سعد حریری بالاخره پس از ۹ ماه، پنجشنبه ۲۴تیر همانگونه که پیشبینی می شد از تشکیل کابینه انصراف داد تا بحران لبنان پیچیده تر شود. شرایط سیاسی، اجتماعی و ژئوپلوتیک لبنان، این کشور کوچک را به چهارراه تحولات غرب آسیا تبدیل کرده است. هم اکنون خصوصا پس از استعفای حریری وضعیت بسیار شکننده ای بر لبنان مستولی است. فقدان بنزین، کمبود دارو، از کار افتادگی نیروگاههای برق و کاهش ارزش پول ملی منجر به تجمعات شبانه و درگیری حتی بین مردم عادی شده است. چهار رکن بحران کنونی لبنان به شرح ذیل است:
دخالتهای قیممأبانه فرانسه و آمریکا: در راستای دید استعماری فرانسه همچون یک قرن گذشته به لبنان و رویکرد کنترل و مهار آمریکا به کشورهای همسایه سرزمینهای اشغالی، اقدامات ضد لبنانی واشنگتن و پاریس در چند ماه اخیر به اوج رسیده است. «آن گریو» و «دوروتی شیا» سفرای فرانسه و آمریکا در رفتاری توهینآمیز بیروت را به قصد ریاض ترک کردند تا در مورد تحولات این کشور با عربستان گفتوگو کنند. آمریکا علاوه بر تحریمهای بیسابقه، فهرستی از مسئولان لبنان ارائه داده و بیان کرده است، این افراد به هیچ وجه نباید از مقام خود عزل شوند! فرانسه نیز طرح خود مبنی بر اصلاح قانون اساسی و ساختار حاکمیتی لبنان را ارائه کرده است.
نقش ویرانگر عربستان سعودی: شعله سیاستهای ماجراجویانه عربستان در منطقه به لبنان نیز سرایت کرده است. رفتار شبه گروگانگیرانه نخستوزیر وقت لبنان از سوی عربستان در نوامبر 2017 نقطه اوج سیاستهای خصمانه ریاض بود، به گونهای که دست سعودی در پشت استعفای حریری در ژانویه 2020 و در پی آن سقوط دولت حسان دیاب که کمتر از 10 ماه روی کار بود، هویداست. مقامات جدید عربستان معتقدند در 10 سال گذشته لبنان روز به روز به سوی «محور ایرانی» نزدیکتر شده است و جریان 14 مارس با وجود همه حمایتهای خارجی نتوانسته است برنامههای ضد مقاومت را اجرایی کند و فکر میکنند با فشار حداکثری به لبنان میتوانند به اهداف خود برسند.
فساد سیاسی و اقتصادی:جریانهای لبنانی برای عبور از جنگهای 15 ساله داخلی(1975ـ1990) دست به توافق طائف زدند که بر اساس آن سیاست و حکومت این کشور از صدر تا ذیل به صورت «تقسیمبندی طایفهای» اجرا میشود؛ یعنی هر طایفهای در دولتهای مختلف سهم خود را طلب میکند. بر این اساس هر مقام مسئولی در لبنان خود را مکلف به تأمین منافع گروهی خود میداند. هم اکنون تمام گروههای لبنانی به فساد متهم هستند و تنها استثنا در این میان «حزبالله» است. به گونهای که خود لبنانیها نیز به خوبی به این موضوع واقفند و تلاش میکنند وزارتخانههای خدماتی، مانند کشاورزی، انرژی، بهداشت و... را در اختیار این گروه قرار بدهند تا از شر فساد در امان باشند.
بحران کرونا: در کنار همه این موارد باید بحران کرونا را نیز اضافه کرد. 85 درصد اقتصاد و درآمد لبنان، خدماتی بوده است و با شیوع کرونا، کسبوکارهای خدماتی لبنانی از جمله توریسم، انتشارات و بانکداری با بحران جدی روبهرو شده است.
عبور از بحران
این واقعیت مشهود است که اگر وساطت حزبالله و درایت سیدحسن نصرالله نبود، وضعیت این کشور به سوی جنگ داخلی تمامعیار پیش میرفت. سید حسن هم اکنون نقطه وصل تمام جریانهای عمده اعم از ریاستجمهوری، ریاست مجلس، ارتش و نخستوزیری است. لبنانیها برای عبور کامل و دائمی از بحرانهای مشابه باید از پیمان طائف به سوی پیمان مردمسالارانه ملی حرکت کنند. پیمانی که البته منشأ و طرحریزی آن در بعلبک، بعبدا، بیروت، بقاع، طرابلس و صیدا انجام میشود نه در ریاض، پاریس و واشنگتن.