«دیپلماسی و میدان» دوگانهای است که این روزها در فضای سیاسی کشور از آن سخنان زیادی مطرح میشود. در این زمینه با حسین امیر عبداللهیان، دستیار ویژه رئیس مجلس شورای اسلامی گفتوگو کردیم.
آقای دکتر دیپلماسی و میدان چگونه توصیف میشوند؟
طبعاً میدان و دیپلماسی دو بال یک پرندهای است که منافع ملی کشور را تأمین میکند. بنده در این روزها چند بار بر این موضوع تأکید کردم که نفس جلساتی که سردار سلیمانی با دکتر ظریف برگزار میکرد، برای نیل و دستیابی به این هدف بود. یکی از ویژگیهای بارز سردار سلیمانی این بود که برای تحقق بخشیدن به هر مأموریتی که در حوزه برونمرزی به ایشان واگذار میشد، فقط نگاه صفر به میدان نداشت. ایشان همزمان به دیپلماسی توجه داشت و به مباحث فرهنگی و اجتماعی هم توجه میکرد. سردار سلیمانی به بعضی از موضوعات و ظرافتهایی دقت میکرد که ممکن بود از دیده خیلی از کنشگران و بازیگران دور مانده باشد، حتی ویژگیهای روحی و روانی مجموعههایی که با آنها کار میکرد را مد نظر داشت. برای نمونه ایشان تعریف مستقلی داشت از وضعیت جامعهشناختی و شرایط روانشناختی عراقیها و سوریهایی که در مبارزه با داعش هستند، برای اینکه در این عرصه نتیجه بگیرند توصیفهایی داشتند که ما به عنوان مستشار نظامی و ما به عنوان دیپلمات و ما به عنوان جمهوری اسلامی که حمایت و پشتیبانی میکنیم و پاسخ میدهیم به درخواست رهبران عراق و سوریه، برای کمک به نیروهای مسلح سوریه، مردم سوریه، به دولتمردان سوریه رهبران سیاسی و دینی که چه ملاحظاتی را باید مورد توجه قرار دهیم.
سردار سلیمانی در بین دیپلماسی و میدان چگونه توازن ایجاد میکردند؟
در حقیقت هم توجه ایشان به میدان بود، هم به دیپلماسی، اما بخشی که من به عنوان دیپلمات باید بگویم ما بدون میدان در میز مذاکره هیچ حرفی نداشتیم که بتوانیم از موضع اقتدار بزنیم؛ آن چیزی که میز مذاکره ما را تقویت میکرد؛ آن چیزی که دست ما را پر میکرد در مذاکره، میدان بود؛ این میدان در یک سطح نفوذ و دستاوردهای منطقهای ایران بود، در یک سطح دستاوردهای بزرگ هستهای ایران بود، در یک سطح دستاوردهای علم و فناوری جمهوری اسلامی ایران بود، در سطح دیگر دستاوردهای دفاعی ایران بود و حتی دستاوردهای مهم گفتمانی جمهوری اسلامی ایران بود، از این رو تفکیک میدان و دیپلماسی اساساً بحث نادرستی است.
به نظر شما در مذاکرات وین، جمهوری اسلامی چه جایگاهی دارد؟ آیا به مذاکرات خوشبین هستید؟
معتقدم آمریکاییها اگر نیت و اراده جدی برای لغو تحریمها و بازگشتشان به برجام دارند، همه چیز روشن است؛ یعنی در سند حدود ۱۰۸ صفحهای برجام و ضمایم آن همه جزئیات ذکر شده است. کاهش تعهدات هستهای جمهوری اسلامی ایران هم در گامهای چندگانهای که ایران اتخاذ کرده و اقداماتی که انجام داده و علنی هم این اقدامات را اعلام کرده؛ طی نامه رسمی از سوی سازمان انرژی اتمی جمهوری اسلامی ایران و هم وزارت خارجه کشورمان به آژانس بینالمللی انرژی اتمی اعلام شده است، بنابراین واقعاً هیچ چیز مبهمی این وسط وجود ندارد که مصادیق تحریمهایی که متعارف با برجام وجود دارد، چیست و مصادیق گامهایی که ایران باید بردارد، چیست، لذا فکر میکنم اینکه طرفهای مقابل اصرار بر مذاکره دارند، نشان میدهد آنها اراده جدی برای اینکه به تعهدات خودشان برگردند، ندارد. با یک دستور عمل خیلی روشن آن طور که رهبر معظم انقلاب(مدظلهالعالی) اشاره فرمودند، تیم مذاکرهکننده ما وارد «وین» شده است و اکنون چهارمین دور این مذاکرات و جلسات کمیتههای سهگانه جریان دارد.
به نظر شما خطوط قرمز مذاکرات وین چیست؟
خطوط قرمز هم کاملاً مشخص است و من جزء کسانی هستم که به آمریکاییها و غربیها با ارائه مصادیق و فکتهای متعدد خوشبین نیستم، اما فکر میکنم این مذاکرات میتواند اتمام حجت جدیدی باشد و میتواند در عین حال طرفهای غربی و طرفهای مقابل را یک بار دیگر محک بزند و برای آنها هم فرصتی است که نشان دهند آیا واقعاً نیت و اراده جدی در این رابطه دارند یا ندارند. فکر میکنم آن چیزی که مطلوب طرفهای مقابل باشد، بازی کردن با میز مذاکرات است؛ اما اجازه دهید منتظر تحولات بعدی بمانیم. طبعاً هیچ احدی در نظام جمهوری اسلامی ایران از اینکه تحریمها ادامه پیدا کند، استقبال نمیکند و همه به دنبال این هستیم که با حفظ اقتدار و عزت این تحریمهای ظالمانه و یکجانبه علیه کشورمان لغو شود و همه تلاشها در این زمینه است. تلاشهای متنوعی در این رابطه جریان دارد؛ آمریکاییها در زمان اوباما میگفتند دیگر توان حفظ فنر کشیده تحریمهای ایران را ندارند؛ آنها تحریمها را همچون یک «فنر قوی» میدانستند که این فنر را با دو دستشان باز کردهاند و درست است که این تحریمها به ایران فشار وارد میکند؛ اما از آن طرف به دست و بازوی خودشان هم که باید این فنر را کشیده نگه دارند، صدمه وارد میکند. واقعاً در دوره اوباما به اینجا رسیدند که ادامه این تحریمها به نفع آمریکا هم نیست ضمن اینکه جمهوری اسلامی ایران هم دست بسته نبود که هرچه آمریکا میگوید و تحریم کند در آن چارچوب قرار بگیرد، راههای متنوعی برای دور زدن تحریمها وجود داشت. در زمان ترامپ نیز حتی در اثنای تحریمهای حداکثری ترامپ در درون هیئت حاکمه آمریکا اختلافنظرهای مختلف وجود داشت که این روش به نتیجه نمیرسد و آمریکاییها هم باور دارند که بازوی تحریم با ملت بزرگ و مقاوم ایران هیچ نتیجهای نخواهد داد و خود آنها به شدت متضرر خواهند شد. بنابراین، بخشی از این موضوعات هم به این بر میگردد که اساساً سیاست اعمال تحریمها، سیاستی غلط و نادرست است که خود تحریمکنندگان هم به بی اثر بودن آن با وجود زحماتی که ایجاد میکند، اذعان دارند و آن را یک راه حل نمیدانند، حتی با اهداف استکباری و استعماری که دنبال میکنند.