براساس بندی در توافق برجام، آژانس بینالمللی انرژی اتمی موظف است نسبت به اقدامات داوطلبانه مرتبط با هستهای به نحو مورد توافق در این برجام، نظارت و راستیآزمایی کرده و به طور منظم به شورای حکام و شورای امنیت اطلاعرسانی کند. بر این مبنا، آژانس تاکنون گزارشهایی را به صورت فصلی منتشر کرده است. در دورۀ یوکیا آمانو، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی پانزده گزارش متوالی صادر کرد و در همه آنها پایبندی کامل ایران به برجام تأیید شد؛ اما از زمانی که رافائل گروسی در آذر سال 1398 به جای آمانو دبیری آژانس را بر عهده گرفت، گزارشهای فصلی وی و مواضع او تفاوت بارزی با گزارشهای آمانو داشت. بررسی فرآیند این گزارشها و آخرین گزارشی که در چند روز قبل ارائه شد، چه چشماندازی را برای آینده توافق برجام و مذاکرات ترسیم میکند.
روند سوگیرانه گزارشها و مواضع دبیرکل آژانس
گروسی برخلاف آمانو در اولین گزارش سه ماهه خود ایران را به نقض برجام متهم کرد، بدون اینکه به حق ایران در کاهش تعهدات برجامی ایران بر مبنای مادههای 26 و 36 در مقابل خروج آمریکا و نقض اروپا به تعهدات برجامیشان اشارهای داشته باشد. متأسفانه این اقدام گروسی در گزارشهای بعدی نیز شدت بیشتری به خود گرفت. او به موازات چنین گزارشهایی، در یک اقدام غیرمنتظره با استناد به اطلاعات رژیم صهیونیستی در خصوص ذرات اورانیوم فرآوری شده در چند سایت اعلامنشده، بار دیگر پرونده نظامی بودن برنامه هستهای معروف به PMD را که آمانو آن را بسته شده اعلام کرده بود، باز کرد. همین امر سبب شد دولت ترامپ و سه کشور اروپایی پیشنویس قطعنامهای را تهیه کرده و در شورای حکام آژانس در ۳۰ خرداد ۱۳۹۹ اولین قطعنامه ضد ایرانی را پس از سال ۲۰۱۲ به بهانه همکاری نکردن تهران با تحقیقات آژانس و به بهانه ارائه ندادن دسترسی تکمیلی به سایتها، به تصویب برسانند. آژانس از این زمان به بعد بدون توجه به حقانیتهای ایران و همچنین پاسخهای ایران نسبت به ادعاهای آژانس و مذاکرات وین، گزارشهایی را که منتشر کرد، به صورت هدفمند فضا و بستر بازی سیاسیای را برای آمریکا و سه کشور اروپایی جهت فشار بیشتر بر ایران فراهم میکرد. او در اسفند ۱۳۹۹، گزارش فصلی را در بارۀ نصب آبشار سانتریفیوژی IRـ4 و تکمیل نصب دو آبشار سانتریفیوژی IRـ2M در نطنز نصب دو آبشار سانتریفیوژی IRـ6 در نیروگاه فردو و معلق شدن برخی از بازرسیهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی ارائه داد که بار دیگر سه کشور اروپایی بحث صدور قطعنامۀ جدید در شورای حکام را به میان آوردند که به دلیل تهدید ایران و پیامدهای اقدامشان، منصرف شدند. در همین راستا، آژانس در آخرین گزارش خود که در اواخر مرداد ماه سال جاری انتشار داد، اعلام کرد که ایران غنیسازی اورانیوم را افزایش داده، ذخایر اورانیوم غنی شده طی سه ماه اخیر با افزایش 273 گرمی به 16 برابر سقف تعیین شده(که 300 گرم بوده) در برجام رسیده است، دو مجموعه سانتریفیوژ را به غنیسازی ۶۰ درصدی اختصاص داده و ۲۰۰ گرم فلز اورانیوم را که تا ۲۰ درصد غنیسازی شده، تولید کرده است. در مجموع آژانس مدعی شد ایران سرعت غنیسازی را به سطح تسلیحاتی رسانده است. پس از این گزارش بلافاصله تروئیکای اروپایی بیانیهای مشترک را صادر کرده و ابراز نگرانی خود را اعلام کردند.
