سند همکاری 25 ساله پس از حدود شش سال کش و قوس، سرانجام در 7 فروردین سال جاری امضا شد. موضوعی که شاید بتوان آن را داغترین موضوع این روزهای رسانهها و افکار عمومی دانست. علاوه بر آنکه در متن جامعه بسیار به این موضوع پرداخته میشود، فضای مجازی هم به محفلی تبدیل شده که هر کسی از هر طیف و تفکری و با هر محدوده جغرافیایی در جهان درباره آن اظهار نظر میکند.
مخالفان توافق
این اظهار نظرها را میتوان به چند دسته کلی تقسیم کرد؛ دسته اول کسانی که مخالفت خود را با این قرارداد اعلام کردند و کوشیدند فضایی را به وجود بیاورند که مردم را در این باره تحریک کنند. این دسته بیشتر متشکل از کسانی است که سالهاست در کشور حضور ندارند و در خارج از ایران فعالیت میکنند؛ افرادی که با پول دشمنان ملت ایران برنامهسازی کرده یا با کمپانیهای ضد ایرانی همکاری میکنند.
«سینا ولیالله» مجری برنامهای در شبکه فارسی1 که بارها و بارها در برنامهاش به مردم ایران توهین کرده است، حالا نگران ایران شده و این قرارداد را به «عهدنامه ننگین ترکمانچای» تشبیه میکند. کسی که در بیرون از مرزهای ایران هر کاری برای ضربه زدن به ایران و ایرانی میکند، حالا کاسه داغتر از آش شده است.
یکی از جالبترین و در عین حال عجیبترین واکنشهایی که این دسته از اظهارنظرکنندگان داشتهاند، متعلق به گلشیفته فراهانی است. او در صفحه توئیتر بخشی از سخنان رهبر کبیر انقلاب را منتشر کرده و نوشته است: «آیتالله خمینی: باید جوانان ما بدانند که چین و شوروی مثل آمریکا و انگلیس از خون ملت ما تغذیه میکنند.» گلشیفته فراهانی هم از زمان خروج از کشور اظهار نظرهای متعدد ضدایرانی داشته است. علاوه بر این در یک فیلم صهیونیستی بازی کرده است؛ البته نوع انتقاد او به این قرارداد واکنشهای بسیاری را برانگیخت که عمدتا به شکل طنز به آن نگاه کردهاند.
دسته دوم را کسانی تشکیل میدهند که معمولاً در واکنش به هر عملی که جمهوری اسلامی انجام میدهد، علم مخالفت برمیدارند. کسانی که 17 هزار ایرانی را در کوچه و خیابان به بهانههای واهی ترور کردند، حالا مدافع حقوق مردم شده و همه تلاششان را کردند که قرارداد ایران و چین را به نوعی وطن فروشی جلوه دهند و این کلید واژه را آنقدر تکرار کنند که هر کسی که در فضاهایی مانند توئیتر حضور دارد، در اثر این بمباران پیام، احساس کند که این عمل چیزی جز وطنفروشی نیست و در حالی که هیچ یک از بندهای سند را نمیدانند، شروع کردهاند به ساختن مفاد من درآوردی که احساسات مردم را تحریک کنند.
یکی از کاربران در واکنش به این گونه اظهارات در توئیتر نوشت: «اگر جمهوری اسلامی میخواست ایران را بفروشد به چین و روسیه نمیفروخت، به آمریکا و انگلیس میفروخت و مثل کشورهای عربی راحت مینشست حکومت میکرد.»
دسته سوم برخی سیاستمداران غربگرا هستند که همواره راه حل تمام مشکلات را در گرو ارتباط با غرب دیدهاند و برای آنکه ارتباطات وسیع با غرب شکل بگیرد، همه توان خود را به کار گرفتهاند؛ اما حالا مدعی هستند قرارداد با چین نمیتواند مشکلاتی را حل کند.
محمود صادقی، نماینده سابق مجلس و یکی از طرفداران بیچون و چرای برجام در صفحه شخصی خود در توئیتر نوشت: «آنها که به قرارداد همکاری ۲۵ ساله ایران و چین دل بستهاند، خوب است لختی درنگ کنند که چین مائوئیستی چه مسیری را پیمود که به چین امروز تبدیل شد؟»
صادق زیباکلام هم که یکی از استادان علوم سیاسی است، سعی کرده این موضوع را از منظر تاریخ سیاسی بررسی کند، لذا آن را با قراردادهای عصر قاجار مقایسه می کند. هر چند او بارها نشان داده است، تحلیل درستی از واقعیات جامعه ندارد و همه چیز برایش در ارتباط با غربیها خلاصه میشود. او در توئیتر خود نوشته است: «برخلاف تصور بسیاری، توافق با چین شباهتی به ترکمنچای یا گلستان ندارد. ما به هنگام عقد آنها به عنوان کشوری شکست خورده بودیم. توافق با چین بیشتر یادآور قرارداد ۱۹۱۹ با انگلستان است. ایران از نظر سیاسی در بنبست، از نظر اجتماعی ناامید و از نظر اقتصادی ورشکسته بود. لندن هم متقابلا خواهان نفوذ کامل.»
