مبارزه با فقر و کاهش آن را میتوان یکی از نمادهای وجود عدالت اقتصادی در یک جامعه دانست؛ به گونهای که هر چقدر فقر در جامعهای افزایش یابد، میتوان گفت آن جامعه از مبانی عدالت عدول کرده و هر چقدر عدالت در جامعهای بیشتر رعایت شود، فقر در آن جامعه نیز کاهش خواهد یافت. کاهش فقر را میتوان از شعارهایی دانست که همواره تمام دولتهای حاکم در جمهوری اسلامی در راستای تحقق آن تلاش کرده و اقداماتی را انجام دادهاند. با این حال برخی از آمارها طی سالهای اخیر از افزایش فقر و نابرابری در کشور حکایت دارد. صبح صادق در گفتوگویی با دکتر حسین راغفر، اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا(س) این موضوع را بررسی کرده است.
در سالهای اخیر ضریب جینی به عنوان نمادی که نشاندهنده شکاف طبقاتی در جامعه است، روند افزایشی داشته است. به نظرتان دلیل افزایش ضریب جینی طی سالهای اخیر چیست؟
وجود فقر یا نابرابری را نمیتوان صرفاً از رقم ضریب جینی متوجه شد. به نظر من آمارهایی که در دولتهای قبل در این زمینه منتشر میشد، واقعی نبود. همان زمان در دولتهای گذشته نیز معتقد بودم کاهش ضریب جینی که اعلام میشود، رقم واقعی نیست. علت کاهش ضریب جینی در دولت دهم پرداخت یارانه نقدی در سال 1389 مطرح میشد که توانست مقدار اندکی نابرابری در نقاط روستایی و شهرهای دور دست را کاهش دهد، اما خود این اقدام، یعنی تزریق میلیاردها تومان یارانه در سال به اقتصاد کشور تورمزا بود. تورم ایجاد شده از این ناحیه، از قدرت خرید مردم به شدت کاست. تورم یکی از اصلیترین عوامل نابرابری است و افزایش نابرابری فقط مربوط به این دوره هشت ساله اخیر نیست. اگر بررسی کنید میبینید که از سال 1384 به این طرف هم فقر و هم نابرابری در کشور افزایش پیدا کرده است. نکته جالب این است که اتفاقاً بالاترین درآمدهای ارزی را نیز در همین ۱۶ سال گذشته داشتهایم. در واقع برای فهمیدن افزایش نابرابری در کشور نیازی نیست که به ضریب جینی توجه کنیم، پراکندگی این همه کارتن خواب در همه جای شهر، افزایش قیمتهایی که در بازار مشاهده میشود و... نشاندهنده افزایش نابرابری است؛ به گونهای که در حال حاضر بخش قابل توجهی از مردم قادر به تأمین نیازهای اساسی خود نیستند.
خب به نظرتان چرا مردم در سالهای اخیر فقیرتر شدند؟
در سه دهه گذشته سیاستها به نفع گروههای خاصی بوده که این افراد سرمایههای کشور را از مرزها خارج کردند. از این رو دولت جدید در اولین اقدام خود باید با فساد مبارزه کند و افرادی که سرمایههای کشور را به تاراج بردند، محاکمه شوند، مادامی که این افراد محاکمه نشوند مردم به عزم نظام برای مبارزه با فساد پی نمیبرند. از سویی یکی از مسائل و مشکلات راهبردی ما نظام دستمزدی است، بیش از یکصد سال است که همه نخبگان به دلیل همین نظام دستمزدی به خارج از کشور میروند. در حال حاضر ما به فارغالتحصیلان بهترین رشتهها، مانند کامپیوتر در بهترین شرایط ۷۰۰ تا ۸۰۰ دلار حقوق پرداخت کنیم؛ در حالی که هم اکنون به چنین متخصصی در کشوری، مانند ترکیه ۴۵۰۰ دلار و در استرالیا ۸۵۰۰ دلار میدهند. به تازگی در خبری دیدم یکی از کشورهای شیخنشین حاشیه خلیج فارس اعلام کرده است، به دنبال جذب نخبگان حوزه کامپیوتر است؛ طبیعی است که بسیاری از فارغالتحصیلان به آنجا بروند. حالا سؤال این است که چرا بهترین دانشگاههای کشور در این سالها برای کانادا، آمریکا و استرالیا نیرو تربیت کردهاند؟ پاسخ این است که در این اقتصاد دلالی مبتنی بر سفتهبازی تقاضایی وجود دارد و نیازی به مهندس ندارد. ما در این اقتصاد امروزمان به فردی نیاز داریم که زد و بند بلد باشد؛ شاید به همین دلیل است که در این سالها کسب و کار وکلا رونق گرفته است! بنابراین این اقتصاد نمیتواند خلق شغل داشته باشد. شما در چنین فضایی توقع دارید فقر گسترش نیابد؟ شما میبینید در کشورمان جمعیت زیادی متقاضی کار است و کاری هم برایش وجود ندارد یا اگر کار پیدا شود کارفرما نیروی کار را استثمار میکند؛ بنابراین یکی از کارهایی که دولت سیزدهم باید انجام دهد، اصلاح نظام حقوق و دستمزد ست. شما در این زمینه به وضعیت کشور سوئد نگاه کنید. سوئد در سال 1900 یکی از فقیرترین کشورهای دنیا بود، اما در سال ۱۹۳۴ این کشور به عنوان الگوی توسعه جهان که به راه سوم تمکین کرده و راه لیبرالیسم و سوسیالیسم را نرفته، تبدیل میشود. یکی از دلایل موفقیت سوئد نظام دستمزد این کشور بود. شما باید دستمزدی بپردازید که فرد احساس کند با این دستمزد میتواند زندگی خود و خانوادهاش را شرافتمندانه اداره کند، در غیر این صورت فساد و رشوهخواری به وجود میآید.
