انتخابات ریاستجمهوری نزدیک است و هر روز یکی از شخصیتهای سیاسی کشور، کاندیداتوری خود را برای تکیه زدن بر کرسی ریاستجمهوری اعلام میکند؛ در این بین اولویتها و برنامههای کاندیداهای این انتخابات سرنوشتساز، باید مسائل اساسی کشور باشد؛ چرا که در غیر این صورت نظام اسلامی از اهداف اصلی خود دور میافتد و جامعه دچار لطمههای شدید اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی میشود. درباره نظام مسائل کشور و لزوم برنامهریزی کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری با دکتر «حسین صمصامی» کارشناس اقتصادی گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید:
توجه به نظام مسائل اساسی کشور در مقطع انتخابات چه ضرورتی دارد و برای این منظور کاندیداهای ریاستجمهوری باید چه نکاتی را در نظر بگیرند؟
در ارتباط با بحث اقتصاد و نظام مسائل کشور، باید افق بلندمدتی در نظر گرفته شود و بر اساس همان افق بلندمدت، هم وضع موجود آسیبشناسی شود و هم راهکارهای اجرایی و عملیاتی برای حل مشکلات موجود جامعه و رسیدن به آن افق مطلوب در نظر گرفته شود؛ البته ممکن است تا مدت طولانی به آن افق مطلوب نرسیم، اما باید در جهت آن و برای رسیدن به آن حرکت کرد. نکتهای که در اینجا مطرح میشود، این است که افق مطلوب کشور ما چیست؟ در حقیقت افق مطلوب کشور ما، اجرای کامل احکام اسلام و رسیدن به یک اقتصاد متعالی اسلامی است؛ چراکه وقتی جامعه اسلامیشود، به آن حد تعالی خود میرسد. از این رو تمام هم و غم سیاستگذاران، برنامهریزان و مجریان جامعه از جمله کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری باید معطوف به این موضوع باشد که بتوانند احکام شرع مقدس اسلام را در جامعه پیادهسازی کنند و جامعه از برکات این احکام اسلامی استفاده کامل را ببرد؛ منتها برای پیادهسازی این شرع مقدس در جامعه که مجموعهای از احکام و بایدها و نبایدهاست، به یک نظامسازیهای خاص خود نیاز است؛ یکی از مشکلات اصلی ما این است که نظامسازی ما بر اساس احکام شرع مقدس اتفاق نیفتاده است. ما یکسری نظاماتی را از غرب گرفتهایم و سعی کردهایم که احکام اسلام را در آن قالب، پیاده کنیم و یک ارتباطی را ایجاد کردهایم که در شرایط فعلی منشأ بسیاری از گرفتاریهای موجود، همین ارتباطی است که به این ترتیب ایجاد شده است.
در حال حاضر اولویتهای اصلی کشور چه مسائلی است که کاندیداهای ریاستجمهوری باید به آن توجه کنند؟
اگر کاندیدای ریاستجمهوری بتواند یک افق بلند را ببیند و بر همین اساس بتواند برنامههای خود را در راستای رسیدن به این افق و در عین حال، رفع مشکلات موجود جامعه معطوف کند، میتوان امیدوار بود که او میتواند ریل اقتصاد را در مسیر درست خود قرار دهد. برای نمونه، کاندیدایی که در زمان انتخابات، میگوید به 50 میلیون خانوار یارانه بنزین میدهد، مشخص است که این فرد برنامه اقتصادی بلد نیست و به قول رهبر معظم انقلاب میخواهد عوامفریبی کند. وضعیت موجود کشور ما دچار یک شکاف طبقاتی عجیبی شده است، تورم وضعیت مردم فقیر را بدتر و وضعیت مردم غنی را بهتر میکند؛ در شرایط موجود حرکت کشور در عرصه اقتصاد در راستای رسیدن به احکام شرع مقدس نیست و به گونهای است که در حال دور شدن از آن شرایط ایدهآل هستیم و مسیر کنونی ما 180 درجه با آن مسیر مطلوب فرق میکند و اشتباه است. یک کاندیدای ریاستجمهوری باید بتواند شرایط موجود را به خوبی تحلیل کند و در راستای آن افق بلندمدت، برنامههای خود را طراحی کند. در وضعیت موجود، رشد نقدینگی بالای 38 درصد است و بر اساس اعلام مرکز آمار، رشد اقتصادی و سرمایهگذاری ما منفی است، همچنین بیکاری و تورم رقم بالایی دارد که همه اینها دست به دست هم داده و فشار سنگینی را بر معیشت مردم وارد کرده است. متأسفانه این فشار سنگین اقتصادی را برخی مردم ناشی از عملکرد حکومتی میدانند که منسوب به اسلام است و این شبهه ایجاد شده که این شرایط، شرایط اسلامی است و این شرایط اسلامی، شرایط مطلوبی نیست؛ یعنی شرایط موجود اصلاً به نفع اسلام و اجرایی کردن احکام اسلامی نیست.
