همواره یکی از موضوعات مهم در حوزه نفت و گاز کشور، لزوم افزایش سرمایهگذاریهای ارزی و ریالی در این حوزههاست. به نحوی که همواره وزرای نفت ارقام چند ده میلیارد دلاری را برای توسعه میادین نفتی و گازی لازم دانسته و یکی از راههای تحقق اهداف کشور در این حوزهها را افزایش سرمایهگذاریها اعم از سرمایهگذاریهای داخلی و خارجی معرفی میکنند. با این حال، طی سالهای گذشته به ویژه یک دهه اخیر، میزان سرمایهگذاری در این حوزهها بر اساس برنامههای توسعهای کشور پیش نرفته و هر ساله روندی کاهشی را تجربه کرده است؛ به گونهای که به نظر میرسد در صورت اصلاح نشدن این رویه، کشور در آینده با مشکلاتی مواجه خواهد شد. صبح صادق در گفتوگویی با رضا کاظمنژاد، قائم مقام سابق شرکت پخش فرآوردههای نفتی وضعیت صنعت نفت را در کشور بررسی کرده است.
آقای کاظمنژاد نظرتان را درباره برنامههای توسعهای صنعت نفت چیست؟ به نظرتان در رابطه با سرمایهگذاری صنعت نفت در حال حاضر چقدر از برنامههای توسعهای و پیشبینی شده عقب هستیم؟
با توجه به اینکه نفت بخش پیشران اقتصاد کشور بوده و به صورت بالقوه میتواند همه صنایع را با خود همراه کند. وزارت نفت در زمینه سرمایهگذاری در زیرساختهای این صنعت یا حوزههایی که با صنعت نفت در ارتباط هستند، در سالهای اخیر در یک مسیر فرسایشی قرار داشته چنانچه بسیاری از پالایشگاههای کشور در حال حاضر فرسوده هستند و با فناوریهای روز و جدید فاصله جدی دارند. یکی از سؤالات از وزارت نفت این است که چرا این وزارتخانه طی این سالها در زمینه ساخت پالایشگاه، هیچ گامی برنداشته است؟ همانطور که میدانید فاصله داشتن با فناوریهای جدید به معنای افزایش هزینه تولید، اتلاف انرژی و اتلاف منابع ملی و هدر رفتن نیروی انسانی و در عین حال ناتوانی در به کارگیری نیروهای نخبه در مدیریت صنعت نفت است. اینها در حالی است که خوشبختانه کشور ما به لحاظ جغرافیایی در موقعیت ممتازی قرار دارد و با ۱۵ کشور همسایه خود مرز مشترک آبی یا خاکی دارد. علاوه بر آن، ایران نزدیک به ۲۰۰۰ کیلومتر ساحل دارد و این سواحل فرصت و امکانات بسیار جذابی را برای سرمایهگذاری در کشور مهیا میکنند. از طرفی خود صنعت نفت نباید تأمینکننده سرمایه باشد؛ آنچه در ۳۵ سال اخیر در نفت و سایر بخشهای مختلف تولید، پژوهش و فناوری مشاهده شده، این است که در صورت مهیا بودن بستر برای حضور مردم و حضور آنها در صنعت نفت به عنوان سرمایهگذار، پررنگ و اثرگذار خواهد شد؛ چرا که ایران دارای وفور مواد خام نفتی از نفت سبک و سنگین و منابع گازی فراوان است. این توضیحات را از این جهت گفتم تا بدانیم بخش قابل توجهی از نیاز کشور به سرمایهگذاری را میتوان از منابع داخلی تأمین کرد. هم منابع آن وجود دارد و هم اقبال به سرمایهگذاری در این حوزه بالاست.
