رویکرد سیاست نگاه به شرق، راهبرد مغفولماندهای در سیاست خارجی ایران است که در سالهای گذشته با آهنگ بسیار ضعیفی در جریان بوده است. این درحالی است که در مقابل این رویکرد در سالهای گذشته تکیه به غرب در بالاترین سطح بوده است؛ حال باید دید با وجود بدعهدیهای طرفهای غربی، دولت سیزدهم چه تصمیمی برای احیای سیاست نگاه به شرق دارد! کشور چین به منزله یکی از کشورهای ابرقدرت اقتصادی جهان و رقیب اصلی ایالات متحده آمریکا در نظام بینالملل، منافع اقتصادی و سیاسی متعددی در نقاط مختلف جهان دارد و این کشور سعی میکند سیاست خارجی خود در قبال بسیاری از کشورها را بر اساس این مؤلفه تنظیم کند. منطقه غرب آسیا یک از مهمترین نقاط جهان به شمار میآید که به واسطه موقعیت ژئوپلیتیکی و تجمیع منابع نفتی که دارد، چین را مجبور به حضور فعال در این منطقه میکند. علاوه بر جایگاه مهم چین، جمهوری اسلامی ایران نیز جزء یکی از مهمترین و فعالترین کشورهای منطقه است که میتواند کشور چین را برای رسیدن به منافع کلانش همراهی کند؛ در عوض این همراهی، ایران میتواند سود سرشاری را از رابطه با این ابر قدرت اقتصادی کسب کند. «سیاست نگاه به شرق» رویکرد مهمی در سیاست خارج ایران به شمار میآید که طی دو دهه اخیر مورد بی توجهی قرار گرفته و میتوان گفت این راهبرد تنها در دوره دولت نهم و دهم توجه شایانی قرار گرفت. متأسفانه در این سالها سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در سطح نظام بینالملل معطوف به کشورهای غربی بوده و این نکته در دولت دوازدهم تا حد قابل توجهی به چشم میخورد. «مهدی خرسند» کارشناس مسائل بینالملل و پژوهشگر شرق آسیا در گفتوگو با خبرنگار هفتهنامه صبح صادق به مهمترین اولویتهای مهم وزارت امور خارجه و اهمیت توجه به رویکرد سیاست نگاه به شرق پرداخته و این موضوع را در بخشهای گوناگونی تجزیه و تحلیل میکند.
به نظر شما اولویتهای نخست وزارت امور خارجه در دولت سیزدهم باید بر اساس چه مؤلفههایی تعیین شود؟
در ابتدا میتوان به پرونده و مسائل مهم سیاسی ایران در نظام بینالملل اشاره کرد. اکنون مسئلههای موجود در سیاست خارجی و وزارت امور خارجه کشورمان در مرحله نخست وضعیت برجام و تعهد طرفهای غربی به این توافقنامه است؛ پس از خروج ایالات متحده آمریکا، در این سالها کشورهای اروپایی به تعهدات خود پایبند نبودند و اکنون که رئیسجمهور آمریکا ادعای بازگشت به برجام را دارد، هنوز هم شاهد اقدام مثبتی از سوی طرفهای غربی نیستیم.
علاوه بر این وزارت امور خارجه در دولت سیزدهم باید نوع تعامل خود با همه کشورها را بازبینی و اصلاح کند؛ زیرا متأسفانه ما در چند سال گذشته توازن مناسبی در سیاست خارجی خود نداشتهایم.
پس از اجرای برجام، سفر رئیسجمهور چین به تهران در سال 2016 میتوانست آغازگر فصل جدیدی در روابط ایران و چین شود، اما در آن زمان سفر چند روزه «شی جین پینگ» رئیسجمهور چین در یک روز خلاصه شد و من فکر میکنم این موضوع به دلیل استقبال نامناسب وی از سوی دولت به وقوع پیوسته است.
طی سالهای متمادی به ویژه دولت سیزدهم، سیاست نگاه به غرب بسیار پر رنگ بوده و همین موضوع باعث سرخوردگی سیاستمدارن چینی شده است؛ به تعبیر مقامات چینی، ایران در برخی بزنگاههای مهم سیاسی به طور ناگهانی به سمت غرب متمایل شده است.
اکنون یکی از مهمترین اولویتهای مهم در وزارت امور خارجه، توازن در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در سطح نظام بینالملل است؛ به زبان ساده میتوان گفت حالازمان آن رسیده است که در برخی مباحث کمی از دیدگاههای غربی کاسته و در عین حال سیاست نگاه به شرق را در سیاست خارجی خود تقویت کنیم.
البته باید خاطر نشان کرد که موضوع نباید به گونهای تلقی و تفسیر شود که ما شاهد یک شرقگرایی افراطی در سیاست خارجی شویم؛ روند متوازنسازی سیاست خارجی ایران در دولت سیزدهم باید به گونهای باشد که در عین روابط متعادل و معقول با کشورهای غربی، رابطه خود با کشورهای شرقی، نظیر چین و روسیه را افزایش و گسترش دهیم.سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران همواره مبتنی بر بیطرفی نه شرقی نه غربی استوار بوده است؛ حقیقت این است که موقعیت سیاسی و ژئوپلیتیک ایران به گونهای است که به نفع هر دو طرف است که روابط خود با ایران را تعمیق ببخشند.علاوه بر این، توجه به مسائل متعدد اقتصادی و امنیتی همسایگان از دیگر اولویتهایی است که باید در دستور وزارت امور خارجه دولت سیزدهم در قالب سیاست خارجی منطقهای ایران لحاظ شود؛ اکنون نزدیکترین مصداق، مسائل افغانستان است که در بلندمدت میتواند آثار منفی در حوزههای امنیتی و اقتصادی برای جمهوری اسلامی ایران داشته باشد.