کاندیداهای ریاستجمهوری برای حل مشکلات فعلی، چه راه حلهایی را میتوانند در برنامههای خود بگنجانند که قابلیت عملیاتی و اجرایی کردن داشته باشد؟
برای اینکه بتوان از وضعیت موجود خلاص شد، اولین کاری که دولت باید انجام دهد، این است که بخش تولیدی و مولد را تقویت کند؛ همچنین باید بخش غیرمولد و سفته باز را که موجب تورم میشود و روی سرمایهگذاری و رشد اقتصادی اثر منفی گذاشته است، تضعیف کند. با نگاه به نرخ ارز که در ابتدا و پایان سال تفاوت فاحشی با همدیگر دارند و همچنین بورس، متوجه میشویم که سنخیتی با نظام اسلامی ندارند؛ وقتی طی سه ماه شاخص سهام از 600 هزارتا به دو میلیون میرسد، سرمایهگذار دیگر انگیزهای برای سرمایهگذاری واقعی ندارد و به دنبال سفتهبازی و دلالی میرود. در وضعیت کنونی جامعه، معیشت اکثریت قشر متوسط و فقیر به شدت با مشکل مواجه شده که نتیجه عملکرد اقتصادی است که به نفع سفتهبازی و دلالبازی و به ضرر بخش واقعی تولید است. راهکار اجرایی و عملیاتی وضعیت موجود، این است که از ابزار مالیات به نفع احسنت استفاده شود، بخش غیر مولد را غیرجذاب کرد و با ایجاد پایگاههای اطلاعاتی دقیق و درست، رفتارها و بازیگران اقتصادی و منافع آنها را دقیقاً رصد کرد و با دریافت مالیات از منابع عظیمی که در کوتاهمدت به دست میآورند به نفع تولید به کار گرفت و از طرف دیگر با معافیت مالیاتی یا دریافت کمتر مالیات، تولیدکنندهها را برای ورود به فعالیتهای اقتصادی تشویق کرد. این عرصه، عرصهای است که اگر کاندیداها آن را فهمیدند و برنامههای خود را در این راستا ارائه و تنظیم کردند، میتوان امیدوار بود که کاندیدا وضعیت موجود اقتصاد را فهمیده و متوجه شده است که در کدام قسمت، چه کاری باید انجام دهد؛ اما اگر یکسری شعارهای عوام فریب دهد که مثلاً طی 100روز یک انقلاب اقتصادی ایجاد میکنم یا در عرض فلان روز، فلان کار را میکنم، مشخص است که قصد فریب مردم را دارد. اگر یک کاندیدا شرایط موجود را بتواند واقعاً درک کند، میتواند در عرض سه یا چهار ماه یکسری پایگاههای دقیق اطلاعاتی ایجاد و فعالان اقتصادی را رصد کند و یک سیستمی را در جامعه ایجاد کند که در آن فعالیت در عرصه غیرمولد و دلال و سفتهباز، ممنوع شود. اگر توانست در عرصه اقتصاد چنین سیستمی را درست کند که فعالان اقتصادی بدانند درهای فعالیتهای غیرمولد و سودهای بادآورده بسته است و هر کسی در این عرصه وارد شود جریمه سنگین میشود، میتواند در کوتاه مدت مثلا سه یا چهار یا پنج ماه ریل اقتصاد را به نفع تولید تغییر دهد. وقتی ریل اقتصاد به نفع تولید تغییر داده شود، کم کم تورم کاهش پیدا میکند، رشد اقتصادی ایجاد و رفاه نسبی مردم بهتر میشود؛ در این حالت است که در چارچوب گفته شده میتوان سراغ اصلاح نهادها، یعنی اصلاح نظام بانکی، ساختار مالیاتی، ساختار دولت، ساختار مالکیت، ساختار بورس و کل نهادهایی که فعالان اقتصادی در آن چارچوب عمل میکنند، رفت تا به گونهای اصلاح شوند که حرکت به سمت اجرای احکام مقدس اسلام تسریع شود و در این مسیر قرار گیرد، والا غیر از این باشد، همین وضعیت موجود ادامه دارد.
