تکرار نشستهای وین برای احیای برجام، یادآور نشستهای پی در پی و طولانی در سالهای 1393 و 1394 برای رسیدن به «برجام» است. در نشستهای اخیر وین، جمهوری اسلامی ایران دارای یک «سیاست قطعی» یا یک «حرف قطعی» برای احیای برجام است؛ لکن تمامی شواهد و قرائن از آن حکایت دارد که طرف مقابل و به ویژه کشورهای اروپایی با صحنهگردانی آمریکاییها تلاش می کنند تا ایران را به دست برداشتن از این حرف قطعی تشویق یا وادار سازند. به طور قطع با توجه به تجربه رفتار برجامی آمریکا و کشورهای اروپایی از ابتدای امضای سند برجام تاکنون، اگر بخواهیم این رفتارهای مغایر با عهد و پیمانی که بستهاند مجددا تکرار نشود، باید بر روی این حرف قطعی و یا سیاست قطعی اعلامی پافشاری کرد. از الزامات آن برخورداری قطعی از پشتوانه افکار عمومی است. بنابراین افکار عمومی در ایران، باید به طور دقیق با منطق حرف قطعی ایران در برجام آشنا باشند و از آن حمایت کنند.
اکنون پرسش اصلی این است که «سیاست قطعی» و یا «حرف قطعی» جمهوری اسلامی ایران برای احیای برجام چیست و از چه منطقی برخوردار است؟
رهبر حکیم انقلاب اسلامی در 19 بهمن 1399 در دیدار با جمعی از فرماندهان و مدیران نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی با اشاره به تلاشهای کشورهای اروپایی برای حفظ برجام با شرطگذاری برای ایران فرمودند: «آن طرفی که حق دارد شرط معین کند، ایران است! چون جمهوری اسلامی به همه تعهدات عمل کرد. ما حق داریم برای ادامه برجام شرط بگذاریم و این شرط را گذاشتیم و گفتیم و هیچکس هم از آن عدول نخواهد کرد؛ اگر میخواهند ایران به تعهدات برجامی برگردد، آمریکا باید تحریمها را کلا در عمل لغو کند و ما بعد راستیآزمایی کنیم و ببینیم درست تحریمها لغو شده، آن وقت به تعهدات برجامی برمیگردیم. این سیاست قطعی جمهوری اسلامی است و مورد اتفاق مسئولان هم هست و از این سیاست برنخواهیم گشت.»
و اما در خصوص منطق این سیاست قطعی یا حرف قطعی باید گفت؛ تأمین «حقوق مردم یا منافع ملی»، که در سالهای گذشته به دلیل زیر پا گذاشتن تعهدات برجامی از سوی آمریکا و کشورهای اروپایی از دست رفته و پایمال شده، منطق پافشاری بر این سیاست است. از زمان اجرایی شدن برجام در 1394 تا 18 اردیبهشت 1398، ایران به صورت یک طرفه به تمامی تعهدات خود عمل کرد؛ اما طرف مقابل به تعهدات خود که همانا لغو تحریمهای معین شده در برجام بود؛ نه تنها عمل نکرد، بلکه آمریکاییها در دوره 4 ساله ترامپ، تحت سیاست فشار حداکثری، تحریمهای فراوان دیگری را علیه ملت ایران وضع کردند. تحریمهای غرب در سالهای گذشته، آسیبهای فراوانی را به حقوق ملت ایران و منافع ملی وارد ساخته است. بنابراین حرکت ایران در مسیر کنار گذاشتن تعهدات برجامی از 18 اردیبهشت 1398 و در ادامه آن تصویب قانون اقدامات راهبردی از سوی مجلس، همگی در راستای تأمین منافع ملی و حقوق مردم است. اکنون که غربیها میخواهند ایران به تعهدات برجامی خود برگردد، اقتضای تأمین حقوق مردم ایران، پافشاری بر لغو تحریمها در عمل است. چرا که آمریکا و غرب نشان داد قابل اعتماد نیست لذا حرفهایشان را باید در عمل اثبات کنند.