البته باید اذعان کرد چنین سیاهنمایی از وضعیت جامعه هم تنها از دست افرادی چون زیباکلام برمیآید که هیچ گاه توفیقات جمهوری اسلامی و ملت ایران را نمیتوانند ببینند.
حاشیهسازی برای یک سند
اما فضای رسانه و شبکههای اجتماعی تنها محل موافقت و مخالفت با این موضوع نبود بلکه در روزهای اخیر برای حاشیهسازی و تحریک افکار و اذهان، کلیپی در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی منتشر شد که برخورد نامناسب شرکتهای چینی با برخی کشورهای کوچک که اقدام به دریافت وام برای توسعه کشورشان کردهاند و نتوانستهاند وام دریافتی را پس بدهند را نشان می داد که مجبور شده بودند امتیازاتی را به چینیها بدهند. برای نمونه، سریلانکا یا گینه نو در مقطعی چنین کاری کردهاند.
این کلیپ و کلیپهایی مشابه آن و توئیتهایی که در چنین فضایی بودند، این گونه القا کردند که چین با جمهوری اسلامی نیز مانند کشورهای یاد شده رفتار خواهد کرد. یکی از کاربران در این باره نوشته است: «کامبوج حدود دو دهه پیش، با چین قرارداد مشابهی امضا کرد و نتایج این قرارداد بسیار سهمگین و غمانگیز شد: اول: بیش از یک میلیون کارگر چینی در کامبوج مشغول به کار شدند و مردم کامبوج تنها کارهایی چون خودفروشی و قاچاق مواد مخدر به چینیها را انجام میدادند.»
اما به یک نکته اساسی در این باره باید توجه کرد و آن، این است که کسانی که قرارداد ایران و چین را با قراردادهای شبیه به آنچه درباره کشورهای یاد شده اتفاق افتاده قرار میدهند، یا واقعیتهای جمهوری اسلامی را نمیدانند یا خود را چشم بر روی واقعیت بستهاند.
مقایسه جمهوری اسلامی ایران و موقعیت و شرایط آن در حال حاضر به هیچ عنوان قابل مقایسه با کشورهایی نیست که هیچ عزم و اراده درونی برای آبادانی کشور خود نداشتهاند. نکته دوم آنکه ایران سند راهبردی با چین امضا کرده که شامل همکاریهای دوجانبه است و نمیتوان آن را شبیه اخذ وام توصیف کرد.
اگر همه این مخالفتها را در کنار واکنش برخی مقامات غربی، صهیونیستی، سعودی و ضدانقلابها بگذاریم، متوجه میشویم که چنین واکنشهایی تنها و تنها ترس دشمنان ایران از بیاثر شدن تحریمهایی است که آنان هنوز هم امید دارند که ملت ایران را به زانو درآورد.
یکی از کاربران در واکنش به این دست اظهار نظرها نوشت: «از حمله و تهاجم ضد انقلاب و دولتهای متخاصمی چون آمریکا به قرارداد ۲۵ ساله با چین مشخصه که این قرارداد دقیقاً همونجایی رو که باید، داره میزنه.»
کاربر دیگری هم با اشاره به نگرانی سلطنتطلبها از قرارداد ایران و چین نوشت: «به اونایی که نگران فروختن خاک ایرانن، باید بگم اون سلسله ایران فروش که به کشور چوب حراج زده بود، 40 سالی هست که دیگه ازشون خبری نیست.»
البته فضای توئیتر تنها جایی نبود که در آن کاربران درباره این قرارداد صحبت کرده باشند؛ بلکه شبکه اجتماعی نوظهور «کلاب هاوس» نیز میزبان چنین مباحثی بود. در مهمترین این مباحث روز چهارشنبه 11 فروردین ماه اتاقی با این موضوع شکل گرفت که قرار بود با حضور سخنگوی وزارت خارجه برگزار شود؛ اما پس از چندی شخص وزیر خارجه کشورمان در آن حضور پیدا کرده و به برخی از پرسشهای کاربران پاسخ گفت.
آقای ظریف پس از خروج از این اتاق با انتشار پستی در صفحه اینستاگرام خود نکاتی را درباره برنامه راهبردی ایران و چین گوشزد کرد که برخی از آنها عبارتند از: «این سند قرارداد و معاهده نیست»، «هیچ منطقه یا حتی نقطهای را واگذار نمیکند»، «هیچ تعهدی برای هیچ یک از طرفین ایجاد نمیکند» و «هیچ عدد و رقمی ندارد».