انتخابات در جوامع دموکراتیک، همواره فرصتی طلایی برای تغییر در چینش مدیران جامعه و تحول در ساختار مدیریتی کشور است؛ از این رو در فصل انتخابات، شور و نشاطی وصفناپذیر در میان عموم افراد چنین جوامعی قابل مشاهده است. در کشور ما نیز تاکنون دهها انتخابات گوناگون برای تشویق مردم به سهیم شدن در ساخت آیندهای بهتر برگزار شده است. یکی از سرنوشتسازترین این انتخابات که نقشی بسیار مهم در توسعه شهری و روستایی کشور دارد، شوراهای اسلامی شهر و روستاست.
بدون شک در کلانشهری چون تهران، نقش شورای شهر بسیار حیاتی است؛ چرا که این شورا علاوه بر تعیین شهردار کلانشهر تهران، بودجه سالانه این شهر بیحد و مرز را نیز تعیین کرده و به عنوان یک پارلمان محلی نقشآفرین است. بنابراین هر گونه نقصان، سیاستزدگی و قبیلهگرایی در تصمیمات شورای کلانشهر تهران، قطعاً نقشی مخرب در فرآیند اداره پایتخت کشورمان داشته و به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر زندگی 13 میلیون ایرانی در تهران و حومه تأثیرگذار است. به تازگی و پس از پیروزی فهرست ائتلاف نیروهای انقلاب در انتخابات ششمین دوره شورای شهر تهران، برخی صاحبنظران درصدد بررسی چرایی این پیروزی و در نقطه مقابل، شکست رقیب اصلاحطلب نیروهای انقلاب برآمدهاند. رقبای اصلاحطلبی که از قضا تعدادی در شورای فعلی شهر نیز عضویت داشته و در سال 1396 و با حمایت رئیس دولت اصلاحات، موفق به کسب اعتماد مردم تهران شده بودند؛ اما در انتخابات اخیر، گویا حمایتهای بزرگان اصلاحطلب از جمله رئیس دولت اصلاحات، برای فهرست ائتلاف جمهور(اصلاحطلبان) در جهت کسب رأی مردم چندان کارساز نبوده است. به بیانی دیگر، دعوت مردم به شرکت در انتخابات و در عین حال، مسئولیت نپذیرفتن در قبال عمکرد افراد مورد حمایت، بیاعتمادی رأیدهندگان به اصلاحطلبان را در پی داشته و باعث بیفایده شدن دعوت بزرگان اصلاحات و ایجاد جو هیجانی در شب انتخابات به عنوان راهکار رأیآوری جبهه اصلاحات شده است.
در کنار عدم مسئولیتپذیری بزرگان اصلاحات، دلیل دیگر اقبال نکردن مردم به فهرست اصلاحطلبان شورای شهر تهران، حتی با وجود حمایت این بزرگان و عموم احزاب اصلاحطلب را باید در عملکرد شورای پنجم این کلانشهر جستوجو کرد. شورایی که از ابتدای کار با برخی عملکردهای سیاستزده باعث ناامیدی مردم تهران شد. شورایی که نه تنها موفق به استفاده از فرصت طلایی چهار ساله برای خدمت به مردم تهران نشد؛ بلکه با انتصاب سه شهردار در همین مدت کوتاه، سبب شد تا بسیاری از فعالیتهای مهم شهرداری، تحتالشعاع عدم ثبات مدیریتی قرار گیرد.
مردم تهران که پس از انتخابات پنجمین دوره شورای شهر در سال 1396 از یک سو با امیدی فراوان به انتظار تداوم تحولات و سازندگی در شهر تهران بودند و از سوی دیگر خواهان تغییر کلان در نگاه شهرداری و شورای شهر به مقوله توسعه شهری بودند، مدت زیادی برای احساس یأس مفرط از شورای شهر جدید نیاز نداشتند؛ چرا که بلافاصله پس از آغاز به کار شورای پنجم شهر تهران، دعواهای سیاسی و سهمخواهیهای حزبی در فرآیند انتخاب شهردار به عیان آشکار شد. این سهمخواهیهای سیاسی احزاب تکنوکرات، اعتدالی و اصلاحطلب نه تنها خسارت تحمیل سه شهردار در مدتی کوتاه برای کلانشهری مهم چون تهران را به دنبال داشت؛ بلکه خاطرات تلخ دوران شورای اول شهر تهران را که از قضا از آن اصلاحطلبان بود نیز در اذهان مردم تهران زنده کرد. جایی که دعواهای حزبی و جناحی در کنار ساختارشکنیهای آشکار اعضای این شورا، دولت وقت اصلاحطلب را مجبور به انحلال شورای اصلاحطلبان کرد؛ اما طبق روال معمول هیچ نوع مسئولیتپذیری و عذرخواهی از جانب اصلاحطلبان در قبال افکار عمومی رخ نداده و روحیه طلبکاری تا به امروز و حتی در قبال عملکرد شورای شهر فعلی نیز ادامه یافته است.
نکته جالب آنکه در دوران شوراهای اول و پنجم شهر تهران، دولتهای مستقر نیز همسو با شوراهای مذکور بوده و در نتیجه انتظار عملکردی مؤثر از این شوراها در جهت رفع یا حداقل کاهش مشکلات گوناگون شهر تهران بوده است. اما عملکرد این شوراها به خصوص دوره پنجم نه تنها تأثیر ملموسی بر افزایش کیفیت زندگی شهروندان تهرانی نداشته؛ بلکه به قدری ضعیف بوده که برخی افراد طناز با بهرهگیری از اندکی مبالغه، تنها دستاورد شورای فعلی شهر تهران را تغییر نام تعداد محدودی از خیابانها دانستهاند. صد البته که تغییر نام خیابانهای شهر به نام مشاهیر ایران امری پسندیده است، اما بدون شک شورای شهر و شهرداری وظایفی دیگری نیز دارند که در صورت توجه کافی به آنها، امکان ارائه به عنوان رزومهکاری در کنار نامگذاری خیابانها را داشتند.
اما نکته مهم و اساسی برای نیروهای انقلاب که موفق به کسب اعتماد مردم در انتخابات اخیر و کسب کرسیهای شورای ششم تهران شدهاند، آن است که از هر گونه اتلاف زمان و سیاسی کاری اجتناب کرده و به سرعت به انجام جهادی وظایفشان همت بگمارند؛ چرا که میراث شورای پنجم اصلاحطلب، رکودی عمیق در فعالیتهای عمرانی، توجه ناکافی به توسعه حمل و نقل عمومی و غفلت نسبت به بسیاری از مشکلات شهر تهران به خصوص در نقاط کمتر برخوردار جنوبی این کلانشهر بوده است. از این رو انتظار عموم دلسوزان کشور از فهرست ائتلاف نیروهای انقلاب که از اواخر مرداد 1400 بر کرسی خدمت در شورای ششم شهر تکیه خواهند زد، آن است که با توجه به حضور تعدادی از افراد باتجربه در کنار جوانان، فرصتهای از دست رفته در چهار سال اخیر را به خوبی آسیبشناسی کرده و با مدیریت جهادی، اجازه اتلاف منابع و از دست رفتن فرصتهای پیش روی مدیریت شهری تهران را ندهند. منتخبان باید بدانند که فرصت خدمت اندک بوده و اعتماد مردم نیز چون گوهری گرانبهاست که باید قدر دانسته شود.