صبح صادق >>  نگاه >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱۴۰۰ - ۲۰:۱۰  ، 
کد خبر : ۳۳۲۰۲۲
پایان اصلاح‌طلبی و فرآیند تشکیل دولت نهم‌ ـ ۴

مردم‌گرایی و عدالت‌خواهی

پایگاه بصیرت / مهدی سعیدی

آنچه در سوم تیرماه سال 1384 رقم خورد، سرآغاز حکمرانی متفاوتی از گذشته بود که با ظهور محمود احمدی‌نژاد آغاز شد. جریان احمدی‌نژاد و دولت نهم را می‌توان با دو شعار «مردم‌گرایی» و «عدالت‌خواهی» از دولت‌های گذشته متمایز کرد. گفتمان احمدی‌نژاد گفتمانی بود که در ذیل آن مفاهیمی، چون مردم، خدمت‌گزاری به مردم، مهرورزی، عدالت‌خواهی، توزیع عادلانه ثروت، محرومیت‌زدایی، فقرزدایی و مدیریت جهانی جایگاه کلیدی یافتند و به صورت زنجیره‌ای عمل کردند که می‌توان گفتمان حاکم بر این دولت را گفتمان «مردم‌گرایی عدالت‌محور» نامید. وی خود را تلاشگری برای تحقق دولت اسلامی معرفی کرد و از تغییر مناسبات قدرت به نفع مردم و طبقات محروم سخن گفت. وی در دیدار با خبرنگاران گفته بود: «در صورت پیروزی در انتخابات برنامه‌های توسعه کشور را با رویکرد عدالت‌محور و مردم‌گرا اجرا می‌کنم.»

او در برهه‌ای که هر یک از نامزدها با توسل به شعارها و ادبیات خاص سیاسی خود سعی در جلب آرای ملت داشتند، از میان شعارهای «کار و سازندگی»، «50 هزار تومان برای هر ایرانی»، «دولت رفاه»، «دموکراسی»، «هوای تازه»، «زندگی خوب برای هر ایرانی» و...، در نهایت شعار «دولت اسلامی» را انتخاب کرد؛ از این رو اکثریت ملت با انتخاب خود در دو مرحله (27 خرداد و 3 تیر)، رئیس‌جمهور جدید ایران اسلامی را برگزیدند که از شعارهای آن نوعی صدای بازگشت به آرمان‌های انقلاب شنیده می‌شد.

دال مرکزی گفتمان احمدی‌نژاد را مردم تشکیل می‌دادند. در این گفتمان، همه تلاش‌ها و فعالیت‌ها باید به خدمت به مردم ختم شود تا اعتبار و ارزش یابد. در آن نگاه، دولت خادم ملت بود و برای خدمتگزاری به ملت تشکیل می‌شد. از نگاه احمدی‌نژاد، در دولت اسلامی، «خدمتگزاری باید درست و دوباره تعریف شده و مدیران باید خدمتگزار واقعی و نوکر مردم باشند و در بین مردم باشند و دولت باید خدمتگزار واقعی و بدون منت مردم باشد... در خدمتگزاری نباید هیچ اولویت‌ و ترجیحی قائل شد، مگر برای مستضعفان که ضرورت رسیدگی به آنها بر کسی پوشیده نیست.» وی منش و روش مدیریت شهید رجایی را الگوی عملی برای همه مدیران جمهوری اسلامی دانست و خود را شاگرد کلاس اول ابتدایی در افق الگوی مدیریتی شهید رجایی معرفی کرد!

احمدی‌نژاد با صراحت اعلام کرد، به دنبال تشکیل دولتی است که به مردم‌سالاری دینی باور عمیق داشته باشد و به گونه‌ای برنامه‌ریزی می‌کند که مردم خود را شریک حاصل از این برنامه‌ها در سر سفره خود ببیند، نه اینکه دولت کار خود را بکند و مردم کار خود را! وی معتقد بود، مناسبات قدرت در کشور عادلانه و به نفع مردم نیست؛ از این رو در این مقطع تاریخی تشکیل «دولت اسلامی تحول‌گرا» ضرورتی است که باید محقق شود و وی چنین رسالتی برای خود قائل است.

انحلال سازمان مدیریت، طرح هدفمندسازی یارانه‌ها، طرح تحول ساختاری بانک‌ها، طرح سهمیه‌بندی بنزین، طرح تحول اقتصادی، توزیع سهام عدالت و سفرهای استانی اقداماتی بود که تغییر ساختار قدرت به نفع مردم را به دست رئیس‌جمهوری که با شعار «مردی از جنس مردم» به قدرت رسیده بود، فراهم می‌کرد.