جمهوری اسلامی ایران به واسطه جایگاه مهم و فعالی که در منطقه دارد، باید در بسیاری از مسائل سیاسی و امنیتی کشورهای منطقه حضوری حداکثری داشته باشد؛ یقیناً با چنین رویکردی جایگاه ایران در نظام بینالملل نیز ارتقا خواهد یافت.
در طول عمر چهار ساله دولت سیزدهم، روابط ایران و چین به چه سمتی خواهد رفت؟
دو کشور ایران و چین در تاریخ مشترک خود روابط بسیار پیچیده و قدیمی دارند؛ در گذشته سلسلههای پادشاهی دوکشور در زمینههای مختلفی داد و ستد میکردند و نمود این روابط، جاده ابریشمی بود که از چین شروع میشد و از ایران میگذشت.
در قرن معاصر، روابط ایران و چین از زمان پهلوی دوم میان دو کشور برقرار شد، اما گرمی تعاملات دو کشور پس از انقلاب اسلامی در ایران به وقوع پیوست؛ طی 40 سال گذشته بسیاری از مقامات سیاسی ایرانی و چینی سفرهای دیپلماتیکی به کشورهای مقابل داشتهاند.
به تناسب شرایط موجود در نظام بینالملل و رویکرد متوازنسازی سیاست خارجی ایران، به نظر میرسد روابط ایران و چین در دولت سیزدهم نسبت به دورههای گذشته شرایط بهتری را تجربه خواهد کرد و حتی میتوان گفت این رابطه در نقطه اوج خود قرار خواهد گرفت.
آن گونه که مشخص است، آیتالله رئیسی با توجه به نگاه ویژهای که در سیاست خارجی دولت سیزدهم به ظرفیت داخلی دارد، توجه ویژهای به سیاست نگاه به شرق در قالب گسترش روابط ایران با چین و روسیه داشته باشد.
آیا سیاست خارجی نگاه به شرق، میتواند خلأ و ناکارآمدی سیاست نگاه به غرب را جبران کند؟
در مرحله نخست باید گفت، جمهوری اسلامی ایران باید سیاست خارجی خود را بر مبنای توازن تدوین و بر همین اساس همین مؤلفه روابط خود با همه کشورها را تنظیم کند؛ اما جدای از این موضوع، امروزه چین جایگاه مهمی در جهان دارد و طبق برآورد بسیاری از رسانههای غربی این کشور تا سال 30 سال آینده قدرت اقتصادی آمریکا در جهان را تحتالشعاع قرار خواهد داد.
علاوه بر این، اکنون نظام بینالملل بر اساس نظم لیبرالی اداره میشود که ایالات متحده آمریکا پس از جنگ جهانی دوم در جهان حاکم کرده است؛ اکنون جمهوری خلق چین پس از فراز و نشیب و اصلاحاتی که به اجرا درآورده، توانسته است چهرهای مثبت و سازنده در نظام بینالملل در معرض دید جهانیان به نمایش بگذارد.
در حال حاضر در عرصه نظام بینالملل شاهد افول غرب و خیزش شرق هستیم و در این بین روسیه بال نظامی و چین بال نظامی بلوک شرق هستند؛ نکته مسلم این است که چیدمان لیبرالی آمریکا در حال فراموشی و اکنون ساختار و نظام جدیدی از سوی پکن در حال عرضه شدن به جهان است.
در این بین جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک بازیگر فعال در منطقه غرب آسیا با گسترش همکاریهای خود با این دو کشور میتواند منافع زیادی را کسب کند؛ اما به شرط آنکه بتوانیم از موقعیت خود حداکثر استفاده را داشته باشیم.
جمهوری اسلامی ایران از شرایط ژئوپلیتیکی بسیار مطلوبی برخوردار است و علاوه بر این موضوع، اشتراک منافع ایران با کشورهای روسیه و چین میتواند امتیاز مثبتی برای کشورمان به شمار آید؛ حال باید دید ایران از این اشتراکات چگونه میتواند حداکثر استفاده را داشته باشد. یقیناً با ائتلاف ایران با کشورهای رقیب آمریکا، منافع متعددی برای این کشورمان به ارمغان میآید.
وضعیت عضویت ایران در سازمان همکاریهای شانگهای چگونه خواهد شد؟
مسئله دیگری که پیش روی ایران در حوزه سیاست خارجی وجود دارد، عضویت در سازمانهای همکاری شانگهای است که میتواند جایگاه کشورمان در قاره آسیا و حتی نظام بینالملل را ارتقا ببخشد.
سازمان همکاریهای شانگهای، یکی از فعالترین سازمانهای بینالمللی قاره آسیاست که نقش سازندهای را برای هماهنگسازی سیاستهای اقتصادی و امنیتی کشورهای عضو این سازمان بر عهده داشته و علاوه بر این نقش مهمی در تقابل با نفوذ نظامی آمریکا در آسیا دارد.
با گسترش روابط ایران با ابرقدرتهای شرق آسیا، عضویت ایران در این سازمان چندان دور از ذهن نخواهد بود؛ چرا که باتعمیق روابط سهجانبه ایران، روسیه و چین نقش استراتژیک ایران در مقابله با نفوذ ناتو در منطقه غرب آسیا بیش از پیش خواهد بود.
احتمال میرود با گسترش و تعمیق روابط ایران با روسیه و چین و احیای سیاست نگاه به شرق عضویت در سازمان همکاریهای شانگهای و حتی اتحادیه اوراسیا به زودی انجام شود و به نظر میرسد این امر در شهریور سال جاری به وقوع بپیوندد.