دولت به هفتههای پایانی خود در حالی نزدیک میشود که افزایش قیمت متوسط مسکن طی دولتهای یازدهم و دوازدهم رکوردی عجیب از خود به جای گذاشته است. افزایش بیش از هفت برابری قیمت مسکن در کشور را میتوان محصول عملکرد دولتهای یازدهم و دوازدهم در این حوزه دانست. افزایشی که سبب شده است خانهدار شدن رویا و تبدیل منازل مسکونی به احسن به آرزویی برای شهروندان شهرهای بزرگ تبدیل شود. صبح صادق در گفتوگویی با محمدمهدی مافی، عضو هیئت مدیره انجمن انبوهسازان استان تهران عملکرد وزارت راه و شهرسازی در دولتهای یازدهم و دوازدهم و عملکرد آنها را در حوزه مسکن بررسی کرده است.
به نظرتان دولت طی هشت سال گذشته توانست گرهی از مشکل مسکن در کشور باز کند؟
شاید نگاه من با نگاه شما در این حوزه متفاوت باشد. من عملکرد دولتی را در حوزه مسکن مناسب میدانم که کمترین دخالت را در این حوزه داشته باشد؛ یعنی دولتهایی که در این حوزه کمتر کار میکنند، نمره بالاتری میگیرند. حالا چرا این حرف را میزنم؟ چون معمولاً به دلیل وضعیت کشور بعضی از دولتها قبل از حضور در عرصه و در تبلیغات انتخاباتی خود وعدههایی میدهند که وقتی وارد قدرت میشوند و شروع به کار میکنند بر اساس آن وعدهها میخواهند نشان دهند برای بخش مسکن یک بیلان و برنامه دارند و برای نشان دادن آن بیلان معمولاً حرکتهایی انجام میدهند که در حد و اندازه دولتها نیست؛ یعنی دولتها توان اقتصادی انجام آن را ندارند. برای نمونه مداخلاتی میکنند که شرایط برای اکثریت مردم دچار اختلال شده و عمده مردم زیان میبینند؛ به گونهای که اقدامات دولتها در طول این سالها معمولاً به نفع عدهای محدود و به ضرر اکثریت مردم بوده است. البته حتی شخصی مانند آخوندی که عملا در وزارتخانه راه و شهرسازی هیچ اقدامی در حوزه مسکن نکرد، وقتی برای رأی اعتماد به مجلس رفت، طرحهایی را در این حوزه مطرح کرد که هیچ یک اجرایی نشد. معمولاً این طور است که افراد وعدههایی میدهند، اما موفق به تحقق آن نمیشوند؛ چون امکان تحقق وعدهها وجود ندارد. تازه آقای آخوندی شخصی بود که قبلاً نیز وزیر بوده و آشنایی کاملی با حوزه مسکن داشت. اما واقعیت این است که خیلی از وزرا میخواهند کارهایی انجام دهند، اما قدرت و نفوذشان در حوزه مسکن چندان زیاد نیست. عموماً عمده همان وعدههای اولیهای که وزرای مسکن مطرح میکنند خارج از حوزه مسئولیت و اختیارات آنهاست. به همین دلیل وقتی شما بیلان و خروجی هر وزیری را بررسی میکنید با چشمانداز و وعدههایی که ارائه داده، خیلی متفاوت است. اگر بخواهم یک مثال ملموس برایتان بزنم باید بگویم اگر فردی وارد یک فضای تاریک شود که اشیای قیمتی در آن فضا وجود دارد و آن فرد به دلیل تاریکی قادر به دیدن نباشد، هر چقدر تحرک کمتری در آن فضا داشته باشد، به نفع آن فضاست. واقعیت این است که انتظارات مردم از دولت و وزارت راه و شهرسازی خانهدار شدن مردم است. در صورتی که شاید دولتها توان انجام آن را نداشته باشند، انتظار درست این است که دولت و وزارت راه و شهرسازی بتواند شرایط کار و ساختوساز را برای فعالان بخش خصوصی فراهم کند؛ اما متأسفانه این چشماندازها معمولاً دیده نمیشود و دولتها وارد بخشهای اجرایی میشوند و ایدههایی را مطرح میکنند که غیر عملیاتی است. بازار مسکن در ایران تحت تحولات بالادستی سیاسی و اقتصادی است؛ یعنی در هشت سال گذشته اتفاقات بزرگی در فضای کشور رخ داده که روی بازار مسکن تأثیر گذاشته است؛ یعنی اگر هم احیاناً اتفاقات خوبی در حوزه مسکن افتاده باشد، آن اتفاقات بالادستی باعث شده اتفاقات خوب در بخش مسکن ظهور و بروز نداشته باشد و مردم آن را حس نکنند.
به نظرتان مهمترین شاخصی که میتوان بر اساس آن گفت وضعیت مسکن بهتر یا بدتر شده، چیست؟
این شاخص قبلاً تعریف شده است. به نظرم مدت زمان انتظار مسکندار شدن مردم یا کیفیت متوسط مسکن در کشور مهمترین شاخص برای مردم و مصرفکنندگان مسکن است. از طرفی مهمترین شاخص در حوزه تولید مسکن این است که من سازنده از زمانی که ملکی را خریداری کرده و اقدام به اخذ مجوز میکنم تا زمان اخذ مجوز چه زمانی طول میکشد، آخرین اطلاعاتی که وجود دارد، این است که دریافت مجوز ساخت به طور متوسط حدود دو سال زمان میبرد. با این حال هیچ دولتی نگفته است که من این شرایط را اصلاح میکنم و واقعاً هر دولتی که روی کار آمده این زمان نه تنها کاهشی نداشته، بلکه افزایش هم پیدا کرده است. متأسفانه این فرآیند هر سال پیچیدهتر و زمانبرتر شده است. علاوه بر زمان صدور مجوز ساخت، تسهیلاتی که برای سازندهها در نظر گرفته میشود، در کنار دسترسی به بازارهای بینالمللی برای ورود فناوریهای جدید از جمله شاخصهها و معیارهایی هستند که متأسفانه در مدت هشت سال گذشته بهبود پیدا نکرده و شرایط موجود هر روز در این حوزهها دست و پاگیرتر و سختتر شده است. الان علاوه بر وزارت راه و شهرسازی، وزارت کشور، شهرداریها، سازمان نظام مهندسی، سازمان میراث فرهنگی، آب و برق و آتشنشانی و... در موضوع مسکن درگیر هستند. باید از دل این سازمانها تیمی تشکیل شود که آن تیم این مسئولیت را بر عهده داشته باشد که روند ساختوسازها در کشور تسریع شود.