اگر بخواهیم مصداقیتر و جزئیتر بپردازیم، یکی از مسائل اساسی کشور بحث تورم است؛ در این باره بیشتر توضیح دهید، زیرا یکی از نکاتی است که کاندیداهای ریاستجمهوری باید در برنامههای خود برای رفع آن توجه داشته باشند.
افزایش تورم دلایل متفاوتی دارد که در وضعیت موجود، یکی از اصلیترین دلایل، افزایش نرخ ارز است؛ وقتی نرخ ارز به یک بازار جعلی، مختل شده و بازاری که صلاحیت تعیین نرخ ارز ندارد، سپرده میشود و یکسری دلال، سفتهباز و قاچاقچی در این بازار خرید و فروش میکنند و تقاضا برای یکسری فعالیتها، کالاها و مسافرتهای خاص ایجاد میشود، طبیعی است این نرخ بالا رود؛ از آنجا که نرخ ارز در اقتصاد ما، تقریباً شاخص است، با افزایش نرخ ارز هزینههای تولید بالا میرود و متناسب با آن بلافاصله قیمت همه کالاها افزایش پیدا میکند. بنابراین یک سیاستگذاری غلط ارزی وجود داشته که این تورم شدید را دامن زده است. با نگاه به تاریخ اقتصادی ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی، میتوان متوجه شد که هر موقع نرخ ارز به شدت افزایش پیدا کرده، یک موج تورمی بالایی ایجاد شده است؛ سالهای 1374، 1391، 1397 و 1398 سالهایی بوده که نرخ ارز به شدت افزایش پیدا کرده و تورم نیز متناسب با آن بالا رفته بود. لذا وقتی سیاست و مدیریت درست ارزی وجود نداشته باشد، این تورم به جامعه تحمیل میشود و وقتی چنین شرایطی ایجاد میشود، سفتهبازی و دلالبازی رونق میگیرد که بازیگران این بازار منافع کلانی میبرند، پس نیازی به فعالیتهای تولیدی هم وجود ندارد؛ در واقع بازار ارز رقیب تولید میشود؛ چون سفتهبازی و دلالی در آن رونق گرفته است. در چنین شرایطی که اقتصاد بیمار است، اجازه دادن به بازار ارز، چیزی جز ضربه زدن به تولید نیست، چراکه هزینههای تولید بالا میرود و به جای اینکه منابع نقدینگی وارد بخش تولید شود، وارد بخش فروش ارز، سفتهبازی و سکه میشود. در سالهایی که دلار بالا رفت و سفتهبازی شدت گرفت، سرمایهگذاری به شدت کاهش پیدا کرد، برای نمونه در سال 1391، رشد سرمایهگذاری 23 درصد منفی بوده و در سالهای اخیر نیز این رشد، منفی بوده است. وقتی سرمایهگذاری انجام نمیشود، کارخانهها به سمت مستهلک شدن میروند و اشتغال و رشد اقتصادی ایجاد نمیشود. این قصه وضع موجود است که فشار سنگین اقتصادی به مردم وارد میکند و تورم باعث میشود که فقیر، فقیرتر و غنی، غنیتر شود که میتوان آثار شکاف اجتماعی را در سراسر کشور دید.
