اگرچه قرارگاه ساماندهی مرغ کشور به ریاست وزیر جهاد کشاورزی و با حضور نمایندگانی از سازمانهای مختلف در کشور شکل گرفت تا جلوی روند صعودی قیمت مرغ را گرفته و بر تولید و توزیع آن نظارت کند؛ اما همچنان و با وجود استقرار و ایجاد این قرارگاه گرانفروشی و رعایت نکردن مصوبه دولت درباره قیمت مرغ همچنان دیده میشود. در حالی که قیمت 20 هزار و 400 تومانی هر کیلو مرغ از 12 فروردین ماه برای مصرفکننده به کیلویی 24 هزار و 900 تومان افزایش یافت، اما باز هم شاهد قیمتهای بالای 30 هزار تومانی برای هر کیلو مرغ آماده طبخ در کشور هستیم. صبح صادق در گفتوگویی با فرزاد طلاکش، دبیر انجمن ملی طیور ایران قیمت مرغ و دلایل وضعیت کنونی در کشور را بررسی کرده است.
در این مدت و با توجه به افزایش قیمت و نابسامانیهای موجود درباره مرغ خیلیها این مشکل را به دلیل تخصیص ارز ۴۲۰۰ تومانی، برخی به دلیل کاهش جوجهریزی و برخی به دلیل ایرادات رخ داده در تأمین نهادهها و... میدانستند. اگر بخواهید مشکل مرغ را به صورت ساده برای مخاطبان توضیح دهید، چه میگویید؟
برای پاسخ به این سؤال ابتدا باید ساختار این صنعت را خیلی خلاصه برای شما توضیح دهم. ساختار این صنعت که از اواخر دهه 40 در ایران شکل گرفته، به گونهای است که در صنعت پرورش مرغ یا مرغ تخمگذار و مرغ گوشتی بالای ۹۵ درصد از سوی سرمایهگذاری بخش خصوصی است و ساختارهای موجود به گونهای است که یک مالکیت کاملاً مجزا دارند؛ یعنی این افراد به شکل زنجیره یکپارچه فعالیت نمیکنند ضمن اینکه واحدها نیز عمدتاً واحدهای ریز مالک یا خرده مالک هستند. بنابراین اقتصاد آنها میتواند خیلی زود تحت تأثیر عوامل کوچکی، دچار نوسان و تغییر شود. از طرفی تشکلها نیز نتوانستند اعتمادسازی لازم را برای این واحدها انجام دهند، لذا مرغدارها به اندازه کافی نه به دولت و مصوبات دولت و نه به درخواستهای صنفی اعتماد ندارند، این یکی از اشکالات اساسی است که وجود دارد. بنابراین در این زنجیره تولیدکننده در ابتدا هر کاری را که خودش فکر میکند درست است انجام میدهد، سالها روند همین طور بوده است؛ اما اینکه چرا در سال 1399 این اتفاق افتاد و شرایط دچار نوسان و کمبود شد، باید گفت ابتدا تخصیص ارز به اندازه کافی وجود نداشت، اگرچه تا پایان سال این تخصیص انجام شد اما این تخصیص ارز در ماههایی از سال مانند تیر، مرداد و شهریور به موقع نبود و برای نمونه در مهر ماه کشور با کمبود شدید نهاده مواجه شد؛ یعنی یا ارز مورد نیاز تخصیص نشده بود یا نهادهها وارد کشور شده و در بنادر بود، اما تخصیص ارز به این نهادها انجام نشده بود. بنابراین مرغداریهای ما دچار سردرگمی شده بودند که اگر بخواهند فعالیتی را انجام دهند که نمیتوان موجود زنده را به امان خدا رها کرد که آیا نهاده باشد یا نباشد اگر هم بخواهند این نهادهها را از بازار آزاد با قیمتهای گزاف تهیه کنند، نمیشود. لذا تولید متوقف شد، شرکتهای مرغ مادر متوقف شدند و میزان تولید خودشان را پایین آوردند که این موضوع نظم موجود در بازار را به هم زد.