یعنی شما مخالف حضور دولت در بخش مسکن هستید؟
من مخالف طرحهایی هستم که دولت بخواهد مجری آن باشد؛ بلکه دولت و وزارت راه باید در بخش مسکن این سیاستگذاریها را به نحوی جلو ببرند که شرایط برای بخش خصوصی جذاب باشد؛ یعنی بخش خصوصی بتواند مسکن تولید کند تا تمام جامعه از نتایج این تولیدات بهرهمند شوند. برای نمونه در هیچ کشوری کسی توقع ندارد دولت نان تولید کند. در کشور ما نیز تولید نان بر عهده دولت نیست، اما الآن در کشور ما عملکرد مربوط به تولید نان خوب است با اینکه بخش آزاد و خصوصی متولی اصلی تولید نان در کشور هستند؛ اما دولتها شرایط را به گونهای ایجاد کردهاند که نان به صورت ارزان در اختیار مردم قرار گیرد، این اتفاق باید در حوزه مسکن نیز رخ دهد و فضا این قدر رقابتی شود که بخش خصوصی با یکدیگر رقابت کرده و قیمتها کاهش پیدا کنند. الآن شرایط کاملاً برعکس است، شرایط آنقدر برای تولیدکننده سخت شده است که اگر کسی هم بتواند تولیدی انجام دهد میتواند تولید خودش را به قیمتهایی که دوست دارد بفروشد. این روند به نفع عدهای محدود بوده و اکثریت جامعه از آن آسیب میبینند.
اگر بخواهید عملکرد دو وزیر راه و شهرسازی دولتهای یازدهم و دوازدهم در حوزه مسکن را ارزیابی کنید، چه نمرهای به آنها میدهید؟
به نظرم آقای آخوندی حوزه مسکن را خیلی خوب میشناخت؛ اما با این حال عملکرد او خروجی خوبی نداشت. وی مقاومتهایی در حوزه مسکن مهر انجام داد که به نظرم این مقاومتها اشتباه بود؛ چون ایشان میراثدار وعدهای بود که باید به سرانجام می رسید. اگر میخواست میتوانست ادامه مسکن مهر را نپذیرد، اما باید آن وعده داده شده از گذشته را نهایی میکرد. متأسفانه حرکت وی در راستای تکمیل نکردن مسکن مهر یک حرکت اشتباه بود. ضمن اینکه آخوندی میتوانست برخی از کارهای اساسی را در مدت حضورش در وزارت راه و شهرسازی انجام دهد، اما متأسفانه انجام نداد. به هرحال او قدرت و نفوذ بالایی در دولت داشت و در بخش خصوصی هم فعالیت کرده بود؛ لذا میتوانست کارهای بزرگی انجام دهد، اما متأسفانه انجام نداد.
در دورهها و دولتهای مختلف عموما قیمت مسکن حدود ۲۰۰ یا ۳۰۰ درصد افزایش داشته، اما در هشت سال دولت روحانی این افزایش قیمت به حدود ۶۰۰ تا ۷۰۰ درصد رسید. به نظرتان دلیل این افزایش عجیب چه بوده است؟
شاید یکی از دلایل این موضوع، اتفاقات بالادستی بود که در اقتصاد ما رخ داد و روی مسکن نیز تأثیراتی گذاشت. اوایل تحریمها بود که من گفتم این تحریمها که آمد اتفاقاتی بعد از این نیز خواهد افتاد؛ الآن دولت تواناییهایی دارد و میتواند در حوزه مسکن کارهایی انجام دهد تا با این اقدامات با اتفاقات خارج از سیستم وزارتخانه مقابله کند. نمیتوان گفت مقصر همه این افزایش حدود ۷۰۰ درصدی وزارت راه و شهرسازی است، اما عمده تقصیر وزارتخانه آنجاست که وقتی این ضربهها به سمت حوزه مسکن آمد، وزارتخانه به جای اینکه برای این ضربهها برنامهریزی داشته باشد و بتواند مقداری از شدت این ضربهها بکاهد، این کار را نکرد.
مثلاً چه کار میکرد؟
میتوانست کار ساختوساز را تسهیل کند، اما برعکس شد. اتفاقی که در حوزه واردات نیز شاهد بودیم، از هشت ماه قبل از تحریمهای مجدد، دولت گمرکات را بست و اجازه واردات نداد. به نظرم اگر دولت آمریکا میخواست برای ایران تصمیم بگیرد همین کار را میکرد. در واقع دولت ما ۹ ماه جلوتر خودش را تحریم کرد و به جای مقابله با تحریمها و کاستن شدت تحریمها خودش تحریم مضاعفی را بر اقتصاد کشور ایجاد کرد. وزارت راه و شهرسازی نیز همین کار را انجام داد و همزمان با اعمال تحریمها، سختگیریها برای تولید مسکن نیز افزایش یافت.