در روزهایی قرار داریم که بحث انتخابات داغ است و کاندیداها یکی پس از دیگری، کاندیداتوری خود را اعلام میکنند؛ به نظر شما کاندیداها کدام یک از مسائل اساسی کشور را باید در اولویت برنامههای خود قرار دهند؟
در حال حاضر، اولویت اصلی کشور، اصلاح معیشت مردم، ایجاد اشتغال و رشد اقتصادی است. در واقع اولویت کاندیداها باید همان شعاری باشد که رهبر معظم انقلاب در ابتدای سال فرمودند، یعنی پشتیبانی از تولید و رفع موانع تولید و به عبارتی اصلاح معیشت مردم؛ البته قطعاً شعار همه کاندیداها همین خواهد بود، منتها نکته مهم این است که این کاندیداها چه تحلیل و آسیبشناسی از وضعیت موجود دارند و نکته دیگر اینکه راهبرد آنها در مواجهه با مسائل موجود در کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت چیست و از چه دیدگاهی به اقتصاد نگاه میکنند. کاندیداها این نکته را باید مدنظر قرار دهند که در بلندمدت باید به سمت اسلامی کردن جامعه رفت، یعنی پیاده کردن احکام اسلامی در عرصههای مختلف جامعه. اگر به عرصه فرهنگی و اجتماعی جامعه نیمنگاهی داشته باشید، متوجه میشوید که در همین ایام ماه مبارک رمضان، احکام اسلامی از سوی عدهای از مردم رعایت نمیشود و با رفتارهایی که میکنند، گویا نمیفهمند که در جامعه اسلامی زندگی میکنند. البته رفتار برخی از این افراد، به دلیل عملکرد برخی مسئولان و لجاجت با آنها و اسلام است. عدهای هم ذاتاً با اسلام لج دارند، اما یکسریها عملکرد اشتباه برخی از مسئولان را به پای اسلام میگذارند، در حالی که استدلال غلطی دارند و نباید عملکرد حکومت را به اسم اسلام گذاشت. این افراد معتقدند اگر اسلام این است، این دین را نمیخواهیم و همه چیز را به مضحکه میگیرند. لذا هدف و برنامه اصلی کاندیداها باید زنده کردن شعائر اسلام ناب محمدی(ص) در زندگی مردم باشد تا مردم، حلاوت، شیرینی و لذت تبعیت از احکام اسلام را در زندگی خود ببینند. این کاری است که باید انجام شود، در غیر این صورت هر کار دیگری که انجام شود، همه عبث، بیهوده و پوچ است. بنابراین اگر هدف این باشد و با این نگاه آسیبشناسی وضع موجود انجام شود و راهکارهای اجرایی و عملیاتی آن برای اصلاح وضعیت موجود در نظر گرفته شود، حرکتی به سمت اجرایی کردن احکام تعالی اسلام انجام شده است. نکته دیگر اینکه در حال حاضر کلید اصلی اصلاح اقتصاد این است که با سفتهبازی و دلال بازی در بازار ارز، سکه و مسکن به شدت مبارزه و تولید احیا شود، لذا باید از تولید و سرمایهگذاری حمایت شود و این امکانپذیر نیست جز اینکه کاندیداها ساختارهای اقتصادی را بشناسند، یعنی پایههای مالیاتی و رفتارهای اقتصادی مردم را خوب بشناسند؛ این امر میسر نمیشود جز اینکه پایگاههای اطلاعاتی قوی داشته باشند و تمام رفتارها را شناسایی کنند، مثل دوربینهای راهنمایی و رانندگی که بدون دخالت حضور پلیس، تخلفات را ثبت میکنند. الان زمان استفاده از فناوری اطلاعات و پایگاههای اطلاعاتی است. برای اینکه بتوانند اقتصاد را از وضعیت موجود نجات دهند، باید از این فناوریها به نحو احسنت استفاده کنند که قدم اول آن، تجمیع پایگاههای اطلاعاتی موجود است و قدم دوم رصد اطلاعات تجمیع شده است و قدم سوم هم این است که روی رفتارها سیاستگذاری شود؛ سیاستگذاری در رفتارها باید به گونهای باشد که به سمت تولید مولد بروند و آنها را از ورود به بازارهای سفتهبازی و دلالی و غیرمولد منع کنند. این کارها در عرض دو یا سه ماه قابلیت اجرایی شدن دارند، اگر کاندیدایی توانست روی این قضایا ورود کند و این مسائل را فهمید و در برنامههای خود لحاظ کرد، میتوان به اصلاح وضع موجود امیدوار بود.