مقاصد و استفادههای غرب از گزارشها و مواضع آژانس
فرآیند گزارشدهی دبیرکل آژانس و موضعگیری غیرمسئولانه از آن و روند بیانیهها و مواضع اروپاییها بدون اشاره به اینکه ایران براساس توافق برجام تعهدات برجامی خود را کاهش داده است، بیانکننده چند نکته مهم است:
نکته اول: به نظر میرسد آمریکا و سه کشور اروپایی و رژیم صهیونیستی به کمک دبیرکل آژانس تلاش دارند این پیام به ایران منتقل شود که پرونده هستهای در یک فرآیند امنیتیسازی قرار دارد و در صورت عدم توقف و بازگشت به تعهدات خود از جریان امور عادی سیاسی خارج و وارد حوزه اضطراری شده که در این صورت برخوردی فوری و قاطعانه با آن خواهند شد. این پیام را میتوان در متن بیانیه مشترک سه کشور اروپایی مشاهده کرد که پیشرفتهای ایران در برنامه هستهای را گامهای کلیدی در جهت ساخت سلاح اتمی دانستند.
نکته دوم: فشار بر ایران برای شروع مذاکرات وین است. باز این موضوع را میتوان در ابراز نگرانی اروپاییها نسبت به توقف دو ماهه مذاکرات وین ملاحظه کرد. آنها در بیانیه مشترکی نوشتند، مذاکرات هستهای به خواست ایران دو ماه است که متوقف شده و تهران هنوز تاریخی برای ادامه این گفتوگوها اعلام نکرده و همزمان با پرهیز از مذاکره، در حال برداشتن گامهای روی زمین است.
نکته سوم: در راستای دو نکته بالا قراردادن ایران در یک دو راهی پذیرش تداوم مذاکره وین با همان سیاق گذشته و خواستههای فرا برجامی یا افزایش فشارها و سختگیریهای آینده است؛ به همین دلیل اعلام کردند گذشت زمان به سود هیچ یک از طرفین نیست.
آینده مذاکرات براساس گزارش آژانس
اگرچه فرآیند گزارشهای آژانس ناامیدکننده و در راستای مقاصد سیاسی اروپا و آمریکاست و همچنین بیانیههای سه کشور اروپایی تهدیدآمیز به نظر میرسد، اما واقعیت امر آینده مذاکرات آنگونه نیست که در اروپا و آمریکا در سیاستهای اعلامی خود تاکنون اتخاذ کردهاند؛ بلکه آثار گزارشها را باید با توجه به تحلیل محتوای سایر مواضع آنها، رویکردهای روسیه و چین، مشروعیت اقدامات کاهش تعهدات برجامی ایران و شرایط محیطی منطقه در محاسبات واقعی غربیها مورد بررسی قرار داد.
1- مقامات اروپایی و آمریکایی در کنار مواضع تهدیدآمیز، موضعگیریهای دیگری هم دارند که تحلیل جهت آینده مذاکرات را بیشتر شفاف میکند. یکی از آنها، مواضع رابرت مالی، مذاکرهکننده ارشد آمریکایی که از فروردین سال جاری تا کنون چندین بار اعلام کرد «کارزار فشارحداکثری واشنگتن علیه تهران به طرز وحشتناکی شکست خورده است» سه کشور اروپایی نیز بارها بر همین موضوع تأکید داشتهاند؛ به گونهای که وزیر خارجه فرانسه با اذعان بر شکست فشار حداکثری اعلام کرد: «موقعیت بسیار خطرناکی است، دستیابی ایران به سلاح هستهای پیامدهای ژئواستراتژیک قابل توجهی رقم خواهد زد.» موضع نفتالی بنت، نخستوزیر رژیم صهیونیستی در 4 مرداد نیز ضمن شکست سیاستهای نتانیاهو در قبال برنامه هستهای ایران اذعان کرد. اگرچه این نوع مواضع، در ظاهر امنیتی کردن برنامه هستهای را میرساند، اما پیام واقعی آنها اذعان به این است که مذاکرات تنها راه حل و سریعترین زمان است. این به معنای این است که گزارشهای آژانس و کم اعتنایی دولت سیزدهم به تعجیل در مذاکرات و پیشرفت هستهای ایران در چارچوب توافق برجام، محاسبات غرب و صهیونیستها را به سمت تجدید نظر خواهد برد.
