صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱۴۰۰ - ۰۸:۲۴  ، 
کد خبر : ۳۳۲۰۷۵

چماق‌داری دموکراتیک

آقای نصیری این رسم جوانمردی است؟ به‌بهانه پاسخ دعوت دفتر آقای رئیسی بیایید چهاردهه انقلاب را آنچنان بکوبید که انگار این جمهوری اسلامی در کره مریخ به‌وجود آمده و برای زدن ریشه این انقلاب تمام ابرقدرت‌ها متحد نشده‌اند. انگار طی این ۴۰ سال، هشت‌سال جنگ نبوده، هشت‌سال پس‌لرزه جنگ کشور را نلرزانده. اصلا صدامی وجود نداشته.

بهزاد بهزادپور، کارگردان: عزیز برادرم جناب مهدی نصیری سلام

گویا قریب بیست‌ و اندی سال پیش که شما در نشریه صبح لنگ و لگد می‌انداختید و بنده هم در گوشه‌ای دیگر فیل هوا می‌کردم و شما آقای غرضی را سوت می‌کردی و ما هم آقای ضرغامی را که در ارشاد سیاه‌مشق سینما می‌کرد، دود می‌دادم، یکی از تخصص‌های بارز شما تندروی و رگ گردن متورم کردن بود و نشریه صبح‌تان با ورژنی لوکس‌تر از یالثارات انصار حزب‌الله به چاپ می‌رسید... حالا بعد از گذشت این همه سال که باید پخته شده باشید، با کمال تعجب می‌بینم که باز همچنان تند و عجول هستید. خوب به‌ یاد دارم که آن روز‌ها هم یک‌سونگر بودید و رای و نظرتان را وحی منزل می‌دانستید. اکنون هم مثل همان روز‌ها آب دهان‌تان را فرو می‌دهید و سینه جلو می‌آورید و مقتدرانه می‌گویید حق همین است که من می‌گویم. من ابوموسی اشعری نیستم که با تعصبی کور از انقلاب دفاع کنم.
برادر عزیزم چرا شلوغش می‌کنی؟! گویا تمام ماجرا این بوده که دفتر آقای رئیسی از شما دعوت کرده که نظرهایتان را به رئیس‌جمهور جدید بگویید و شما در پاسخ این دعوت دوستانه ناگهان می‌آیید در انظار ژست آزاداندیشی می‌گیرید و بدون هیچ‌دلیلی از همان اول دربرابر این سید بزرگوار سنگر می‌بندید و پاسخ علنی می‌نویسید و از این دعوت صادقانه سکو می‌سازید و شو اجرا می‌کنید؟! خب که چه بشود؟! که اظهار وجود کنید؟ که از همان اول با گارد مخالف، غیرمستقیم سهم‌خواهی کنید؟
آقای نصیری این رسم جوانمردی است؟ به‌ بهانه پاسخ دعوت دفتر آقای رئیسی بیایید چهاردهه انقلاب را آنچنان بکوبید که انگار این جمهوری اسلامی در کره مریخ به‌ وجود آمده و برای زدن ریشه این انقلاب تمام ابرقدرت‌ها متحد نشده‌اند. انگار طی این ۴۰ سال، هشت‌سال جنگ نبوده، هشت‌سال پس‌لرزه جنگ کشور را نلرزانده. اصلا صدامی وجود نداشته. مسعود رجوی و هزاران ترور اتفاق نیفتاده و سازمان سیا و موساد و ام‌آی‌سیکس و... شبانه‌روز فتنه پشت فتنه و مصیبت پشت مصیبت به‌پا نمی‌کردند. انگار انقلاب اسلامی در محیطی کاملا استریل و با دمایی مناسب و با لطیف‌ترین آب‌وهوا و به‌دور از ده‌ها هزار توفان و گردباد متولد شده و در پر قو رشد کرده و تنها مسئولان و سردمداران این انقلاب باعث همه مصیبت‌ها هستند. انگار عربستانی نبوده، داعشی نبوده، هزاران نفوذی دوست‌نما نبوده، انگار کل کشور‌های ناتو در افغانستان کنار گوش ما گردهم آمده‌اند تا برای سلامتی امام‌خمینی دعای توسل بخوانند. انگار ترکیه برای جشن تولد آقای احمدی‌نژاد به داعش