برنامهریزی کاندیداهای ریاستجمهوری چقدر مهم است و اینکه مردم از چه طریق فرق بین شعار و برنامه آنها را تشخیص دهند؟
کاندیداها باید برنامه دقیق داشته باشند و مشخص کنند در طول دوران ریاستجمهوری خود چه اقداماتی را میخواهند انجام دهند؛ اگر کاندیداها برنامهها و شعارهای مردمپسند مانند اینکه فلان قدر به حساب مردم میریزیم، بدهند مشخص است که این کاندیدا هیچ کاره است؛ مثل شعارها و وعدههایی که دولت کنونی در ایام انتخابات داد و گفت آنچنان رونقی ایجاد کنم که کسی به یارانه نیاز نداشته باشد. دولت برای اینکه این رونق را ایجاد کند از ضعیفترین افرادی که اصلا اعتقادی به توان داخلی نداشتند و همه نگاههایشان به خارج بود، استفاده کرد. اما مسیر دیگر این است که باید از درون قوی شویم و ظرفیتهای خود را شناخته و از آنها استفاده کنیم. مجموعه حکمرانی نتوانسته از توانمندیهای داخلی به خوبی استفاده کند. در شرایط موجود، یکی از ابزارهای نظام حکمرانی استفاده از پایگاههای اطلاعاتی و بسترهای فناوری اطلاعات است که اگر این کاندیداها وارد این عرصه شوند و بتوانند به خوبی آنها را تحلیل کنند، میتوان به آنها امیدوار بود وگرنه شرایط برای مردم خیلی سخت میشود. در حال حاضر مردم از این همه شعارهای بیپایه و اساس که اجرایی نشده خسته شدهاند، در واقع آنها شعار بوده و نه برنامه؛ به عبارتی هیچ برنامهای وجود نداشته، به همین دلیل وقتی دولت را دست گرفتند، برای هدایت اقتصاد و فرهنگ، افرادی انتخاب شدند که همفکر آنها بودند و برایشان مهم نبود که این فرد، در این عرصه قوی یا ضعیف است و ضعیفترین افراد را فقط به واسطه همفکر بودن با خودشان در عرصه اقتصادی، برگزیدند.
بنابراین ضرورت برنامهریزی دقیق و کارشناسی کاندیداهای ریاستجمهوری بسیار مهم است و مردم هم باید در تفکیک برنامه از شعار تفاوت قائل شوند، این شناخت مردم چگونه و از چه طریق حاصل میشود؟
این شناخت، وظیفه رسانهها از جمله صدا و سیماست؛ صدا و سیما با دعوت از کارشناسها باید در این زمینه روشنگری کرده و مردم را نسبت به برنامه کاندیداها آگاه کند و آنها را متوجه کند که حرف کاندیداها چیست و کدام یک درست میگویند و کدام یک غلط؛ در هر حال همه باید کمک کنند و وارد میدان شوند که نقش رسانه بسیار مهم است، چرا که میتواند در لحظه آخر یک فرد بازنده را برنده کند، مثل بازیگر خوبی که باعث میشود یک تیم را در لحظه آخر برنده کند، لذا قدرت رسانه بسیار بالاست و میتواند افکار عمومی را در جهت مسائلی که مدنظر است، هدایت کند. البته به این شرط که از کارشناسهای مختلف استفاده شود و افرادی باشند که نیت خیر و اصلاح امور برای جامعه دارند، همچنین به موضوعات روز کشور اشراف کامل داشته باشند.