سرعت تحولات در مقطع کنونی آنقدر پر شتاب است که اگر درک جامع و پیشینی از تحولات نداشته باشیم، نمیتوانیم مقطع کنونی را درست تحلیل کنیم. در شرایط کنونی برآورد آمریکاییها این است که موازنه استراتژیک به نفع جمهوری اسلامی تغییر کرده و در حال حاضر ایران دست برتر را دارد. در این خصوص نشانههای فراوانی وجود دارد و همین نشانهها تیم امنیت ملی بایدن را به این جمعبندی رسانده است. از جمله نشانهها این است که در حال حاضر افکار عمومی در ایران یکدست، نگاه به شرق در ایران تقویت شده، توان آمریکا در منطقه رو به افول گذاشته، جمهوری اسلامی با کاهش تعهدات خود، به برجام توازن بخشیده و در کنار اینها، فشارها علیه ایران در سقف قرار دارد و آمریکاییها تمامی ابزارهای خود را خرج کردهاند. همه این موارد در کنار تابآوری مردم و امید ایجاد شده نسبت به تغییر وضع موجود در دولت سیزدهم، جایگاه ایران را در وضعیت بالاتری نسبت به آمریکا قرار داده است. این بزرگترین خسارت برای آمریکاییها محسوب میشود پشت میز مذاکرهای بنشینند که طرف مقابل آن از موضع قوت چانهزنی کند. بر همین مبناست که برخی تحولات پیرامونی در راستای اقدامات اخیر آمریکاییها هچون همدستی رژیم صهیونیستی و برخی حاکمان جائر منطقهای برای برهم زدن موازنه فشار توجیهپذیر میشود. آنچه امروز در قفقاز جنوبی میگذرد تا سلسله رزمایشهای تاکتیکی آمریکا و برخی متحدانش در منطقه و به خصوص خلیجفارس و جنایات خونین در افغانستان و علنیسازی روابط رژیم صهیونیستی با کشورهای پیرامونی خلیجفارس، هیچکدام نمیتواند اتفاقی باشد.
این نکات و خیلی از موارد دیگر که در حوصله این وجیزه نیست، بخشی از اجزا یک طراحی علیه ایران است تا با فشار اقتصادی، امنیتی و روانی علیه جمهوری اسلامی به امتیازات بیسابقه پای میز مذاکره دست یابند. در این خصوص آنچه در دریای عمان در این ماههای اخیر روی داده، میتواند بخشی از این طراحی باشد؛ اما چونکه خداوند تبارک و تعالی با انقلاب اسلامی است طراحی آمریکاییها به دست دلاورمردان نیروی دریایی سپاه تبدیل به یک سیلی اقتدار شده و بر صورت آنها نواخته شد. در این خصوص گفتنیهایی وجود دارد. نیروی دریایی سپاه در دریای عمان در ۱۷ ربیعالاول مصادف با ۲ آبان ماه، اقدام به توقیف نفتکش متخلفی کرده که حامل نفت سرقت شده ایران بوده است. در حین عملیات توقیف این نفتکش، شناورهای نظامی آمریکا با پشتیبانی هوایی در یک اقدام غیر حرفهای و با ورود به این مسئله سعی در ممانعت و ایجاد اخلال در انتقال این نفتکش به آبهای سرزمینی جمهوری اسلامی کردند. این نفتکش و خدمه آن متعلق به یک شرکت در آسیای شرقی بوده و آمریکاییها هیچ توجیهی ندارند جز اینکه با اطلاع به سرقتی بودن بار این نفتکش و در راستای آن طراحی از پیش گفته شده، برای اسکورت شناور مذکور در دریای عمان، به موضوع توقیف کاملا قانونی ورود کردهاند. حضور هدفمند و متراکم آمریکاییها در صحنه عملیات تصرف، با پشتیبانی هوایی و اطلاعاتی جای شک نمیگذارد که این سرقت دریایی با چراغ سبز آنان و با هدف اخلال در صادرات نفت برای فشار بر ایران و امتیازگیری در مذاکرات آتی صورت گرفته است. مضاف بر اینکه تلاش برای جلوگیری از توقیف نفتکش توسط آمریکا میتواند با هدف سیادت دریایی و تفوق و برتری نظامی برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی و ضعیف نشان دادن ایران نیز طراحی شده باشد. نکته حائز اهمیت این است که اکنون روایتهایی گوناگونی از این مسئله در افکار عمومی منتشر شده و برخی از آنها واقعیت ندارد. در پاسخ به روایتهای جعلی باید توجه داشت که موضوع این نفتکش از اساس هیچ ارتباطی با مباحث مربوط به ونزوئلا ندارد و همچنین این نفتکش پر و حامل نفت سرقت شده ایران بوده است. تصاویر این نفتکش نیز نشان میدهد که سطح آبخور این نفتکش کاملا در آب فرو رفته است و این حالت پر بودن شناور را نشان میدهد. در پایان باید به این نکته توجه داشت که اصل توقیف نفتکش با نفت سرقت شده ایران و خنثیسازی سناریو دشمن مهم است و مهمتر از آن رویارویی مقتدرانه جمهوری اسلامی با آمریکاییها و شکست دادن مفتضحانه آنان میباشد، که نباید اهمیت و پیامدهای آن در پس روایتها، تشکیکها و شائبهها به حاشیه برود. این رویداد نشان داد که آمریکا ضعیفتر از آن است که در افکار عمومی تلقی میشود و در واقع مشخص شد که توان واقعی آنها در صحنه عملیات نظامی در ذیل توان ادعایی آنان است. اکنون همه مؤلفههای استراتژیک در حوزه امنیتی نشان میدهد که قدرت نظامی آمریکاییها به تحلیل رفته و صرفا در سطح رسانهای و تبلیغاتی دارای اعتبار است. اما آن را به کار میگیرند تا با ایجاد عملیات روانی، منافع نامشروع خود را در منطقه دنبال کنند. تردیدی نیست که این رویداد جایگاه بینالمللی ایران را به شدت ارتقا داده و بر عزت و غرور ملی ایرانیان میافزاید. ضمن اینکه سطح توان امنیتی، نظامی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی را نشان داده و همه اینها میتواند پشتوانه دستگاه دیپلماسی برای افزایش قدرت چانهزنی در مذاکرات آتی بشود.