صبح صادق >>  نگاه >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۲۷ تير ۱۴۰۰ - ۱۶:۵۸  ، 
کد خبر : ۳۳۲۲۱۳
نگاهی به سریال  زخم کاری به کارگردانی محمدحسین مهدویان در شبکه خانگی

جراحت فرهنگ با تیغ آلوده!

سریال «زخم کاری» اولین تجربه محمدحسین مهدویان در زمینه تولید سریال است. وی فعالیت سینمایی خود را با مجموعه مستند «آخرین روز زمستان» و فیلم سینمایی «ایستاده در غبار» آغاز کرد.

سریال‌های اخیر شبکه نمایش خانگی، مصداق بارز طبل توخالی هستند که با محتوایی سترون و با حداقل امتیازات هنری و فنی، با دست گذاشتن به سوژه‌های ژورنالیستی و دامن زدن به حواشی در پی جلب توجه هستند. «زخم کاری» نمونه جدید این نوع آثار است؛ مروری بر بازتاب و واکنش‌ها به این سریال بیش از آنکه پیرامون ویژگی‌های ساختاری، خلاقیت در کارگردانی یا دستاوردهای فکری و فرهنگی آن باشد، در باب حواشی و سانسور است.

جراحت فرهنگ با تیغ آلوده!

سریال «زخم کاری» اولین تجربه محمدحسین مهدویان در زمینه تولید سریال است. وی فعالیت سینمایی خود را با مجموعه مستند «آخرین روز زمستان» و فیلم سینمایی «ایستاده در غبار» آغاز کرد. دو کاری که در زمان خودشان، به دلیل خط شکنی در پرداختن به سرداران شاخص دفاع مقدس (شهید حسن باقری و جاویدالاثر متوسلیان) و همچنین روایتگری خلاقانه، بسیار مورد توجه قرار گرفتند. آثار بعدی مهدویان همچون «ماجرای نیمروز»، «لاتاری» و «ماجرای نیمروز2: رد خون» نیز ازجمله فیلم‌های مهم و بحث برانگیز سینمای ایران بودند؛ اما «زخم کاریِ» مهدویان تغییر سبک و سیاق او نسبت به آثار نامبرده را نشان می‌دهد.

«زخم کاری» آنچنان که در تیتراژ شروع آن نوشته می‌شود، با اقتباس از رمانی با عنوان مشابه و با نگاهی به نمایشنامه «مکبث» شکسپیر ساخته شده است. این سریال درباره مرد جوانی با نام «مالک»(جواد عزتی) است. او  در کنار عموی بزرگش (سیاوش طهمورث) که یک ثروتمند است، پرورش یافته و حالا خودش هم یک تاجر شده است. وی در پی یک معامله به نمایندگی از طرف شرکت عمویش به سود هنگفتی، بیشتر از آنچه شرکت هدف گذاری کرده بود می‌رسد؛ اما با اغوای همسرش، نه تنها سود معامله را به شرکت بر نمی‌گرداند، بلکه عمویش را با ترفندی به قتل می‌رساند و در ادامه نیز به دوئل پنهان با خانواده و مدیران شرکت عمو می‌‌پردازد و... .

محتوای اولیه این سریال، همان ماجرای همیشگی بی‌خوابی و پریشان احوالی حرام‌خواران و صاحبان سرمایه‌های هنگفت و بیگانه شدن آنها با انسانیت است؛ اما مشکل اینجاست که «زخم کاری» نه تنها به ارائه تصویری انتقادی و آسیب‌شناسانه از مال‌اندوزان و خلافکاران اقتصادی نمی‌پردازد؛ بلکه با قرار دادن مالک در جایگاه یک قهرمان، رفتار او را ترویج می‌دهد؛ یک نوجوان از قشر محروم جامعه در یک سریال، مردی را می‌بینید که نوجوانی‌اش مثل او بوده، اما با جرم و جنایت به یک ارباب تبدیل می‌شود! قطعاً این مخاطب در خیالش مسیر زندگی مالک را تصور می‌کند و ناخودآگاه خودش را جای او می‌گذارد تا مالک نداشته‌هایش شود.

همچنین «زخم کاری» در لایه زیرین روایتی به ظاهر علیه اشرافیت در محتوای واقعی، با این ژست در تضاد است. در این سریال، به سطحی‌ترین شکل ممکن و به سان فیلم فارسی‌های دهه 40 و 50 به خشونت و تقابل خانواده‌ها بر سر پول و ثروت پرداخته شده است. شخصیت‌پردازی «مالک» به گونه‌ای است که وی فردی آرام و با مرام انسانی و اخلاقی معرفی می‌شود، حتی مطابق با داده‌ها و اشارات سریال در گذشته، جوانی سر به زیر و مذهبی بوده است، اما مشخص نمی‌شود که این همه سنگ دلی و بی‌رحمی چگونه در جان وی رسوخ می‌کند تا جایی که با دستان خودش نزدیک‌ترین فرد به خودش را که به نوعی همه زندگی‌اش را به وی مدیون است، خفه می‌کند! نحوه پرداخت روابط آدم‌ها در «زخم کاری» به شکلی است که خشونت و جنایت و بعد از آن اخلاق‌ستیزی به روح و روان مخاطب، تزریق می‌شود.

علاوه بر این، «زخم کاری» آلوده به استفاده ابزاری و نمایش چهره‌ای بی‌عاطفه از زن است. از همان ابتدای سریال و به ویژه در قالب شخصیت «سمیرا»(همسر مالک) زن موجودی شیطانی معرفی می‌شود؛ شیطانی که تمام روز با مهربانی از مهمانش پذیرایی می‌کند، اما ناگهان شب دستور قتل او را صادر می‌کند! مسیر «زخم کاری» از قسمت چهارم به بعد وارد وادی عشق چند ضلعی و خیانت می‌شود. از وقتی که پای «منصوره» به داستان باز می‌شود و می‌فهمیم در گذشته بین وی و مالک، مسائلی وجود داشته و این عشق قدیمی زنده می‌شود و...، شخصیت‌پردازی زنان و روابط عاطفی آنها در این سریال، هیچ نسبتی با زن ایرانی‌ـ از هر طبقه و با هر فرهنگی‌ـ ندارد.

به این ترتیب،« زخم کاری» در همان جهتی مؤثر است و کار می‌کند که به ظاهر علیه آن است!

 

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات