دکتر سعدالله زارعی، کارشناس ارشد بینالملل در همایش سراسری هادیان و مسئولان سیاسی نیروهای مسلح: «طالبان افغانستان که جمعیتی بالغ بر چهل و چند درصدی افغانستان، از جمله قوم پشتون را شامل میشود، نمیتواند به تنهایی دولت مطلوب را در افغانستان شکل دهد و تأکید جمهوری اسلامی و سایر همسایگان این است که باید دولتی شامل همه طیفهای افغانی شکل بگیرد.»
به گزارش صبح صادق، دکتر سعدالله زارعی در جمع هادیان و مسئولان سیاسی نیروهای مسلح پیرامون سابقه و مسائل افغانستان با بیان اینکه در مسئله اتفاقات اخیر افغانستان چند نکته اساسی وجود دارد، اظهارداشت: «اولین نکته این است که افغانستان امروز بزرگترین صحنه شکست سیاسی آمریکا از آغاز گام نهادن در مسیر ابرقدرتی به حساب میآید.»
وی مسیر ابرقدرتی آمریکا را از زمان فروپاشی بلوک شرق بیان کرد و افزود: «آمریکاییها یک پروژهای را در سال ۱۳۶۹ که قرن بیست و یکم آغاز شد کلید زدند تا یک قرن آمریکایی با مختصات آمریکایی و متناسب با این داعیه آمریکاییها شروع شود که برای آن نظریهسازی و ادبیاتسازی و برنامهریزی کردند و سرویسهای امنیتی، اطلاعاتی و نظامی بر محور پنتاگون این طرح را با یک تیم هفت نفره با مسئولیت معاون وزیر دفاع «پال ولفوویتز» شروع کردند. ولفوویتز از سال ۱۳۷۳ به صورت رسمی کار خود را شروع کرد و تا سال ۱۳۷۸ در آنجا یکسری موانع را شناسایی کرد و قرار شد برای این موانع برنامهریزی کنند.»
زارعی افزود: «مهمترین مانعی که برای این پروژه مطرح شد، این بود که چند قدرت در حال شکلگیری آسیایی بودند که چین، روسیه، هند و ایران بودند و در همین چارچوب نظریات زیادی مطرح کردند.»
وی افزود: «راه حلهای همه کارشناسان از همه طیفهای حاکمیت آمریکا به آشوب کشاندن و درگیر کردن این قدرتها ختم میشد؛ یک نیروهایی در این جغرافیا پدید بیایند و با اینها درگیر شوند و این آشوب استمرار پیدا کند و سبب شود که این دولتها ناتوان شوند و از سر ناتوانی پای یک قدرت حل کننده وسط بیاید که آن هم آمریکاست و آمریکا بتواند در این منطقه ورود نظامی کند؛ همانند جنگ خلیجفارس که اجازه داد صدام به کویت حمله کند و بعد با همین حربه به خلیجفارس ورود علنی و نظامی کرد و انبوهی از نیروهای نظامی و لجستیکی و انواع ناوها، هواپیماها و سامانههای جاسوسی به سمت این منطقه سرازیر شد و پایگاههای جدید تأسیس کرد. گفتنی است، همین حضور را سال 1373 در بوسنی و شبه جزیره بالکان داشت.»
زارعی افزود: «ریشه هزینه ۳ تریلیون دلاری که برخی آن را تا ۷ تریلیون اعلام کردهاند، در تداوم همین سیاست بود تا حجم عظیمی از تجهیزات ویژه، مانند هواپیماهای غول پیکر بی ۵۲ در اینجا وارد شد و همه چیز از یک حضور و نفوذ دراز مدت حداقل ۷۰ تا ۸۰ ساله حکایت داشت؛ آن هم به اسم مبارزه با طالبان و القاعده و مشروعیتبخشی به همین عنوان.»
وی ادامه داد: «از آغاز ورود به افغانستان بحث قرن آمریکایی بوده و آنچه امروز شکست خورده است، بزرگترین پروژه آمریکا بوده است. این شکست به گونهای است که سرنوشت آمریکا را در دنیا و در آینده رقم خواهد زد. این یک موضوع فوق راهبردی است که کارشناسان و صاحبنظران یهودی آمریکایی، مانند کیسینجر و دیگران به آن اعتراف کردهاند که آمریکاییها به هیچ وجه نخواهند توانست این شکست را جبران کنند و راهی برای جبران این شکست وجود ندارد.»
زارعی افزود: «مسئله اصلی طالبان نیست. مسئله اساسی شکست آمریکا و نزدیک شدن زوال ابرقدرتی آمریکاست. یک اتفاق بزرگ رخ داده که میخواهند روی آن سرپوش بگذارند و این موضوع دقیقاً به جمهوری اسلامی مربوط میشود.»
وی ادامه داد: «این پیروزی طالبان نیست؛ بلکه پیروزی مردم افغانستان است. یکی از فرماندهان سابق آمریکایی در کتابش مینویسد آمریکا از مردم پا برهنه حاشیه شهرهای افغانستان شکست خورده و طالبان اصولاً تا سالها بعد از شکست توان و قدرت چنین کاری را نداشتند، البته از دیدگاه ما طالبان محور اصلی این ماجرا بود؛ ولی در اصل تمام مردم افغانستان این اراده را کردند و محقق شد.»
دکتر زارعی ادامه داد: «در واقع طالبان از یک قدرت منطقهای بهره برده و با تجربیات گذشته تعامل خوبی با برخی همسایگان افغانستان پیدا کرده است. همسایگی و حضور یک ملت مقاوم در کنار مرزهای افغانستان بسیار الهامبخش بوده است؛ یک ملت مقاوم تحت زعامت یک رهبر بصیر و وقتگذار برای بررسی و هدایت جزءجزء تحولات منطقه و جهان.»
