ماجرای افشای فایل صوتی «محمدجواد ظریف» وزیر امورخارجه کشورمان که مشحون از اظهارات ضدامنیت و خلاف منافع ملی است، همچنان ادامه دارد. یک سویه این نقدها به تحریفهای تاریخی و تحلیلهای غلط از رابطه میدان با میز دیپلماسی و سویه دیگر آن به نحوه افشای این فایل صوتی که ادعا میشود محرمانه بوده است، برمیگردد. فایل منتشر شده از سوی شبکه سعودی «ایران اینترنشنال» که با هزینههای هنگفت حاکمان آلسعود در فضای رسانهای تنفس میکند، موجی از حیرت و تعجب را در میان مردم کشورمان به راه انداخت. این فایل صوتی از جمله مصاحبههایی است که زیر نظر مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری بهمدیریت «حسامالدین آشنا» با مدیران دولت روحانی انجام شده است.از سوی دیگر، آنطور که برخی مسئولان دولتی میگویند این فایل برای آرشیو شدن انجام شده و بنا بر انتشار آن نبوده است. ظریف در این گفتوگو به موضوعات مهمی درخصوص دیپلماسی و سیاست خارجی کشور پرداخته و سعی کرده است در این مصاحبه دوگانه دیپلماسی و میدان (منظور از میدان یعنی اتفاقات و سیاستهای منطقهای ایران در کشورهایی، نظیر سوریه، عراق، یمن و...) را برای مخاطب جا بیندازد. به همین مناسبت با سردار دکتر «محمد آقایی» جانشین اسبق معاونت حقوقی سپاه در خصوص ابعاد مختلف مصاحبه آقای ظریف به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید:
در کنار طیف بسیار زیادی که معتقد هستند در مصاحبه آقای ظریف اتهامات زیادی به سپاه و به طور ویژه حاج قاسم روانه شده، برخی معتقد هستند این صحبتها اتهامی را متوجه شهید سلیمانی نکرده است. نظر شما در این خصوص چیست؟
در فایل صوتی منتشر شده از آقای ظریف، متأسفانه با صراحت چند اتهام به شخص حاج قاسم سلیمانی و سپاه زده میشود که عبارت هستند از: قرارگرفتن غیرقانونی پایگاه نظامی ایران برای نیروهای روسیهای، معرفی حاج قاسم به عنوان کسی که تابع تصمیم «پوتین» رئیسجمهور روسیه است، معرفی ایران به عنوان پیادهنظام روسیه و تضعیف برجام با اقدامات حاج قاسم و نیروهایش در میدان. اینها از جمله اتهاماتی بودند که در فایل صوتی منتشر شده از آقای ظریف، متوجه شهید سلیمانی و سپاه شد.
یکی از مسائلی که در مصاحبه آقای ظریف برجسته شد، استفاده غیرقانونی نیروهای نظامی روسیه از پایگاه نظامی ایران بود. به لحاظ حقوقی، این ادعای آقای ظریف مسموع است؟
در اصل 146 قانون اساسی آمده است: «استقرار هر گونه پایگاه نظامی خارجی در کشور هرچند به عنوان استفاده صلحآمیز، ممنوع است.» مجری در بخشی از این گفتوگو مطرح میکند که حاج قاسم برخلاف قانون اساسی، پایگاه در اختیار روسیه گذاشته است که با تأیید ضمنی آقای ظریف مواجه میشود. وزیر خارجه پس از این تأیید ضمنی، ادامه میدهد: «روسها میتوانستند از طریق مدیترانه که در اختیارشان بوده، به داعش ضربه بزنند.» نکته کار اینجاست؛ ما در حقوق دو دیدگاه داریم؛ یک دیدگاه معتقد است حقوق داخلی از حقوق بینالملل مجزاست و دیدگاه دیگر که به حقوق به مثابه یک هرم مینگرد و به آن نگاه یگانگی دارد، معتقد است حقوق، حقوق است و در کل نباید تفاوتی میان حقوق داخلی و حقوق بینالملل برای کشورها وجود داشته باشد. تا پیش از حادثه 11 سپتامبر، حقوق بینالملل اصل را بر صلح و استثنا را بر جنگ گذاشته بود و جنگ را نیز تنها در دو حالت دفاع مشروع و امنیت دستهجمعی قابل انجام میدانست. بعد از حادثه 11 سپتامبر، تحول عمیقی در حقوق بینالملل صورت گرفت که در ابتدا منجر به صدور قطعنامه 1368 و پس از آن قطعنامه 1373 شد؛ قطعنامهای که همه مطالب در خصوص موضوع مبارزه با تروریست، از زمان صلح ورسای تا قطعنامه 1368 را در خود جای داده بود و در جهان به عنوان محور مبارزه با تروریست شناخته میشد و اکنون هم همگان به آن استناد میکنند. یکی از مهمترین بندهای این قطعنامه آن است که به دولتهای عضو سازمان ملل متحد تأکید میکند در سرکوب و محو تروریسم در جهان با همدیگر همکاری و معاضدت داشته باشند؛ از همین رو اگر ما معتقد به دیدگاه یگانگی حقوق باشیم، متوجه میشویم که ارائه خدمات به جنگندههای روسی در پایگاه شهید نوژه همدان به هیچ عنوان خلاف قانون نبوده است. دفاع حقوقی ما از سوخترسانی به هواپیماهای جنگنده روسیه در پایگاه شهید نوژه که قصد حمله به مواضع داعش را داشتند، بر همین اساس بوده و هست. کاری که ما در پایگاه شهید نوژه انجام دادیم، دقیقاً موافق قطعنامه 1373 شورای امنیت سازمان ملل متحد بود. ضمن آنکه باید توجه کنیم روسها هیچگاه در کشور ما پایگاه نظامی نداشتند؛ بلکه ما در راستای هدف مشترکی که با روسیه در زمینه مقابله با داعش داشتیم، در بخشی از پایگاه همدان خدمات سوخترسانی به هواپیماهایشان را ارائه میدادیم.
