«ایران قوی»، شعار مورد اتفاق ملی است، فارغ از اینکه افراد دارای کدام گرایش سیاسی و فکری باشند؛ اما با کدام راهبرد میشود ایران را قدرتمندتر، پیشرفتهتر و آسیبناپذیرتر کرد؟
رهبر معظم انقلاب امسال در بیانات نوروزی به صراحت گفتند:
«ما باید تلاش کنیم ایران را قوی کنیم. کشوری که دشمنیهای زیادهخواهان را میبیند باید خودش را قوی کند. ایران قوی یک شعار عمومی است و کسی که من را هم قبول ندارد، شعار ایران قوی دارد. ایران قوی بهتر از ایران ناتوان و توسری خور است. این قدرت و قوت را ملت به کشور میبخشند و حضور ملت هم و مشارکت و اندازه مشارکت در این قوت ملی تأثیرگذار است.»
بیشک ایران و ایرانی در انتخابات پیشرو نیز به خود خواهد بالید که در گام دوم انقلاب، با وجود همه سختیها و چالشها برای اقتدار و عزت کشور، گوش به فرمان ولی فقیه پا به عرصه خلق حماسهای دیگر میگذارد تا بگوید «رأی من هدیه به قاسم سلیمانی»، آن سرداری که بیرنگ و خط بود، سرباز ولایت و وطنش بود.
یقیناً ایده ساخت ایران قوی از مسیر بهکارگیری درست نظریه اسلامی عدالت میگذرد. ایران قوی هم یک مفهوم سختافزاری است و هم یک برساخت نرمافزاری. این هر دو نیازمند کار متقن و بر پایه ارزشهای اخلاق فردی و اجتماعی است؛ یعنی ما هم جامعهای اخلاق پایه میخواهیم برای قوی شدن و هم پیشرفت مادی و فناورانه میخواهیم برای حفظ استقلالمان.
لذا کاندیدایی میتواند برای ایران مؤثر و مثمر باشد که اولاً «من یتق الله» باشد تا «یجعل له مخرجا» و «یرزقه من حیث لا یحتسب» برایش مقدر شود و ثانیاً جزء طایفه «الذین جاهدوا فینا» باشد تا «لنهدینهم سبلنا» رزقش شود.
اما راه طولانی است تا هم عقبافتادگیهای عمیق دوره طاغوت ستمشاهی جبران شود و هم فشار و تحریم استکبار عقیم شود. ساخت ایران قوی، از دل ظرفیتهای همین آب و خاک بر میآید؛ وگرنه صرف وقت هنگفت برای راضی کردن دشمن، فقط هزینه فرصت(بعضا غیر قابل جبران) ایجاد میکند.
لذا در این پرونده این پرسش کلیدی مطرح است که مشارکت و حضور در انتخابات، چه از سوی مردم و چه کاندیداها با چه الگویی میتواند آرمان ایران قوی را محقق کند؟