یعنی برای برنامههای توسعهای وزارت نفت به سرمایههای خارجی نیازی نیست؟
کسی با سرمایهگذاری خارجی مخالف نیست؛ عرض من این است که با این حجم منابع، جای تأسف دارد که برخی از مدیران ما طی سالهای گذشته دائماً به دنبال کشورهایی بودند که برای نمونه، با تمنا نفت و گاز ایران را خریداری کنند. به عنوان یک ایرانی و متخصص صنعت نفت احساس بدی است که اصلاً کشوری مانند آمریکا بتواند جلوی فروش نفت ایران را بگیرد. چرا با وجود این اندازه قدرت و دانش فنی عملکرد وزارت نفت ما طی سالهای گذشته باید تا این حد نازل باشد که کشورهای دنیا بتوانند در قبال استقلالخواهی و خود اتکایی ما دستانداز و مانع ایجاد کنند؟ عرض من این است که اگر بستر سرمایهگذاری برای حضور سرمایهگذاران بخش خصوصی داخلی فراهم شود، دیگر شاهد این اتفاقات نخواهیم بود. هرچند جذب سرمایهگذار خارجی خوب است؛ ولی به نظر میرسد منابع مالی داخلی کشور برای سرمایهگذاری کافی است. برای نمونه، گفته میشود در یک سال گذشته رقمی نزدیک به ۲۵ میلیارد دلار از سرمایههای داخلی کشور به سمت معاملات رمز ارزهایی، مانند بیت کوین یا خرید ملک و خانه در سایر کشورها رفته است، حال آنکه اگر این ارقام در حوزه نفت که تولید و ارزش افزوده بالایی دارد، به کار گرفته میشد هم صاحبان این سرمایهها به سود میرسیدند و هم مملکت آباد میشد. یکی از بسترهایی که متأسفانه از آن غفلت شده، تولید دانش فنی است که از آن با عنوان «لیسانس» یاد میکنند. یکی از اتفاقات بد در دوره قبل وزارت نفت این بود که با وجود حجم بالای نیروی انسانی با کیفیت در کشور، در بعضی از حوزهها به نیروی خارجی اعتماد شد. داشتن نیروی جوان، باسواد و دانشمندان کارآزموده در صنعت نفت اتفاق بزرگی است که متأسفانه از این توانمندیها در کشور استفاده نمیشود. در حالی که اگر برخی از مدیران داخلی صنعت نفت جسارت داشتند، حتماً به امکانات داخلی بهای بیشتری داده و با کار شبانهروزی سطح تولید به حدی میرسید که دیگر نیازی به این نبود که بخواهند در قبال دریافت تکنولوژی از خارج کشور خود را تحقیر کنند. دستکم اگر هم در موقعیت یا موضوعی دانش لازم وجود نداشت، این امکان بود که پایه علمی آن موضوع را تقویت کرده تا در مذاکرات با خارجیها از ما به عنوان یک کشور باسواد و توانمند یاد شود نه اینکه به عنوان کشوری که چیزی برای عرضه نداشته و مجبور است شرایط تحمیلی طرف مقابل را بپذیرد.
به نظرتان چرا وزارت نفت در سالهای گذشته در زمینه صادرات عملکرد ضعیفی داشت؟
اولاً این نکته را بگویم که وزیر نفت دولت سیزدهم باید جوانان نخبه و تحصیلکرده کشور را مورد توجه قرار دهد و با دیدن سفره خالی مردم یا مشکلات اقتصادی کشور آتش به جانش بیفتد. وقتی وزیری این موارد را ببیند؛ برای نمونه حتما ظرفیتهای موجود مانند بانکرینگ را در کشور فعال میکند بانکرینگ، همان مازاد سوختی است که کشتیها برای سوخت خود استفاده میکنند و در کشور ما به صورت مازاد وجود دارد. در واقع نیازی هم نیست که وزارت نفت به این امر ورود کند؛ چون در قالب یک دولت نمیتواند وارد این حوزه شده و بهتر است بستر آن را آماده و به بخش خصوصی واگذار کند؛ چرا که بخش خصوصی انتقال ارز و راه فروش آن را نیز پیدا میکند. طبیعتا مدیری که این نقطه ضعفها را به درستی بشناسد، حتماً برای حل آنها نیز راهکار پیدا میکند. در کشور از طریق ظرفیتهای موجود میتوان به زودی به این اهداف دست یافت. در واقع تحقق این اهداف فقط نیازمند داشتن اراده است.
اگر در رأس وزارت نفت مدیران توانمند، دلسوز و دانشمند قرار بگیرند، منافع کل مردم و کشور هم به لحاظ اشتغال و هم ثروت تضمین خواهد شد؛ چرا که صنعت نفت کشور از نظر سرمایهگذاری مشکل جدی ندارد؛ زیرا در کشور ما، منابع مالی بخش خصوصی زیادی وجود دارد که اگر این منابع و پولها مدیریت شده و به سمت بهسازی تأسیسات نفتی سرازیر شوند منجر به نتایج ملموس و بزرگی در صنعت نفت خواهد شد که در نتیجه این اتفاقات میتوان کشور را به یک کارگاه بزرگ سازندگی و تولیدی تبدیل کرد. سازندگان تجهیزات داخلی صنعت نفت در صورت حمایت کافی به خوبی راه حلها و ارتقای دانش را پیدا میکنند. بنابراین باید بستر توسعه را برای آنها فراهم کرد. در این مسیر فقط باید گرفتاریهای صنعتگران داخلی را شناخت؛ زیرا در این صورت است که مشکل صنعت نفت و به تبع آن بخش قابل توجهی از مشکلات کشور حل خواهد شد.