آقای ظریف به نوعی سردار سلیمانی را پیرو تصمیمات پوتین در مبارزه با داعش عنوان میکند و خدمترسانی انجام شده در پایگاه شهید نوژه به جنگندههای روسی را در همین راستا میداند، نظر شما در اینباره چیست؟
اتهام مهم موجود در این مصاحبه این بود که «پوتین» سردار سلیمانی را به روسیه فراخوانده و در آنجا تصمیم دولت روسیه برای مقابله با داعش را بر اساس منافع ملی خودشان به حاج قاسم تفهیم کرده است. آنچه از این صحبتها به ذهن تبادر میشود، این است که ایران پیادهنظام روسیه بوده، این در حالی است که واقعیت به گونهای دیگر است. «گرسیوس» به عنوان پدر حقوق بینالملل میگوید: «هیچ کشور قدرتمندی در جهان نیست که بدون نیاز از همکاری دیگر دولتها باشد.» آقای ظریف باید توضیح دهد که همکاری ایران و روسیه در دور کردن تروریست از جان منطقه یک همکاری و توافق بردـ برد بوده یا آنکه ما در این همکاری بازنده بودیم؟ آنچه مسلم است، این است که حاج قاسم سلیمانی همواره بر اساس راهبردهای استراتژیک نظامی حرکت میکرد. ائتلافسازی برای مبارزه با داعش در منطقه از ابتکارات حاجقاسم بود. اگر روسیه صرفاً از طریق مدیترانه به داعش حمله میکرد، همه حملات هواییاش زیر نظر آمریکا و رژیم صهیونیستی ابتر و ناقص میماند. غافلگیر کردن دشمن داعشی در عرصه هوایی نیازمند احاطه هوایی بیشتر نیروهای خودی بود؛ به همین دلیل در پایگاه شهید نوژه همدان به جنگندههای روسی سوخترسانی میشد. دیپلماتهای محترم کشور که ابعاد میدانی نبردهای حساس را نمیدانند، اجازه بدهند نظامیها در خصوص این مسائل تصمیمگیری کنند.
تضعیف دیپلماسی از سوی میدان، از جمله گزارههای مورد تأکید آقای ظریف در مصاحبه بود. اصولاً میدان قادر به تضعیف دیپلماسی است؟
سؤال من این است که آقای ظریف این جمله «اسپینوزا» پدر حقوق بینالملل واقعگرایی را که میگوید «کشورهای جهان به همان اندازه حق دارند که زور دارند»، نشنیده است؟ میدان یا همان قدرت نظامی، به هیچ وجه تضعیفکننده دیپلماسی نیست. تقویت قدرت نظامی خواه و ناخواه تقویتکننده دکترینهای دیپلماسی است. اساساً در مکتب واقعگرایی روابط بینالملل که ظریف خود را شاگرد این مکتب میداند، ستون فقرات منافع ملی «قدرت نظامی» است. خود آقای ظریف که بعد از برجام قهرمان ملی ایران معرفی شد، چگونه میتواند تضعیف برجام را بر گردن قهرمان ملی ایران و کشورهای مسلمان منطقه بیندازد! به هیچ عنوان امتیازاتی که در جریان برجام داده شد، نباید به پای سپاه و حاج قاسم گذاشته شود. بهتر است آقای ظریف به این پرسش پاسخ دهند که چگونه همان کسی که امضایش را تضمین برجام میدانستند، امروز ایرانیها را دروغگو میخواند؟! آقای ظریف باید به این درک مهم دست پیدا کند که تضعیف میدان و شخص حاج قاسم، به عبارتی تضعیف دیپلماسی کشور است. دیپلماسی باید بداند در زمانی که مکتب واقعگرایی بر جهان حاکم است، نباید میدان را تضعیف کند؛ چرا که این موضوع به نفع امنیت ملی کشور نیست.
