صبح صادق >>  نگاه >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۰۷ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۲:۵۶  ، 
کد خبر : ۳۳۳۲۱۲

هدف آمریکا اراده مردم منطقه بود

آینده آمریکا روبه افول است و تصور بنده این است که برخلاف آنچه آمریکایی‌ها در گذشته فکر می کردند که قدرت برتر و مسلم هستند و با همین تفکر وارد افغانستان، عراق و سوریه شدند

سرآغاز ورود آمریکایی‌ها به منطقه خلیج‌فارس با همکاری عربستان و حفظ امنیت تاج و تخت خاندان آل سعود در ازای نفت بوده است که حدود 70 سال از آن روزگار می‌گذرد. در دو دهه اخیر با وجود اینکه تصور می‌شد آمریکایی‌ها با تصاحب افغانستان و سپس با گرفتن عراق، در اوج قدرت قرار گرفته‌اند؛ اما مرور زمان نشان داد در واقع چنین چیزی نیست و از آن تاریخ به بعد، آرام آرام آمریکا به جای قوی‌تر شدن به سمت از دست دادن موقعیت‌های قبلی خود پیش رفت. تحولاتی در منطقه پیش آمد که آمریکایی‌ها شاید کمتر آن را تصور می‌کردند؛ آنها تصور نمی‌کردند اینچنین مفتضحانه از افغانستان بیرون بروند یا اینکه مجلس عراق با مصوبه‌ای خواستار خروج آنها از این کشور شود یا اینکه تصور نمی‌کردند در یمن انصارالله حاکم شده و به یک قدرت قابل توجه در جزیره‌العرب تبدیل شود؛ همچنین تصور نمی‌کردند با وجود فشارهایی که بر مردم می‌آورند، در لبنان چنین شرایطی به وجود بیاید، یا اینکه فکر نمی‌کردند رژیم صهیونیستی که نماینده آمریکاست در مقابل بازدارندگی حماس یا حزب‌الله ناتوان بماند.

در واقع هم حزب‌الله و هم حماس در جنگ‌های سال‌های گذشته و به خصوص جنگ اخیر، توانستند یک قدرت بازدارندگی مقابل این رژیم ایجاد کنند که هر گونه تجاوز و تعدی به حزب‌الله یا حماس هزینه بسیار سنگینی برای رژیم صهیونیستی داشته باشد.

بنابراین آمریکایی‌ها با وجود تمام تمهیداتی که در گذشته برای حضور دائمی در منطقه فراهم کرده بودند، آرام آرام در حال از دست دادن قدرت خود هستند، حتی به گفته روزنامه‌های رژیم صهیونیستی، آمریکایی‌ها نگران هستند همانند اتفاقی که در افغانستان برای آنها پیش آمده است و سراسیمه از این کشور بیرون رفتند، در آینده‌ای نزدیک مجبور شوند خاک سوریه را ترک کنند؛ همچنین نگران هستند شرایط در سرزمین‌های اشغالی فلسطین به گونه‌ای رقم بخورد که آمریکایی‌ها برای نجات خود مجبور شوند این کشور را ترک کنند یا اینکه حمایت خود را از رژیم صهیونیستی بردارند.

در واقع تحولات فعلی در چند سال اخیر و به خصوص تحولات افغانستان نشان‌دهنده تحولات بسیار سنگین‌تر و شتابانی است که می‌تواند در آینده رقم بخورد، همانطور که آمریکا این روزها را تصور نمی‌کرد، برای آینده هم تصور نخواهد کرد که البته با توجه به تحولات اخیر، تحولات آینده قابل پیش‌بینی خواهد بود.

در جنگ 33 روزه شرایط به گونه‌ای رقم خورد که صهیونیست‌ها متوجه شدند امکان تجاوز به حزب‌الله و سرزمین لبنان وجود ندارد و این تجاوز هزینه بسیار سنگینی دارد؛ در جنگ‌های مختلف رژیم صهیونیستی با حماس، حماس به گونه‌ای عمل کرد که این رژیم از آمریکایی‌ها درخواست کرد که از فلسطینی‌ها بخواهد آتش‌بس قرار کنند، چراکه حماس به گونه‌ای در سرزمین‌های اشغالی آتش ایجاد کرده بود که رژیم صهیونیستی را در تنگنا قرار داده بود و ناچار به درخواست برای صلح و آتش‌بس شد.