چلوکباب می‌داده، انگار آمریکا برای گفت‌وگوی تمدن‌های آقای خاتمی در عراق ده‌ها پایگاه علم کرده. انگار صد‌ها ماهواره با پرچم‌های رنگارنگ برای تعلیمات دینی جوانان ما به هوا رفته‌اند، انگار تمام کشور‌های حاشیه خلیج فارس میلیارد‌ها دلار برای جمع حاضر و غایب خیرات می‌داده... بله، در امتداد همه این‌ها مسئولان احمق و خودفروش و نالایق هم مثل گودزیلا هنرنمایی کرده‌اند و برای روح‌الله زم چپق هم چاق کرده‌اند و پدیده نادر احمدی‌نژاد هم با آرای کیلویی مردم بر سر کار آمده است، اما باید همه این‌ها را با هم و درکنارهم دید. باید تک‌تک آنان را وزن‌کشی کرد تا سهم دشمن باهوش و دوستان احمق عادلانه حساب شود.
برادر من! آقای نصیری در نشریه صبح هم مانند امروز شیپور را از دهان گشادش می‌زدید. من نمی‌دانم در این سال‌های طولانی کجای این میدان غرق خون فرهنگ و هنر بیل می‌زدید که اکنون با رگ گردنی متورم آمده‌اید و از بالا تا پایین انقلاب را زیرسوال می‌برید و بی‌اراده یا بااراده چشمکی هم به دشمنان انقلاب حواله می‌دهید. آقامهدی عزیز! اگر قطار این انقلاب دچار فرسودگی یا لرزش شده نباید کودکانه و یکسونگرانه آن را تحلیل کنید، باید سهم سنگین و عظیم تمام آن‌هایی را که از اساس تشنه به خون این انقلاب بوده‌اند هم ذکر کنید. باید سهم نفوذی‌های پیری را که در لابه‌لای کوچه‌پس‌کوچه‌های این کشور جهاد فی‌سبیل‌الشیطان می‌کردند و می‌کنند هم محاسبه کنید.
آقامهدی عزیز! بیا و انگشت اشاره‌ات را مانند گذشته محکم تکان نده! عصبی و خام این همه پیچیدگی‌های حکومت‌داری را درکنار هزاران‌هزار لشکر دشمن تحلیل نکن. بیا و مانند حاج قاسم پدرانه به انقلاب نگاه کن. بیا و از راه نرسیده و عرق خشک نشده پشت میکروفون مرو و ادیبانه سخنرانی مکن. رفیق قدیمی! همه‌کس را به نداشتن سعه‌صدر متهم می‌کنی و خودت یک پول سیاه سعه‌صدر نداری. دموکراتیک چماق می‌زنی. دموکراتیک عربده می‌کشی و رمانتیک برای فرصت‌های از دست‌رفته اشک می‌ریزی. مهدی جان! چند سال در کشور امارات بودی و خبر نداری، این‌گونه موضع‌گیری‌ها دیگر کهنه شده. هرکسی با کراوات یا با عمامه، در تاکسی یا در روزنامه در ماهواره یا در نشریه، از این حرف‌های صد من یک غاز می‌زند، اما نمی‌تواند سنگ‌ریزه‌ای را هم جابه‌جا کند. دیگر از تاجزاده که شعبده‌بازتر نیستی، ببین برای دیده شدن چه کار‌ها که نکرده، اما ثمری داشته؟
مهدی جان! شما اگر حرف تازه و پخته‌ای داری بسم‌الله. اصلا بیا یک سوزن به خودت بزن و یک جوال‌دوز به انقلاب. اصلا بیا تصور کن زبانم لال فردا آقای رئیسی شما را وزیر ارشاد بکند، ببین بازهم می‌توانی از این بلبل‌زبانی‌ها کنی یا در گرداب سهمگین همان مدیریتی که شعارش را می‌دهی دست‌وپا خواهی زد؟
مهدی جان! مدیر مسئول هفته‌نامه صبح که تازه از خواب بیدار شده‌ای؛ بیا در سکوت نیمه‌شب، میان کوچه پس‌کوچه‌های تب‌دار این شهر زخمی از نیش خنجر دوست و دشمن، آرام‌آرام قدم بزن و مدبرانه و پدرانه فکر کن.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات