در تقویم جمهوری اسلامی ایران، روز 13 آبان ماه روز مبارزه با استکبار نامگذاری شده است که یادآور حماسههای تاریخی اتفاق افتاده در این روز است. آمریکا و کشورهای مستکبر جهان همواره علیه کشورهای مظلوم و حامی عدالت و صلح جهانی مبارزه کرده و تا جایی که توانستهاند علیه آنها فشار و تهدید و تحریم داشتهاند. یکی از سیاستهای فشار حداکثری علیه نظام جمهوی اسلامی ایران، تحریمهای ظالمانه و غیربشری آمریکا نسبت به ایران بوده است، اما این کشور نمیتوانست پیشبینی کند دشمنی با ایران باعث قدرتمندتر ظاهر شدن ایران نسبت به قبل در منطقه و جهان خواهد شد و این خود آمریکاست که رو به افول و نابودی میرود. در همین خصوص با فواد ایزدی، کارشناس مسائل منطقه گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
دانشگاه جان هاپکینز به تازگی به صراحت اعتراف کرده است بر خلاف ادعای غرب و رسانههای وابسته، با وجود همه سیاستهای خصمانه ضد ایرانی، نارضایتیهای گستردهای در ایران وجود ندارد؛ آیا این اعتراف به منزله ناکارآمدی فشارهای آمریکا علیه ایران است؟
به نظر بنده برای اثبات شکست سیاست آمریکا نسبت به ایران استناد به نتیجه این نظرسنجیها نیازی نیست؛ چراکه مقامات آمریکایی و مقامات دولت بایدن بارها این موضوع را تکرار کردهاند که سیاست فشار حداکثری دولت ترامپ جواب نداده، آمریکا به اهدافش نرسیده و مشکلاتی که در حال حاضر وجود دارد، نتیجه همان سیاستهای شکست خورده است. حتی آقای پمپئو، وزیر خارجه سابق آمریکا در اواخر دوره مسئولیت خود در دوره ترامپ، به این مسئله اذعان کرده بود. هدف اصلی دولت ترامپ و دولت بایدن سقوط جمهوری اسلامی ایران بود که این اتفاق نیفتاد. همچنین نظر آنها این بود که اگر سرنگونی اتفاق نیفتد، از ایران امتیاز بگیرند که این موضوع هم محقق نشد. امتیازهای قبلی هم که در حوزه هستهای ذیل برجام به دست آوردند، بسیاری از آنها اکنون از دست آمریکا رفته است. این نکته از این نظر اهمیت دارد که درست است ایران در حوزه اقتصادی مشکلاتی دارد، اما طرف مقابل هم به اهدافش نرسیده است و نیاز دارد نسبت به عملکرد خود تجدید نظر کند و این نکته مهمی است که در دستور کار مقامات قبلی و فعلی کاخ سفید بوده است.
به نظر شما، با قبول شکست سیاست فشار حداکثری علیه ایران از سوی آمریکاییها، ما باید منتظر تغییر سیاستهای واشنگتن علیه کشورمان باشیم؟
این مسئله قدری به خود ما و درسهایی که از برجام گرفتهایم، بستگی دارد. ما باید این حقیقت را که دولت آمریکا به دنبال تعامل با ما نیست، درک کرده و در سیاستها و اقداماتمان لحاظ کنیم. یکی از مشکلات ما این بوده که عدهای در داخل فکر میکردند آمریکا با توافق برجام میخواهد به نوعی به تعامل با ایران برسد که این تحلیل اشتباهی بود. باید متوجه این نکته شد که آمریکا چه با ما توافق داشته باشد و چه نداشته باشد، از تحریم دست برنمیدارد؛ چراکه احساس میکند تحریم، ابزار فشار بر ایران است و هر توافقی هم که حاصل شود، نیاز است که تحریم وجود داشته باشد تا این توافق اجرایی شود. باید متوجه شویم که در نهایت آمریکاییها به دنبال سرنگونی جمهوری اسلامی هستند و این موضوع، هدف اصلی دموکراتها و جمهوریخواهان است. باید متوجه شویم که راه حل برونرفت از مشکلات کشور، معطل نکردن کشور و اقتصاد کشور و شرطی نکردن اقتصاد کشور به فلان توافق با آمریکاست. مقامات دولت آقای رئیسی این جمله را زیاد تکرار میکنند و امید داریم که این را در عمل هم نشان دهند. برجام، درسهای متعددی داشته که اگر آنها را فرا بگیریم و فراموش نکنیم و به آنها توجه کنیم، بسیاری از مشکلات حاشیهای که داشتهایم، در عمل برطرف خواهد شد. اقتصاد کشور نباید معطل توافق باشد و برای حل مشکلات کشور باید راهکارهای دیگری اندیشید. هیچ مشکلی با مذاکره و حتی دادن امتیاز به طرف غربی حل نمیشود؛ منتها باید این مسئله را متوجه باشیم و بفهمیم که چه کاری انجام دهیم.
