با گذشت یک سال از انفجار بندر بیروت و بعد از برکناری «فادیساوان» قاضی اول رسیدگیکننده به انفجار بیروت و گماردن «طارق بیطار» فردی وابسته به آمریکا، هنوز تحقیقات و حکم عاملان این حادثه اعلام نشده است. امری که با موضعگیری سیدحسن نصرالله مواجه شد و پس از آن با اعتراض مسالمتآمیز مردم به این ماجرا منجر به حادثه «الطیونه» شد و با حمله مسلحانه گروه قوات لبنانی متعلق به سمیرجعجع این تظاهرات به خاک و خون کشیده شد. در رابطه با این حادثه و اهداف عاملان آن ذکر چند نکته ضروری است:
۱- عاملان حادثه آمریکا و گروه قوات لبنانی یا فالانژها بودند و این امر برکسی پوشیده نیست. به گونهای که تک تیرانداز موجود در این حادثه «شکری ابوصعب» از نیروهای امنیتی سازمان امنیت لبنان و همزمان از کارمندان سفارت آمریکا بوده است. همچنین این حمله از جانب هواداران سمیر جعجع یا همان فالانژها صورت گرفت و این گروه همواره در تشدید تنشها و درگیریها در لبنان نقش اساسی را داشته است. البته وابستگی سمیر جعجع به برخی کشورهای منطقهای و فرامنطقهای به خوبی واضح است. جعجع به ضدیت با حزبالله معروف است و از حمایت برخی کشورهای منطقه و آمریکا برخوردار است و این را بارها در سخنانش اعلام کرده است؛ به گونهای که وی در گفتوگو با شبکه «الجدید» اعلام کرده بود، از حمایت آمریکا، عربستان سعودی، امارات و دیگر کشورها برخوردار است.
این موضعگیریها نشان میدهد، سمیر جعجع مجری طرحهای آمریکا و برخی کشورهای منطقه در لبنان است. محل حادثه تیراندازی از سوی سمیر جعجع نیز به خوبی نشان میدهد، وی به دنبال چه اوامری بوده است.
حادثه تیراندازی در محلهای اتفاق افتاد که جنگ خونین 15 ساله لبنان از همین منطقه شروع شد. محلهای مابین شیعیان و مسیحیان لبنان که هدف حملهکنندگان دقیقاً منطبق با همین رویداد بوده است.
۲- ایجاد بحران و تثبیت آن هدفی است که آمریکا با همراهی برخی کشورهای منطقه و گروههای داخلی درصدد پیادهسازی آن در لبنان هستند. لبنان مدتهاست که درگیر بحران اقتصادی و مشکلات متعدد سیاسی است که به تازگی با تلاشهای حزبالله و گروههای همسو، دولت در این کشور تشکیل شد. در کنار این مسئله، اخیراً حزبالله دستاورد دیگری در عرصه اقتصادی با واردات سوخت از ایران به دست آورد که همین مسئله منجر به جهتگیری برخی گروههای داخلی علیه این جنبش شده است؛ زیرا براساس طرحی که بعد از انفجار بیروت در نظر گرفته شده بود، تمام حوادث و اتفاقات باید متوجه حزبالله میشد تا در سناریوی بعدی مقدمات حذف این جنبش از صحنه سیاسی لبنان و پس از آن در سایر عرصهها اتفاق بیفتد. همه این موارد و کسب دستاوردها منجر به این شد که آمریکا با همراهی برخی همپیمانان داخلی خود صحنهای را برای درگیر کردن حزبالله در لبنان و مشغولسازی آن در جهت اهداف و منافع بعدی خود طرحریزی کند. هدف اول؛ ورود حزبالله به جنگ داخلی با حادثه الطیونه بود.
هدف دوم؛ منحرف کردن افکار عمومی از پرونده انفجار بیروت و سوق دادن مردم به سمت بحران خودساخته با مقصر جلوهدادن گروههای مقاومت بود. هدف سوم؛ فراهم شدن زمینههای حضور سایر بازیگران در لبنان و پرونده انفجار بیروت برای ایجاد سناریویی شبیه آنچه در پرونده ترور رفیق حریری اتفاق افتاد. هدف چهارم نیز کسب نکردن دستاورد برای حزبالله در انتخابات پارلمانی آینده از طریق جوسازیهای نظامیـ سیاسی علیه آن با ایجاد پروژه جنگ داخلی بود.
در واقع یک پروژه چهار مرحلهای با مختصات امنیتیـ سیاسی برای لبنان و حزبالله تدوین شده بود که حادثه الطیونه مقدمات این پروژه بود، اما با هوشیاری مقاومت این طرح خنثی شد.