یعنی کاهش تولید منجر به افزایش قیمتها و کمبود مرغ شد؟
نه فقط کاهش تولید، این بخش کوچکی از موضوع بود. در پایان سال وقتی آمارهای تولید مرغ در کشور را جمعآوری کردیم، دیدیم که در پایان سال 1399 نسبت به 1398 نوسان چندانی در حوزه کاهش تولید نداشتهایم. شاید کاهش تولید ما حدود ۲ تا ۳ درصد بود که این کاهش تولید هم طبیعتاً عددی نبود که بخواهد بازار را اینگونه متأثر کند، اما وقتی یک اتفاق در زمان نامناسب خود رخ میدهد این اتفاق به یک بحران تبدیل میشود.
در چنین شرایطی کافی است مرغدار فقط دوروز مرغش را به کشتارگاه ندهد تا این نظم موجود به هم بخورد، یعنی برای نمونه مرغی که باید روزانه ۶۳۰۰ تن وارد بازار شود، کافی است پنج هزار تن وارد بازار شود، همان یک روز کافی است تا نظم موجود در تولید و عرضه مرغ به هم بریزد. حالا اگر رسانهها آدرس اشتباهی نیز به مردم بدهند و مردم احساس کنند که ممکن است در آینده مرغ دچار کمبود شود، شرایط بدتر میشود. در انجمن ملی طیور در ایران اتفاقی که رخ داده این است که همه اتحادیهها و تشکلهای گوشت مرغ با یکدیگر هم کلام شدند و بیانیه مشترکی را از سوی انجمن ملی منتشر کردند. واقعیت این است که ما در سال ۱۴۰۰ نیز این نگرانی را داریم که اگر موجود زندهای که در روز یک نیاز مشخص دارد نیازش برای آن مهیا نشود، طبیعی است که شما نمی توانید با موجود زنده گفتمان کنید و به او بگویید باید صبر کند. مرغدار سرمایهاش را به مخاطره نمیاندازد. اگر چنین شرایطی ایجاد شود یا تشخیص میدهد اصلاً مرغ نریزد و یا تشخیص میدهد ذخیرهدانی که دارد اگر همان ذخیرهدان را در بازار آزاد بفروشد، سودش از مرغداری کردن بیشتر و بهتر است.
یکی از موضوعات مطرح شده این بود که مگر تمام نهادهها از طریق سامانه بازارگاه و با ارز دولتی تأمین نمیشود، پس نهادههایی که در بازار آزاد به فروش میرسد از کجا میآید؟
بله، بعضی سؤال میکردند وقتی تمام خوراک ما با ارز دولتی وارد میشود، خوراک آزاد از کجا پیدا میشود؟ نهادههای بازار آزاد از اینجا میآید که به هر حال مرغدار نهادهها را گرفته و مرغ خود را نیز پرورش میدهد، اما یک سهمیه مازادی در انبار مرغدارها میماند؛ چون بهرهوری مرغداریها با هم متفاوت است، لذا مرغدار تشخیص میدهد که اگر آن اضافهدان را در بازار آزاد بفروشد، بهتر از این است که دوباره مرغ پرورش دهد. در واقع بخش عمدهای از نهادههای بازار آزاد همین اضافه نهادههایی است که بازار آزاد را شکل میدهد. البته ممکن است بعضی از سوداگریها نیز شکل بگیرد که البته زیاد نیستند، اما به هرحال این بازار را شکل میدهند. از دلایلی که دولت در مدیریت بازار مرغ ناموفق بود، این است که به این ساختارها توجه نمیشود؛ ساختاری که در آن ۱۷۰۰۰ مرغدار گوشتی و حدود ۱۷۰۰ مرغ تخمگذار با مالکیت کاملاً خصوصی خودشان و البته با رفتار تشخیصی خودشان عمل میکنند و بیش از نیم قرن است که همین گونه کار میکنند. شما اگر الان وارد این ماجرا شوید، ساختار تولید به هم میریزد. مرغ کشور از طریق عمدهفروشان و به اصطلاح کشتارکنهای مرغ از مرغدارها خریداری میشود. حداکثر ۱۵ درصد خود کشتارگاه و ۱۵ درصد از طریق زنجیرههای یکپارچه و ۵ درصد نیز از طریق شرکتهای بستهبندی است. این همه جنجال برای بستهبندیها شکل گرفت؛ در حالی که فقط ۵ درصد مرغ کشور ممکن است وارد ساختار بستهبندی شود و این عدد بزرگی نیست. اتفاقی که افتاد این بود که دولت ابتدا قیمت مرغ دولتی را 20 هزار و 400 تومان تعیین کرد که بعدها به ۲۴ هزار و 900 تومان تغییر یافت؛ اما قیمت مرغ در بازار بین ۳۰ تا ۳۵ هزار تومان معامله میشد. طبیعی است وقتی چنین فضایی فراهم میشود، عواملی آماده سوداگری هستند؛ کسانی که امروز وقتی بازار مرغ دچار نوسان میشود، منابعشان را وارد این بازار میکنند و اگر دلار صرفه اقتصادی داشته باشد منابع خودشان را به سمت بازار دلار میبرند. در واقع این افراد در صفهای مختلف قرار میگیرند و با سوداگری سود میکنند.
