در شمارههای پیشین به نقش جریانهای اصلاحطلب در انتخابات ریاستجمهوری دهم و چگونگی مواجهه آنان با رقیب سیاسی خود اشاره کرده و طیفبندی درونی آنان را بررسی کردیم؛ اما در کنار اصلاحطلبان، اصولگرایان نیز خود را برای ورود به صحنه انتخابات آماده میکردند. هر چند کار آنان به دشواری اصلاحطلبان نبود؛ چرا که محمود احمدینژاد، نامزد مورد حمایت آنان در انتخابات چهار سال پیش بود که هرچند در آستانه انتخابات سال 1388، واگراییهایی میان او و اصولگرایان به وجود آمده بود، اما مسئله عبور از احمدینژاد موضوعی نبود که به سادگی برای این اردوگاه ممکن باشد. در عین حال در درون اصولگرایان نیز طیفهای مختلفی وجود داشت.
1ـ مجموعه گروههای «پیروان خط امام و رهبری» كه اغلب اعضای آن را تشکلهای سنتی و با سابقه طیف موسوم به راست تشکیل میداد، پرحجمترین طیف این جریان بود. این طیف که به دلیل سابقه زیاد سازمانیافتهترین عناصر و تشکلهای سیاسی در سطح کشور را دارا بود، مهمترین فراکسیون مجلس هشتم را تشکیل میداد و منتسبان به آن در بخشهایی از کابینه و قوه قضائیه فعالیت داشتند. این طیف اگر چه در انتخابات نهم از ابتدا گزینهای به جز دکتر احمدینژاد را مدنظر قرار داد؛ اما در مرحله دوم و انتخابات دهم، از احمدینژاد حمایت کرد.
2ـ طیف دوم جریان اصولگرایی، جمعیت ایثارگران و گروههای نزدیک به آن بود که در تحولات سیاسی بعد از دوم خرداد شکل گرفت و در شکلگیری جریان «آبادگران» در انتخابات شوراها و مجلس هفتم نقش کلیدی و محوری داشتند. پایگاه اصلی این گروه در مجلس شورای اسلامی بود و در قوه قضائیه و دولت، افراد نزدیک به این جریان کمتر حضور داشتند. این جریان که جایگاه ممتاز خود در مجلس هفتم را تا حدی در مجلس هشتم از دست داده بود، همانند طیفهای دیگر، نقدهایی به دولت نهم داشت؛ اما در انتخابات دهم احمدینژاد را تنها نامزد خود معرفی و از وی حمایت کرد.
3ـ «رایحه خوشخدمت» که طیف نزدیکان دكتر احمدینژاد را در بر میگرفتند، در انتخابات ریاستجمهوری نهم به عنوان حامیان اصلی وی، فعالیت سیاسی خود را آغاز کردند. این طیف بخش عمدهای از مدیریتهای مختلف قوه مجریه و بخشی از کرسیهای مجلس را در اختیار داشتند و در انتخابات دهم نیز همچنان وفادار به احمدینژاد بوده و از وی حمایت کردند.
4ـ طیف چهارم، برخی شخصیتها و گروههایی را شامل میشد که خود را خارج از سه طیف مذکور و از منتقدان جدی دولت نهم معرفی میکردند. برخی از آنها در جریان انتخابات دهم ابتدا طرح «عبور از احمدینژاد» را دنبال کردند؛ ولی با مخالفتهای جدی در افکار عمومی مواجه شدند. برخی از افراد این طیف حتی به صف حامیان میرحسینموسوی درآمدند و از ستاد وی سر درآوردند؛ اما با برملا شدن چهره جریان پشتصحنه موسوی، از آن فاصله گرفتند و به همراه برخی دیگر به سوی «طرح دولت ائتلافی» محسن رضایی گرایش یافتند.