وی گفت: «البته در اخراج و فرار آمریکایی طالبان نقش اول را داشت؛ چراکه طالبان چیزی حدود 40 درصد مردم افغانستان را تشکیل میدهد و منسجمترین، پرتعدادترین و پایکارترین گروه بودند. »
دکتر سعدالله زارعی در ادامه گفت: «گروههای دیگر افغانی مانند مجاهدین و دیگران در نظام جمهوری اسلامی افغانستان هضم شدهاند و از ماهیت جهادی جدا هستند. بنابراین اینکه امروز ما میبینیم فقط طالبان در وسط میدان است به دلیل این است که نیروهای دیگر از حالت جهادی خارج شدند و یک حالت منفعل پیدا کردند.»
زارعی به ضرورت تشکیل حکومت مقبول در افغانستان اشاره کرد و گفت: «طالبان هم میداند که نمیتواند به تنهایی حکومت تشکیل دهد؛ چراکه یک امارت اسلامی طالبانی مورد پذیرش دنیا نیست، اما طالبان نیاز دارد دنیا او را در افغانستان بپذیرد.»
وی با بیان اینکه طالبان یک طایفه پشتونی هستند که فقه خاص و اعتقادات خاص خود را دارند، افزود: «حکومت امارات اسلامی طالبان تا قبل از حمله آمریکاییها یک حکومت پشتونی بود، در واقع شاید طالبان حنفی باشند، اما برخی عقاید پشتونی آنها هم در فقه خودشان وارد شده و یک فقه جدید را ایجاد کرده و اتفاقا در عین اینکه صوفیانه نیست، تصوف هم در آن رسوخ دارد.»
دکتر زارعی افزود:« برخی قواعد مثل ارث نبردن زن و بسیاری دیگر از قواعد شرعی از فرهنگ پشتونی است و جالب اینکه آنها با عقاید شیعه مخالفتی ندارند، توسل به ائمه، زیارت اهل قبور، مزار فرزندان پیامبر و... همه را قبول دارند و سلفی، تکفیری یا حتی وهابی نیستند، بلکه یک نوع مذهبی بر پایه عقاید قومی و قبیلهای هستند و اصولاً خشونت درون اینها ناشی از خوی خشونت پشتونی است.»
زارعی در خصوص اینکه جمهوری اسلامی ایران در این ماجرا به دنبال چیست، این چنین توضیح داد: «طالبان به شدت به این احتیاج دارند که یک قدرت اینها را قبول کند و قبول داشته باشد، ایران هم به دنبال این است که طالبان را به نقطهای برساند که حکومت مقبول ایجاد کند با سهمبندی برای همه گروههای افغانی و همواره هم اعلام میشود که مسئله افغانستان راه حل افغانی افغانی دارد.»
وی ادامه داد: «افغانستان کشور غنی، اما فاقد زیرساخت است، لذا طالبان برای اداره افغانستان و استفاده از این نعمت خدادادی به فناوری و توانایی ایران نیاز دارند، به خصوص در حوزه معدن، چراکه ارزش معادن و مخازن و کانیهای آن بالغ بر ۳ تریلیون دلار ارزیابی شده است که ۱۱ معدن از جمله نفت، گاز، اورانیوم و... از جمله این ثروتهاست. از طرفی ایران یک قدرت در منطقه به شمار میآید و پذیرش ایران برای طالبان بسیار مهم است.»
دکتر زارعی در خصوص آینده افغانستان چند نکته گفت: «نخست اینکه افغانستان در پنجاه سال اخیر پنج مدل حکومتی متفاوت از امارت اسلامی تا جمهوری اسلامی و کمونیستی را تجربه کرده و سابقه افغانیها نشان میدهد، اهل ثبات و عدم درگیری نیستند، اما این ظاهر ماجراست، چرا که در همه این سالها در افغانستان طرفهای خارجی در درگیری دخیل بودهاند و این بار جمهوری اسلامی قصد دارد تنها یک تصمیم افغانی افغانی گرفته شود و این خود نقطه امیدی برای رسیدن افغانستان به آرامش نسبی است. در خصوص افغانستان میتوانیم امیدوار باشیم که در داخل افغانستان یک گرایش به وحدت شکل بگیرد.»
زارعی رابطه اقتصادی خوب ایران با افغانستان و همچنین این حس اعتماد به ایران، و کسب منافع مخصوصا در بحث حق آبه ایران را از مهمترین مباحثی دانست که مسئله افغانستان را برای ما مهم کرده است و افزود: «در کنار این ایران نمیپذیرد یک کانون نا امنی در کنار مرزهای کشور ادامه حیات دهد و حتماً پیگیر استقرار دولت مقتدر در افغانستان خواهد بود.»
وی با گله از جریان اصلاحطلب در بزرگنمایی مباحث افغانستان گفت: «نه طالبان آن طالبان قدیم است که به یاد داریم و نه مثلا درگیری در پنجشیر آن میزانی است که برای آن تبلیغ شده است، تقریباً با کمترین درگیری پنجشیر اشغال شده و مردم افغانستان تقریباً با طالبان کنار آمده و در اثر ناکارآمدی دولت وابسته آمریکایی به راحتی همه افغانستان با کمترین درگیری تحت اشراف طالبان قرار گرفته، اما هنوز خط رسانهای برای زنده نگه داشتن جریان مخالف طالبان و احمد مسعود وجود دارد. البته جمهوری اسلامی در درگیریهای داخلی افغانستان به شدت به طالبان تذکر داد که وارد خشونت نشود.»