در مقابل، جریان رقیب اقدام وی را رفتاری عوام‌فریبانه و پوپولیستی می‌دانستند که با هدف کسب قدرت دنبال می‌شود و ماهیت این جریان را به اقتدارگرایانی که بر پوپولیسم سوار بوده و حاصل آن نوعی حکومت توتالیتاریستی خواهد بود، تأویل می‌کرد!

در کنار شعار مردم‌گرایی، مفهوم عدالت نیز جایگاه ممتازی در گفتمان دولت مردم‌گرای عدالت‌خواه داشت. عدالت یکی از مبانی بنیادین اسلامی است که در همه حوزه‌های فردی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی جاری و ساری بوده و خود را در احکام و آموزه‌های اسلامی در همه حوزه‌ها آشکار می‌کرد. مبتنی بر نگاه این گفتمان، عدالت در فلسفه اجتماعی اسلام عبارت بود از رعایت مساوات در جعل قانون و اجرای آن، به همین دلیل می‌گوییم ساختار مناسبات اجتماعی اسلام باید به گونه‌ای باشد تا همواره نسبت به انحصار، تمرکز و تداول امکانات اقتصادی در دست گروه یا گروه‌های خاص و در نتیجه ظهور فقر و اختلافات طبقاتی در جامعه حساسیت داشته و از خود واکنش نشان دهد.

در این گفتمان بر عدالت به مثابه اولویت اول و محور توجه به دیگر ارزش‌ها تأکید می‌شود، که بدون تحقق آن تحقق دیگر ارزش‌ها نیز ممکن نخواهد بود. در این نگاه، عدالت غایت و معیار سلامت الگوی توسعه است و بی‌شک بر توسعه تقدم دارد. در واقع، توسعه باید به طور توأمان با عدالت آمیخته باشد، نه آنکه فرآیندی باشد که پس از اتمام، عدالت را تحقق بخشد. عدالت در این نگاه به بخش خاصی از جامعه تعلق ندارد؛ بلکه تمامی آحاد جامعه باید در زیر چتر عدالت اجتماعی متنعم شوند.

احمدی‌نژاد با بیان اینکه برای ایجاد دولت نمونه اسلامی باید چند جهت‌گیری اصلاح شود، می‌گفت: «اولین جهت‌گیری که باید اصلاح شود جهت‌گیری به سمت عدالت است که ساختن کشور بدون عدالت محال است و اگر عدالت اجرا نشود، استقلال، آزادی و اقتدار ملی ما در خطر خواهد بود... بدون عدالت، آزادی هم نخواهیم داشت و ساختن کشور، نیازمند عدالت است و زمانی کشور پیشرفت می‌کند که همه مردم امکان بروز استعدادهای خود را داشته باشند و این عدالت است.» 

وی اظهار می‌داشت: «برنامه‌ریزان اقتصادی باید عدالت را محور کارهای خود قرار دهند و عدالت یک برچسب نیست که بعضی می‌گویند اول کشور را بسازیم، بعد عدالت را برقرار کنیم و اگر کشور را بدون عدالت بسازیم و اداره کنیم، دیگر بی‌عدالتی‌ها و قله‌های ثروت اجازه استقرار عدالت را نمی‌دهند.»

احمدی‌نژاد اقتدار و استقلال کشور را در گرو رضایتمندی مردم می‌دانست و این رضایتمندی را میوه درخت عدالت بیان می‌کرد که باید حاکمیت و دولت آن را فراگیر کند. طبیعی است که مخاطب اول عدالت مدنظر وی رسیدگی به محرومان و احقاق حقوق آنان است که در الگوی توسعه لیبرال سرمایه‌داری دولت سازندگی و تداوم آن در دولت اصلاحات، بیش از پیش از حقوق خود محروم مانده‌اند!

اصلاح‌طلبان این خوانش از عدالت را نیز در تداوم رویکرد پوپولیستی احمدی‌نژاد دانسته که تداوم آن موجب امحای منابع و سرمایه‌های ملی خواهد شد. بر اساس این نگاه، حاصل تداوم تحقق عملی تفکرات جریان احمدی‌نژاد، رکود و پیشرفت نکردن در مسیر توسعه پایدار خواهد بود که باید به مقابله با آن برخاست. جریان اصلاح‌طلبی مدعی بود شعارهای اصولگرایانه و آرمانی دولت احمدی‌نژاد واقعی نبوده و تنها برای فریب افکار عمومی و خارج کردن رقیب از صحنه سیاسی کشور مطرح می‌شود.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات