هرچند در چهار ساله نخست دولت روحانی، بسیاری از شاخصهای اقتصاد ایران رو به بهبود حرکت کردند و این امیدواری به وجود آمده بود که پس از مدتها در جا زدن، میتوان به بهبود نسبی اوضاع امیدوار شد اما از سال ۹۷ و همزمان با از سرگیری تحریمهای آمریکا، بسیاری از این شاخصها با افت مواجه شدند و همین موضوع شرایط اقتصادی جامعه را دشوار کرد.
در سالهای گذشته، اقتصاد ایران از سویی با کاهش جدی جذب سرمایه گذاریهای جدید در داخل و خارج مواجه بوده و از سوی دیگر با منفی شدن رشد اقتصادی، افزایش جدی تورم، کاهش ارزش پول ملی و بالا رفتن خط فقر، فشار فراوانی بر اقشار کم درآمد جامعه وارد شده است.
با توجه به انباشت این فشارها در چهار سال گذشته، به نظر میرسد کار کابینه اقتصادی دولت رییسی برای عبور از این بحرانها و بهبود شاخصها، دشوار خواهد بود و این موضوع در صحبتهای علی شمس اردکانی – رییس کمیسیون اقتصاد کلان اتاق بازرگانی ایران – نیز خود را نشان میدهد.
او درباره وزیر اقتصاد پیشنهادی دولت سیزدهم گفته: من هنوز برنامهای از ایشان ندیدهام. نمیدانم کدام دانشگاه رفته و در محضر کدام استاد آموزش دیده است؛ اما امیدوارم دست کم در مدت زمان مسئولیت خود بتواند در جهت حل مسائل اصلی ایران حرکت کند.
شمس اردکانی معتقد است: ایران دو مشکل اصلی دارد، اول کمبود انباشت سرمایه حاصل از تولید ملی و دوم خود تولید ملی که قهقرایی شده است.
او میافزاید: بنا بود طبق سند چشمانداز، ۱۴۰۴ اقتصاد اول منطقه شویم. اما از زمان صدور این دستورالعمل، تولید ناخالص داخلی (GDP) در ترکیه سه برابر شده در حالی که برای ما به یک سوم کاهش یافته است. خب آقایان میخواهند این شاخص را چطور درست کنند و برای افزایش آن چه برنامهای دارند؟
رئیس کمیسیون اقتصاد کلان اتاق ایران به افزایش نرخ بیکاری اشاره کرده و میگوید: به علت عدم سرمایهگذاری بیکاری در ایران بسیار بالاست. همه اینها موجب میشود قدرت ملی کاهش پیدا کند. توانایی ایران به خصوص در ۱۶ سال گذشته از بین رفته است. توانایی ملی را میتوان با سنجش رشد اقتصادی و خود رشد اقتصادی را هم با رشد واقعی GDP و شاخصهایی مانند آن سنجید. سوال این ست که برنامههای وزیر پیشنهادی اقتصاد برای این معضلات چیست؟ بهرحال ما هنوز برنامههای وزیر پیشنهادی اقتصاد را ندیدهایم.
شمس اردکانی درباره انتظارات بخش خصوصی از وزیر جدید اقتصاد میگوید: انتظار بخش خصوصی این است که GDP ما سالانه ده درصد رشد داشته باشد. همینطور ما انتظار داریم که حداقل ۲۵ درصد GDP تولید ملی (و نه درآمد ریالی ملی) به سرمایهگذاری اختصاص داده شود. چرا که با سرمایهگذاری کاسبی رونق مییابد و اشتغال هم ایجاد میشود.
او ادامه میدهد: برای اشتغال کامل دست کم سالانه صد میلیارد دلار سرمایهگذاری خالص که ۵۰ درصد آن ارزی و ۵۰ درصد آن ریالی باشد نیاز داریم. این آقایان بگویند در چهار سال آینده این صد میلیارد را چطور میخواهند جذب کنند. اگر رشد اقتصادی داشته باشیم هم در چهارسال بعد از آن، سالی ۱۵۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری خالص نیاز داریم تا بتوانیم جوانان بیکار را به کار بگیریم و امید را به زندگی بازگردانیم.
شمس اردکانی تاکید میکند: مسئله این است که تحقق این انتظارات با یارانه و عوامفریبی و رفتارهای احمدینژادی ممکن نیست.
او درباره مهمترین شاخصها برای اعتماد به وزیر اقتصاد نیز به سایت اتاق ایران میگوید: مهمترین شاخص این است که کاری که عقلای عالم میکنند را انجام دهد و از افراد جاهل دوری کند.