عربستان و امارات از نظر مذهبی خیلی به طالبان نزدیک نیستند. طالبان جنبشی بوده با فقه حنفی، کلام توحیدی، متأثر از عقیده دیوبندیه حیاتی و رویکردهای صوفی. حتی زندگی ملاعمر را هم که بررسی میکنیم به شدت روحیه صوفیانه داشته و یکی از کارهای روزهای پنجشنبه ایشان، سرزدن به مزارهای قندهار بوده است. طالبان در دوران حکومتشان اساساً هیچ مزاری را در مناطق شیعه، سنّی و اسماعیله تخریب نکردهاند. تفاوت جدی بین وهّابیت و طالبان وجود دارد و نباید ما اینطور فکر کنیم که از لحاظ ایدئولوژیک و باورها یکسان هستند. شاید در دوره حکومت طالبان، در پی یک ظواهر و پایبندیهایی که در خصوص زنان داشتند و باید محجبه و دارای روبنده باشند و بدون محرم از منزل خارج نشوند و تشابهاتی که بین سیستم امر به معروف عربستان و پشتونها وجود داشت، همدلیهایی بین آنها ایجاد میشد و در کنار آن مسائل سیاسی - امنیتی که دستگاههای اطلاعاتی آن را رقم میزدند. اما از لحاظ ایدئولوژیک تفاوت جدی دارند و از خیلی جهات حنفیها به شیعه نزدیکترند تا وهابیها؛ درست است که هر دو با دسته بسته نماز میخوانند و دارای اذان یکسانی هستند؛ ولی از نظر محتوا و خداشناسی و معادشناسی حنفیها به شیعه نزدیکتر هستند. اینها در بین دول عربی با قطر رابطه خوبی دارند و با عربستان و امارات فعلاً روابط حسنهای ندارند.