2- بررسی مواضع روسیه و چین در سال جاری نیز قابل توجه است. این مواضع بیانکننده مخالفت آنها با خواستههای فرابرجامی اروپا و آمریکاست. برای نمونه، نماینده دائم روسیه در سازمانهای بینالمللی خاطرنشان کرد، مسکو با اضافه کردن نکات جدید به برجام مخالف است. همچنین روسها بارها اعلام کردهاند، آمریکا باید بلافاصله به اجرای برجام بازگردد. رئیسجمهور چین نیز در گفتوگو با آقای رئیسی، رئیسجمهور ایران گفت: «منشأ اصلی بحران کنونی هستهای خروج یکجانبه آمریکا از برجام و فشارهای حداکثری است و چین از مطالبات منطقی ایران حمایت میکند.» با این شرایط، پافشاری اروپا و آمریکا بر خواستههای زیادهطلبانه فرابرجامی با توجه به سایر فاکتورها دوام زیادی نخواهد یافت.
3- شرایط محیط منطقه نیز به گونهای است که ضرورت مذاکرات هستهای را برای اروپا و آمریکا بیشتر کرده است. شکست و فرار مفتضحانه آمریکا از افغانستان، وضعیت بغرنج این کشور در عراق، کاهش تابآوری عربستان در جنگ با یمن، وضعیت لبنان و... افزایش نفوذ ایران در منطقه شرایطی است که اروپا و آمریکا نمیتوانند آنها را نادیده بگیرند و در کنار سایر عوامل همچنان بر خواستههای فرابرجامی خود اصرار بورزند.
4- در کنار موارد بالا روند پیشرفت هستهای ایران و آخرین گزارشی که آژانس به اطلاع کشورهای اروپایی و آمریکا رساند، موقعیت ایران را نسبت به چند ماه قبل به شدت تغییر داده است. تردیدی نیست که این گزارش محاسبات اروپا و آمریکا را دچار اختلال کرده و آنها را بر سر یک دو راهی واقعی قرارداده است که یا باید مذاکرات را با شرایط جدید ایران بپذیرند یا منتظر هستهای شدن کامل ایران باشند. مواضع اصلی و باطنی آنها از انتخاب راه حل اول حکایت دارد. تجربه در روابط با غرب نیز نشان داد، هرگاه توانمندیهای جمهوری اسلامی تصویر برتری را در اذهان غربیها منعکس کرد و در عین حال موضع مقتدرانهای را بر مبنای داشتههای خود اتخاذ کرد، سبب عقبنشینی اروپا و آمریکا از خواستههای زیادهطلبانهشان گردید. یکی از نمونهها، رفتار آنها در اواخر سالهای 1391 و 1392 است؛ در آن زمان مذاکرات برجامی زمانی کلید خورد که برنامههای هستهای ایران روند رو به رشدی داشت و از سوی دیگر فشارهای فلجکننده اوباما به جایی نرسید. در چنین شرایطی درخواست مذاکره بدون پیش شرط و با پذیرش بخشی از خواستههای ایران شکل گرفت. بر عکس این قضیه نیز آزموده شد که هرگاه ایران از خود نقطه ضعف نشان داد و یک گام به عقب نشست، آنها چندگام به جلو آمدند.