نظرتان درباره پرداخت یارانههای نقدی و سازوکار در راستای کاهش یا محو فقر چیست؟
یارانه نقدی بدترین شیوه پرداخت یارانه است و در همه جای دنیا شکست خورده است. دولت سیزدهم در ابتدای کار باید اقداماتی انجام دهد تا برای سالهای بعدی زیرساخت مناسب ایجاد کند. در دنیا یارانه دائمی داده نمیشود؛ بلکه هر کسی که یارانه میخواهد سال به سال باید فرم مشخصی را پر کند و اطلاعاتش را به دولت بدهد؛ چرا که این اطلاعات ممکن است هر سال تغییر کند، حتی ممکن است وضع اقتصادی فرد یارانهگیرنده بدتر شده باشد و وی مستحق دریافت یارانه بیشتری شود؛ همانطور که ممکن است شرایط اقتصادی فردی بهتر شده باشد و از فهرست یارانهبگیران خارج شود. بنابراین پرداخت یارانه اقدامی موقت است. در این فاصله دولتها باید شغل ایجاد کنند تا افراد از سیستم حمایتی به سیستم بیمهای منتقل شوند. هر شخص باید شغل داشته باشد، حق بیمه پرداخت کند و از مواهب آن هم استفاده کند. این راه حلی برای کوتاهمدت است؛ ولی در بلندمدت دولت باید برای انجام هر کاری به درستی مطالعه کند و از شعارهای فوری برای پرداخت یارانه خودداری کند. برای نمونه، دولت برای حذف یارانه انرژی باید برای مردم گزینه معرفی کند؛ در غیر این صورت مادامی که خودروسازان خودروهایی تولید میکنند که سه برابر مصرف جهانی بنزین مصرف میکند و مردم هم گزینهای برای جایگزینی ندارند یا مادامی که مردم گزینهای برای حمل و نقل عمومی ندارند، نمیتوان به اجرای طرحهایی درباره یارانه انرژی دست زد. در حال حاضر دولتمردان افتخار میکنند که برای نمونه ۶۰۰ هزار شغل ایجاد کردهاند؛ در حالی که بیشترین شغلها ناشی از کار کردن این افراد در تاکسیهای اینترنتی است. اینگونه شغل ایجاد کردن نه تنها خوب نیست، بلکه فاجعه است؛ زیرا افراد یا حقوق ناچیزی دارند و مجبورند در این تاکسیها کار کنند یا کار خود را از دست دادهاند و به تاکسیهای اینترنتی پناه آوردهاند که اینها توفیق نیست، بلکه فاجعه است.
فکر میکنید یارانه کالایی چه میزان میتواند در حمایت از اقشار آسیبپذیر مؤثر باشد؟
در نظم موجود و حاکم بر اقتصاد کشور امکان هیچ اصلاحی وجود ندارد؛ چرا که هر اقدامی مانند پخش پول یا اعطای یارانهها و... وضعیت کنونی را بدتر میکند. از همان ابتدا که دولتهای گذشته قصد اعطای یارانههای نقدی به مردم را داشتند، مرتب متذکر شدیم که هزینه انجام این کار برای کشور بسیار بالاست. بیش از ۱۱ سال است که از پرداخت این یارانهها میگذرد و خیلیها استحقاق دریافت این یارانهها را نداشتند؛ اما این یارانه را دریافت کرده و میکنند. البته ناگزیر هستیم به گروههایی کوپن بدهیم یا از آنها حمایت غذایی انجام دهیم. وقتی بیکاری وجود دارد و بسیاری از خانوادهها درآمد ندارند، باید در این شرایط به آنها کمک کرد به جای اینکه با پول نقد از خانوارها حمایت کنیم، باید به آنها کالا بدهیم و منابع را سهمیهبندی کنیم. البته این وضعیت باید به طور موقت ایجاد شود و البته روشهای خودش را دارد.
در شرایط امروز اقتصاد ایران با پرداخت ماهیانه چه میزانی پول میشود مدعی محو فقر مطلق در کشور شد؟
اولاً باید دانست برای ریشه کن کردن فقر مطلق راه حل وجود دارد. فقر مطلق یعنی حداقلهای یک زندگی که از بیمار شدن افراد جلوگیری کند، تأمین شود. بنابراین، سبد حداقلی از کالاها نیاز است که افراد بتوانند سلامت و عزت نفسشان را حفظ کنند. ایجاد چنین شرایط حداقلی کاملاً در جامعه ما امکانپذیر است، ولی برای اجرایی شدن آن نیاز به برنامه وجود دارد. ابتدا باید یک بازنگری در نظام حمایتی کشور صورت بگیرد و سازماندهی جدید ایجاد شود.