم چند گام بسیار مهم برداشتند؛ یکی از آنها پروژهای است که موتور محرک اقتصاد هند قلمداد میشود. این پروژه ایجاد بنادر بزرگ، نوسازی بنادر موجود، توسعه 14 منطقه و واحد اشتغال ساحلی را در برمیگیرد؛ بنادری که در پرتو این پروژه ایجاد یا نوسازی میشوند، از طریق مجموعهای از بزرگراهها به طول 7 هزار و 500 کیلومتر به هم وصل میشوند؛ کارکرد اصلی این پروژه، گسترش راههای تجارت دریایی بینالمللی هند و همچنین توسعه جوامع ساحلی هند است که تخمین زده میشود و این پروژه حدود 120 میلیارد دلار هزینه میبرد و در صورتی که ایجاد شود 10 میلیون شغل مستقیم و غیرمستقیم ایجاد میکند. در واقع توسعه مناطق ساحلی تحت عنوان این پروژه، یکی از دستور کارهای دولت هند بوده است. دومین پروژه «مائوسام» یا موسم است، این پروژه میتواند جزء سیاست خارجی نیز قلمداد شود؛ در گذشته این بادهای موسمی سبب شده بود یک مبادله اطلاعاتی و فرهنگی بین بعضی از مناطق ساحلی هند با مناطق ساحلی کشورهای دیگر در آفریقا و آسیا صورت گیرد که این جریان تاریخی بیشتر بعد فرهنگی داشت؛ هندیها بر این اساس، آن را به یک جریان فرهنگیـ اقتصادی و حتی سیاسیـ امنیتی تبدیل کردند و در چارچوب این پروژه، سعی میکنند روابط باستانی و قدیمیای را که با مناطق ساحلی کشورهای دیگر در اقیانوس هند داشتند، مجدد احیا کنند که به «جهان اقیانوس هند» معروف است. همچنین هند سعی میکند پیوندها را با محدوده شرق آفریقا، جنوب ایران و محدوده سریلانکا و جنوب شرق آسیا برقرار کند تا از این طریق بتواند موفقیتهای اقتصادی به دست آورد.سومین پروژه، پروژه بزرگراهی و راه است؛ پروژه اول که ساختوساز ساحلی بود و این پروژه راهسازی است که یکی از بزرگترین راهسازیهای هند است و حدود 50 هزار کیلومتر طول دارد و شامل ساخت جاده، بزرگراه و ترمیم بخشی از جادههای قدیم در سراسر هند است؛ این پروژه ضمن اینکه مناطق مختلف هند به خصوص مناطق مرزی را به هم وصل میکند، یک نوع پیوند بین مناطق ساحلی هند و مناطق دیگری از هند ایجاد میکند. این پروژه در حال اجراست و در طول فرآیند اجرایی این پروژه، 22 میلیون فرصت شغلی ایجاد میشود. همه این پروژهها، ابتکار عملهایی است که هندیها انجام دادند تا بتوانند به اقتصاد هند رونق ببخشند و یک تعامل سازندهای هم با محیط بیرون برقرار کنند و هم اینکه با تعامل سازنده باعث رونق بخشیدن به تجارت و جلب سرمایهگذاری خارجی به هند شوند.
این نگرش به واقعیتها و ادامه ندادن راههای غلط چطور یک کشور را تا این حد قدرتمند میکند؟
هند مانند بسیاری از کشورهای پیشرفته، نگرانی درباره تغییر سیاستهایش متناسب با واقعیتها نداشته و اگر سیاستهای گذشته غلط بوده، اصراری بر ادامه آنها نداشته است و تلاش کرده مطابق با واقعیتهای موجود سیاستهایش را تغییر دهد و در حال حاضر در حال تبدیل شدن به یک قدرت بزرگ است؛ البته متغیرهای مختلفی در این زمینه نقش دارد؛ مانند جمعیت زیاد، انگیزههای قوی برای پیشرفت و امید به آینده در هند که پیشبینی میشود هند تا سال 2050 به یکی از بزرگترین اقتصادهای جهان و حتی دومین اقتصاد جهان تبدیل شود.