منتقدان دولت نهم که احمدینژاد را برای سکانداری دولت دهم نمیپسندیدند؛ اما خط قرمز خود را روی کار آمدن مجدد ساختارشکنان دوم خردادی میدانستند، جذب شعارهای «دولت ائتلافی» محسن رضایی شدند. ورود این جریان و نامزد و دولت مورد نظر آنان به صحنه رقابت انتخاباتی با استقبال عمومی روبهرو نشد. شاید فقدان پایگاه اجتماعی، قرار گرفتن در میان دو جریان کلان و با سابقه، محبوبیت فزاینده احمدینژاد در سطح کشور، از عمدهترین دلایل عدم موفقیت جریان سوم بود؛ اما نباید فراموش کرد که نامزد این جریان اگرچه در انتخابات نهم خود را در فهرست اصولگرایان جای داده بود و همچنان خود را از این جریان معرفی میکرد؛ لکن افکار عمومی به او اقبال نداشتند. از سوی دیگر اصلاحطلبان نیز در تخریب وی بالاخص با ایجاد نگرانی در جامعه نسبت به شکلگیری دولت پادگانی با حضور نظامیان در طول سالهای پیشین مؤثر بودند! بنابراین تحلیلگران سیاسی و افکار عمومی، حضور رضایی در رقابت انتخاباتی را صرفاً «خراش به رأی اصولگرایان» و کمک به برتری موسوی نامزد اصلی دوم خرداد در رقابت دهم میدانستند. برخی احزاب کموزن و بعضاً چند نفره در جبهه اصولگرایان، همچون حزب سبز، حزب نیکاندیشان، بنیاد مردم، حزب خدمتگزاران، حزب آبادگران جهادی و حزب توسعه و عدالت نیز از ایده دولت ائتلافی حمایت میکردند و برخی شخصیتهای منفرد سیاسی همچون دکتر علی مطهری، نماینده مجلس هشتم، نیز با این نظر همراه شدند.
در میان طیفهای برشمرده دیدگاه اکثریت بالای رهبران و بدنه اصولگرایان بر آن قرار گرفت که در این انتخابات با توجه به حضور چهرههایی چون موسوی و کروبی، از محمود احمدینژاد حمایت کنند و از ورود گزینهای دیگر به میدان رقابت انتخاباتی ممانعت شود، هرچند ممکن است که این حمایت همراه با انتقاداتی نسبت به عملکرد احمدینژاد باشد! اما در حالی که اردوگاه رقیب با همه توان برای عبور از احمدینژاد به میدان آمده است، آنان نیز با همه توان وحدت حداکثری را دنبال کنند! هر چند در این میان نتوانستند از حضور محسن رضایی در صحنه رقابت جلوگیری کنند!
در واقع این جریان که با یک نامزد رقابت را آغاز کرده بود، راهبرد خود را تداوم ریاست بر قوه مجریه برای پیشبرد گفتمان اصولگرایی و برداشتن گام محکمتر در دهه چهارم به سوی گفتمان «عدالت و پیشرفت» و جلب رضایتمندی و همراهی رهبر معظم انقلاب اسلامی و حمایتهای مردمی قرار داده بود. رویکرد و عملکرد دولت نهم در عرصه داخلی و خارجی و بهویژه حضور پررنگ دولت در استانها و شهرستانها و پیوند دولتـ ملت این راهبرد را نزد افکار عمومی قابل درکتر، اعتمادآفرینتر و دستیافتنیتر جلوه میداد.
این تلقی مشترک نیز هم از سوی رأیدهندگان و هم منتخب جریان اصولگرایی و حامیانش وجود داشت که تکمیل بسیاری از برنامهها و سیاستهای اتخاذ شده از سوی دولت نهم، نیازمند تمدید دولت نهم برای چهار سال دیگر خواهد بود، لذا باید چهار سال دیگر به رئیسجمهور منتخب مردم فرصت داد، هرچند این فرصت باید با رفع ضعفها و آسیبها همراه باشد و بر کارآمدی دولت افزوده شود.