در واقع قدرت بازدارندگی به این معناست که طرف مقابل که دشمن است، متوجه شود اگر بخواهد تجاوز کند باید هزینه سنگینی را بپذیرد. همین قدرت بازدارندگی در یمن مقابل عربستانی‌ها به وجود آمده است؛ یک زمان عربستانی‌ها هر کاری که می‌خواستند در یمن انجام می‌دادند، اما الان می‌دانند هر اقدامی که بخواهند علیه یمن انجام دهند، با واکنش بسیار شدید انصارالله روبه‌رو می‌شوند، لذا هزینه هر اقدام‌شان سنگین خواهد بود. بنابراین وقتی این هزینه‌ها بالا می‌رود، قدرت بازدارندگی ایجاد می‌شود و طرف مقابل برای هر اقدامی که می‌خواهد انجام دهد، بارها و بارها فکر می‌کند و در حال حاضر جایگاه انصارالله مقابل عربستان و جایگاه حزب‌الله مقابل رژیم صهیونیستی نسبت به گذشته قابل مقایسه نیست.

در جنگ اخیر، رژیم صهیونیستی فکر می‌کرد حزب‌الله درگیر مشکلات اقتصادی و اجتماعی داخل لبنان است و ناتوان شده و در اوج ضعف است، لذا چند گلوله به داخل خاک لبنان پرتاب کرد که حزب‌الله بلافاصله پاسخ داد و این جنگ کوتاه به گونه‌ای رقم خورد که رژیم صهونیستی رسماً اعلام کرد ما خواهان گسترش جنگ نیستیم که به این قدرت بازدارندگی می‌گویند. بنابراین شرایط نشان می‌دهد که تحولات آینده خیلی سریع‌تر و سهمگین‌تر است که به نفع آمریکا نخواهد بود.

قدرت بازدارندگی گروه‌هایی مانند حزب‌الله، انصارالله، حشدالشعبی و دیگر گروه های مقاومت ناشی از این است که این نیروها به مرحله‌ای رسیده‌اند که تجاوز و تعدی دشمن را بی‌پاسخ نمی‌گذارند و تعدی و تجاوز دشمن همراه با بهای سنگینی برای آنها خواهد بود، لذا دشمن از این به بعد فکر می‌کند اگر بخواهد تجاوز کند، باید بهایش را بپردازد که در گذشته، اینچنین نبوده است و هر وقت هر کاری را که می‌خواستند انجام می‌دادند.

در واقع ملت‌های این کشورها نیز به بیداری اسلامی هم رسیده‌اند؛ بیداری اسلامی یعنی بازگشت به هویت خویشتن، بازگشت به داشته‌های خود، بازگشت به اعتقادات خود و دشمنان تلاش بسیار کردند که این هویت را از جوامع اسلامی بگیرند. وقتی این هویت فکری، فرهنگی و اعتقادی از این ملت‌ها گرفته شود، در واقع اراده آنها را گرفته‌اند و آنها را دچار ضعف کرده‌اند، اما وقتی این ملت‌ها به هویت و به اعتقادات خود بازگردند و به آنها پایبند باشند، به این معنا می‌شود که مرگ برای دشمنان که وحشت‌آور است برای این ملت‌ها شهادت تعبیر و شیرین می‌شود و حقیقتا این مسئله مرز بازدارندگی می‌شود که توان را از دست دشمن‌ها می‌گیرد.

به نظر می‌رسد روند حضور آمریکا درمنطقه به سمت ضعیف شدن است و در حال حاضر شرایط آنها در عراق خیلی مناسب نیست و با وجود اینکه تلاش می‌کنند در سوریه بمانند، این شرایط خیلی مناسب نیست.

بعد از حوادث افغانستان رژیم صهیونیستی نیز دچار تکاپو شده است و مطبوعات این رژیم می‌گویند آمریکایی‌ها بلایی را که سر افغانستان آورد، سر ما نیاورد که ما را به حال خود رها کند، به هر حال این شائبه وجود دارد که آمریکا در وهله اول منافع خود را در نظر می‌گیرد تا منافع دیگران را؛چه کسی فکر می‌کرد حوادثی در افغانستان اتفاق افتاد که به این شکل رقم بخورد و آمریکایی‌ها به جای اینکه برای طالبان مهلت تعیین کنند، از طالبان درخواست مهلت کنند تا طالبان چند روزی به آنها مهلت دهد که از این کشور بیرون بروند، چرا که هنوز نتوانسته‌اند نیروهای خود را خارج کنند.

بنابراین آینده آمریکا روبه افول است و تصور بنده این است که برخلاف آنچه آمریکایی‌ها در گذشته فکر می کردند که قدرت برتر و مسلم هستند و با همین تفکر وارد افغانستان، عراق و سوریه شدند، امروز نشانه‌های از بین رفتن و ضعف و افول آن را در منطقه شاهد هستیم و این روند در آینده تصویر بیشتری پیدا خواهد کرد.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات