در سه دهه اخیر هیچ موضوع بینالمللی بهاندازه برجام، توسط مردم ایران دنبال نشده است؛ بهگونهای که امروز نیز جزئیترین تحولات این موضوع توسط آحاد مردم پیگیری میشود. مذاکراتی که تحت عنوان احیای برجام در جریان است، با فرازوفرودهایی همراه بوده بهگونهای که بسیاری از مردم نسبت به آینده این مذاکرات و تأثیری که بر معیشت آنها دارد، دچار تردید و ابهام هستند. برای تحلیل بهتر باید به چند نکته توجه کرد:
1- با توجه به خروج یکجانبه آمریکا از برجام، از نظر همه مراجع حقوقی، ایران حق دارد تضمینی را مطالبه کند که این اتفاق تکرار نشود. پیششرطی که مقام معظم رهبری برای احیای برجام مطرح فرمودند، یعنی راستی آزمایی تعهدات گذشته، حداقل کاری است که طرف غربی باید انجام دهد؛ یعنی ایران نگفته که غرب نسبت به رفتار آینده خود به ما اطمینان بدهد، بلکه بخشی از رفتار سوء گذشته خود را جبران کند. اتقان و استحکام خواسته ایران در این موضوع به حدی قوی است که هیچ مرجع معتبری در دنیا این خواسته را غیرمنطقی ندانسته است. 2- هر کنش سیاسی توسط بازیگران در عرصه بینالمللی بر اساس منافع آنها صورت میگیرد. این منافع ممکن است دسترسی به یک سود آشکار باشد یا جلوگیری از یک ضرر بزرگتر. به نظر میرسد منافع ایران در مذاکرات، دستیابی به یک سود آشکار یعنی منافع تصریحشده در برجام و ازجمله منابع ارزی بلوکهشدهاش در خارج از کشور بوده و منافع آمریکاییها در این حوزه، جلوگیری از گسترش توان هستهای ایران و همچنین جلوگیری از نزدیکی بیشتر ایران به چین و روسیه باشد. 3- آمریکاییها بیش از ایران به برجام نیاز دارند، زیرا اگر احیای برجام به نتیجه نرسد جمهوری اسلامی ایران، ذخایر غنیسازی 20 درصدی خود را افزایش میدهد، غنیسازی 60 درصد را باقدرت ادامه میدهد، سایت هستهای فردو را گسترش داده و اجازه ازسرگیری بازرسیهای فراتر از NPT را نمیدهد و از طرف دیگر با به بنبست رسیدن تحریمها، ایران مسیرهای جایگزین را بهدرستی پیدا کرده است و همکاری راهبردی با چین میتواند تیر خلاصی باشد بر ساختار تحریمها. این تصویر از آینده که بسیار محتمل هم هست، آمریکاییها را در موقعیت امتیازدهی به ایران برای حفظ وضع موجود قرار داده است.
نکته راهبردی: ایران در این دوره از مذاکرات دست برتر را دارد چراکه تا حد زیادی تحریمها را خنثی کرده است و در صورت ایستادگی بر مواضع حق خود، میتواند به اهداف خود دست یابد.