در مذاکراتی که قرار است در آینده انجام شود، به نظر شما ایران چطور و چگونه عمل و رفتار کند تا مسائلی که در این چند سال اخیر در روند مذاکرات به وجود آمده، به وجود نیاید و ایران از یک موضع قدرت بالاتر در مذاکرات حاضر شود؟
باید به درسهایی که برجام داده است، توجه کنیم که یکی از آنها این است که زمانی آمریکاییها سیاست خود را تغییر میدهند که متوجه شوند سیاست قبلی شکست خورده است و متوجه شوند که با ادامه سیاست قبلی، ایران نه تنها ضعیفتر نمیشود، بلکه قویتر هم میشود. آمریکاییها زمانی به سمت مذاکره آمدند که متوجه شدند ایران غنیسازی را در داخل کشور متوقف نمیکند و در حوزه هستهای هم توانمندیهایی پیدا کرده است که قبلا نداشته و قدرت هستهای ایران افزایش پیدا کرده است. آمریکاییها گفتند توافقی انجام دهیم که سرعت هستهای ایران را کند کند، به عبارتی برجام برای همین ایجاد شد که سرعت برنامه هستهای ایران کند شود و علاقهمند بودند که در نهایت آن را متوقف کنند. درس دیگری که برجام دارد، این است که هر چقدر ایران قویتر شود و چون طرف مقابل فقط زبان زور را متوجه میشود، در نهایت به سمت اصلاح سیاستهای غلط خود میرود. درس دیگر برجام این است که متوجه شویم موضوع رفع تحریمها، به این راحتی اتفاق نمیافتد؛ چون آمریکاییها به نگهداشتن تحریمها علاقه دارند. یکی از مشکلات در مذاکرات وین، این بود که میخواستند تعدادی از تحریمهای جمهوری اسلامی را که غیرقانونی و خلاف برجام بود، نگه دارند. این در حالی است که همه تحریمهای آمریکایی غیرقانونی است، چراکه به کشورهای ثالث فشار میآورد و خلاف قوانین بینالملل است. از این رو به جای هدف قرار دادن رفع تحریمها، باید خنثی کردن تحریمها هدف باشد و ابزارهایی را باید پیدا کرد که تحریمها را خنثی و بیاثر کند. آینده، آینده مثبتی است،چون آمریکا کشوری رو به افول است و دست و پا میزند تا جای خود را در دنیا حفظ کند. در واقع، چون کشور رو به افولی است و مشکلات متعدد داخلی و خارجی دارد، اگر چند سال دیگر مقاومت ایران ادامه پیدا کند، اصولا صورت مسئله پاک میشود؛ یعنی آمریکا اصولا در جایگاهی نیست که بتواند با استفاده از ابزار تحریم به اهداف خود برسد که البته این حرف، فقط صحبت ما نیست؛ حدود 10 روز پیش وزارت خزانهداری آمریکا که مسئول اجرای تحریمها و مدیریت تحریمهای آمریکاست، در گزارشی اعلام کرد که استفاده زیاد از ابزار تحریم، این ابزار را در درازمدت از دست آمریکاییها خارج میکند. در حال حاضر، خود آمریکاییها معتقد هستند تحریمها، آمریکا را دچار چالش کرده و متوجه شدهاند که جایگاهشان در دنیا مانند قبل نیست و یکی از دلایل فرار مفتضحانه آنها از افغانستان، متوجه شدن همین مسئله بوده است. آمریکاییها 20 سال پیش به افغانستان آمدند و این کشور را اشغال کردند و تصور میکردند میتوانند آن را مدیریت کنند و به سمتی که میخواهند ببرند؛ در حالی که بعد از گذشت 20 سال و هزینه چند تریلیونی و کشته شدن چندهزار آمریکایی و چندصدهزار افغان، مجبور شدند مفتضحانه از آنجا فرار کنند. دولت بایدن میدانست که با چنین رفتاری، آبروی آمریکا در دنیا خواهد رفت، اما چاره دیگری نداشتند؛ از این نظر آمریکا در حال از دست دادن جایگاه قدرت خود در دنیاست و خود آنها متوجه این موضوع شدهاند. این رفتارها و مسائلی که عنوان میکنند، در نهایت آمریکا را تضعیف خواهد کرد و آن قدرتی که آمریکا بر اساس آن سعی میکرد به اهداف خود برسد دیگر وجود نخواهد داشت تا کشورهایی مانند ایران را بخواهند تحت فشار قرار دهند.
در واقع شکست پروژه فشار به ایران و ایرانهراسی از سوی آمریکا، به معنای پایان دادن به امپراتوری آمریکا و ابرقدرتی آمریکا خواهد بود؟
یکی از دلایل افول آمریکا، انقلاب اسلامی و موفقیت ایران در مقاومتِ مقابله با آمریکاست؛ جمهوری اسلامی ایران، تنها کشوری است که توانسته است اینطور در مقابل آمریکا مقاومت کند و آنها نتوانستند به اهداف خود برسند که همه اینها نشان میدهد آمریکاییها جایگاه خود را از دست دادهاند.