ریشه این مشکلات در بازار مرغ و تخممرغ را باید در کجا جستوجو کرد؟
ببینید همان طور که گفتم این روند در سالهای گذشته نیز بوده است. طبیعت مرغ و تخممرغ همانطور که عرض کردم از سال 1346 بر اساس اصل ۴ ترومن شکل گرفت و مرغداری صنعتی در کشور ایجاد شد. از همان روزها که تعداد کل مرغداریهای گوشتی ما ۱۰۰ واحد هم نبود، همین مشکلات و نوسانات وجود داشته است. یعنی ما امروز حرفهایی میزنیم که ۵۰ سال پیش نیز میزدیم و از ۵۰ سال پیش این حرفها را میزدند، بنابراین بخشی از مشکلات ما به این موضوع برمیگردد. نکته دوم همان طور که گفتم تعادل در واردات نهادههاست که من این اخطار را امروز میدهم که اگر تدبیر مناسبی برای اینکه ذخیره نهادهها در انبارها یا در ورود نهادهها متناسب با نیاز کشور برای سرانه مصرف ایجاد نشود، همان اتفاقاتی که در سال 1399 رخ داد ممکن است بدترش در سال ۱۴۰۰ رخ دهد، ضمن اینکه تبعات سیاسی نیز به آن اضافه خواهد شد. اطلاعات غلط همان آدرسهای غلط و سوءاستفادههایی است که ممکن است بعضی از رسانههای داخلی و خارجی تا کسانی که یا از سر ناآگاهی یا به صورت عامدانه ممکن است این کار را انجام دهند، ایجاد میشود. نکتهای که در این صنعت به عنوان چالش مطرح است، این است که بالای ۷۵ درصد قیمت تمام شده محصول گوشت مرغ یا تخم مرغ را نهاده تشکیل میدهد و هر چقدر کمبود نهاده بیشتر باشد یا نوسان قیمت نهاده بیشتر باشد، همین موضوع را در قیمت نهایی و میزان محصول خواهیم دید. یکی از مشکلاتی که وجود دارد این است که به تعداد مرغدارها باید تأمین نهاده صورت گیرد؛ در حالی که سالهاست هم از دیدگاه بهداشتی و هم از دیدگاه اقتصادی این بحث وجود داشته که مرغداران نباید در داخل مرغداریشان خوراک تهیه کنند، حرف ما هم از دیدگاه صنفی و هم از دیدگاه بهداشتی و اقتصادی این بوده که مرغدار نباید خودش داخل مرغداری خوراک تهیه کند، بلکه مرغدار باید خوراک آماده را از کارخانههای مجاز و معتبر خریداری کند؛ چرا که این کارخانهها هم قابل رصد و کنترل است و هم از لحاظ بهداشتی و هم سیستم حملونقل بسیار صرفهجویی میشود و به نفع کشور است. رفت و آمدهای ماشینهای متفرقه در مرغداریها به بهرهوری آسیب میزند و سیستم واسطهای هم طبیعتاً باز میشود؛ در حالی که اگر این نهادهها را از ۳۰۰ یا ۴۰۰ کارخانه معتبر بخرند و به یک محصول خوراک آماده و بهداشتی تبدیل کنند، این کار به نفع کشور است.