چگونه میشود فایل صوتی با این درجه از اهمیت سر از رسانه بیگانه و معاند نظام جمهوری اسلامی ایران در آورد؟
از دو حال خارج نیست: یا جاسوسها این مصاحبه را به دست رسانه سعودی اینترنشنال رساندهاند یا آنکه عاملاً و عامداً مقاماتی که این مصاحبه را صورت دادند، فایل صوتیاش را به لندن و دفتر شبکه سعودی ارسال کردهاند. افرادی که به مصاحبه آقای ظریف دسترسی داشتند و در مکان انجام مصاحبه حاضر بودند، باید حیطهبندی و طبقهبندی میشدند. آیا آن مجریای که با آقای ظریف مصاحبه کرده و در وقایع سال 1388 دستگیر و زندانی شده بود، صلاحیت انجام این مصاحبه را داشت؟ آیا افراد دیگری که در جریان این مصاحبه بودند از صلاحیت لازم برخوردار بودند؟
آقای ظریف ادعا میکند وزیر خارجه وقت آمریکا در زمان مذاکرات برجام به او اطلاع میدهد که رژیم صهیونیستی به 200 هدف ایرانی در خاک سوریه ضربه زده است. آیا بیان چنین نکاتی در شرایط فعلی ضرورت داشت؟
قطعاً ضرورتی نداشت. وقتی این بخش از صحبتهای آقای ظریف به آمریکا رسید، زلزلهای در کنگره آمریکا صورت گرفت. جمهوریخواهان به کری تاختند و گفتند او یا باید محترمانه استعفا دهد یا آنکه بایدن عذر او را بخواهد. دموکراتها نیز توپ را به زمین ایران انداختند و ایرانیها را دروغگو خواندند. کری هم در مقام دفاع از خودش، آقای ظریف را دروغگو خواند.
حفظ اسرار حاکمیت یکی از مهمترین ویژگیهای مسئولان عالیرتبه در کشورهای مختلف جهان است. آیا آقای ظریف با توجه به جایگاه مهمی که داشته و دارد، توانسته است از این اسرار به خوبی محافظت کند؟
آقای ظریف با توجه به جایگاهی که دارد، باید در جریان ضرورت حفظ اسرار حاکمیتی کشور باشد. آقای ظریف در اطراف خود ببیند کدام یک از مقامات کشور که مسئولیت امنیتی دارند، این چنین حرفهای حساسیتبرانگیزی را بر زبان میآورند؟ آقای ظریف گفته بود سریال گاندو یک توهم است؛ اما انتشار گسترده فایل صوتی یک مصاحبه محرمانه و پخش آن از رسانه سعودی اینترنشنال که هدفش دوگانهسازی در ایران است، نشان داد که گاندو افسانه نیست.
شاید این نگرانی وجود داشته باشد که آقای ظریف یا دیگر افرادی که به واسطه مسئولیت خود به برخی اطلاعات حیطهبندی شده دسترسی دارند، در زمانی که نباید، اسرار نظام و حاکمیت را فاش کنند. چگونه باید از بروز دوباره چنین موقعیتی جلوگیری کرد؟
همه این مسائل به این خاطر پیش میآید که ما در کشورمان فاقد «حقوق امنیت ملی» هستیم. دلیل تاختن آمریکاییها به کری پس از انتشار فایل صوتی آقای ظریف، این بود که آنها حقوق امنیت ملی دارند. در حقوق امنیت ملی آمریکا تأکید شده است، مسائل سری را نمیتوان قبل از گذشت 30 سال بیان کرد و در اختیار بیگانه قرار داد. ما هم برای جلوگیری از تکرار مسائلی، نظیر اظهارات آقای ظریف که متأسفانه فایل صوتی آن در اختیار عموم ایران و جهان قرار گرفت، نیازمند آن هستیم که هرچه سریعتر حقوق امنیت ملی تدوین شدهای برای کشور داشته باشیم. یقیناً اگر ما نیز مانند سایر کشورها از حقوق امنیت ملی برخوردار بودیم، ضربه اخیر را نمیخوردیم.
کلیدواژه مرد میدان پس از انتشار فایل صوتی مصاحبه آقای ظریف به یکی از ترندهای شبکههای اجتماعی از جمله توئیتر تبدیل شد. چرا این اتفاق رخ داد؟
مردم کشور ما و کشورهای منطقه و همه آزادیخواهان جهان، دلداده و دلباخته سردار شهید حاج قاسم سلیمانی هستند. نخستین بار رهبر معظم انقلاب لقب «مرد میدان» را برای حاج قاسم سلیمانی به کار بردند و در شرایطی که برخیها درصدد تخطئه و لوث کردن این کلیدواژه هستند، شاهد هستیم مردم انقلابی کشورمان دوباره در حمایت از حاج قاسم سلیمانی و مکتب او یکصدا شدند.