روزنامه کیهان**
«واکنش سریع» راهبرد جدید مقاومت!/دکتر محمدحسین محترم
۱- اقدام تاریخی و شجاعانه اخیر نیروی دریایی سپاه در دریای عمان مصداق همان جملهای است که فرمانده کل سپاه چندی پیش از آن خبر داده بود و آن اینکه «ما به مرحله واکنش سریع رسیدهایم»! سردار سلامی کمتر از یک ماه قبل، ۲۳ مهر در بازدید از یگانهای نیروی دریایی سپاه مستقر در خلیجفارس و تنگه راهبردی هرمز، گویی که دست آمریکاییها را خوانده و پیشبینی چنین حماقتهایی از سوی آنها را کرده بود. او هشدار داد «نیروی دریایی ما از این پس قادر است در مواجهه با هر تهدیدی و در هر مقیاسی و در هر نقطهای «واکنش سریع و قاطعانه» نشان دهد و قدرت تعقیب دشمن در اعماق طولانیتری را به رخ بکشاند». شاید این اولین واکنش سریع فرزندان ملت ایران بعد از آن هشدار به آمریکاییها بود که متأسفانه در آن زمان نتوانستند بهخوبی درک و تجزیه و تحلیلش کنند و لذا نیروی دریایی سپاه در عمل نشان داد که این فقط یک شعار برای تبلیغات رسانهای نبود.
۲- این اقدام در حقیقت واکنش سریعی به سناریوی «اسرائیلهراسی» بایدن و رجزخوانیهای ابلهانه سگ او، نخستوزیر رژیم صهیونیستی هم بود که به آنها فهماند قبل از آنکه شما بخواهید ادعا و فضاسازی کنید که «گزینه نظامی روی میز دیپلماسی!» است، «گزینه نظامی ملت ایران در میدان» شما را به عقب میراند و پشیمانتان میکند! لذا تصمیمگیران نظامی آنها از جمله رئیسسابق اطلاعات ارتش صهیونیستی این نکته را بهخوبی فهمیدهاند و اذعان میکنند که «مشکل حمله نیست، بلکه ملاحظات زیادی در این خصوص وجود دارد و مسئله مهم این است که بعد از آنچه اتفاقی خواهد افتاد؟!». فرمانده جبهه داخلی رژیم صهیونیستی نیز در حالی که رزمایشی با سناریوی شبیهسازی جنگ، برای روحیه دادن به صهیونیستها برگزار کرده بود، نیز نه تنها نتوانست همکیشان خود را از ترس هرگونه حماقتی علیه ایران برهاند، بلکه ترس خود را هم نتوانست پنهان کند و خواسته و یا ناخواسته اذعان کرد «در صورت آغاز هرگونه درگیری، اسرائیل تنها در یک روز هدف هزاران موشک قرار خواهد گرفت!». اوری گوردین هشدار داد: «فقط در مرزهای شمالی روزانه حدود ۲ هزار و ۵۰۰ موشک نقطهزن به عمق خاک اسرائیل (فلسطیناشغالی) در مناطق مسکونی شلیک خواهد شد!».
تحلیلگران و رسانههای منطقه بهخصوص تحلیلگران نظامی خود صهیونیستها هم با بیان اینکه «بین فهم و پیشبینیهای اسرائیلیها با واقعیت فاصله بسیاری وجود دارد»، برای رژیم صهیونیستی مرثیهسرایی میکنند که «در صورت هرگونه درگیری، اسرائیل روزهای بسیار سختتر از آنچه که تاکنون تجربه کردهاند؛ تجربه خواهند کرد که شاید آخرین تجربه آنها باشد!»؛ بنابراین اکنون قابل درک است که چرا واشنگتن در مقابل اقتدار نیروی دریایی سپاه، با پذیرش شکست، سکوت در پیش گرفت؟! چون اولاً؛ با تغییر معادلات و توازن قدرت، هم در میدان و هم در صحنه دیپلماسی ورق برگشته و آنگونه که در مقابل هر تهدید و تحقیر و تحریم آمریکا، شاهد انفعال دولت حسن روحانی به علت ترس از واکنشهای بعدی آن بودیم، اکنون این دولت بایدن و تیم اوست که با نیاز به برجام مجبورند در مقابل اقدامات عزتمندانه و مقتدرانه جمهوری اسلامی سکوت کنند و نگران عواقب بعدی آن باشند! ثانیاً؛ گفته میشود سپاه یک پهپاد تهاجمی آمریکا را نیز در دریای عمان سرنگون کرده و بایدن میخواهد با سکوت، آن را از فهرست شکستهای خود در اذهان عمومی سانسور و حذف کند! ثالثاً؛ شناورهای سپاه در پاسخ به اخطار شلیک منوّرهای مشقی آمریکاییها، در اقدامی شجاعانه با موشکها و گلولههای واقعی و نه منوّر، به نیروهای آمریکاییها اخطار و هشدار داد «در صورت تأخیر در ترک منطقه، مستقیماً مورد هدف قرار خواهید گرفت»! رابعاً؛ شناورهای آمریکایی جرأت شلیک به بالگرد ایرانی که اقدام به هلیبرن روی نفتکش تحت اسکورت خودِ نیروهای آمریکایی کرد را هم نداشتند! خامساً؛ خلبانان بالگردهای سی هاوک در کمال ناباوری توسط سپاه رهگیری و با صدای هشدار، از هلیبرن منصرف شدند و عقبنشینی کردند! سادساً؛ ناو هواپیمابر نیمیتز حامل ۸۵ فروند جنگنده سوپرهورنت بهدلیل آرایش جنگی شناورهای تا دندان مسلح ایران در عقبه خود و لاک شدن موشکهای ساحل به دریای ایران روی آن، نتوانست مانع از عملیات تاریخی نیروهای دریایی سپاه شود! اما شاید فقط همین سکوت آمریکا درخصوص ماجرای نفتکش بتواند جریان غربگرای داخلی را به فکر و تأمل وادارد تا بهجای همراهی با سکوت آمریکاییها با سکوت خود، در مقابل سربازان وطن سر تعظیم فرود آوردند و با خبرهای ساختگی و انحرافی افتخارآفرینی آنها را سانسور نکنند!
۳- قبل از این نیز حمله موشکی و پهپادی اخیر مقاومت به پایگاه آمریکایی التنف در سوریه با الگوبرداری از حمله به پایگاه عینالاسد در الانبار، پس از حمله هوایی رژیم صهیونیستی به شهر تدمر، آغازگر مرحله «واکنش سریع» بود که به آمریکاییها فهماند که راهبرد مقاومت از پاسخ در زمان و مکان مناسب به «راهبرد واکنش سریع» تغییر کرده است؛ لذا سخنان اخیر سیدحسن نصرالله آشکارا نشان داد همه معادلات و پروندههای منطقه عمیقاً به همدیگر ربط دارد و هرگونه حماقت در یک پرونده، شعلههای خشم آتش مقاومت در دیگر پروندهها را نیز شعلهور خواهد کرد.
۴- در پاسخ به کسانی که ادعا کردند قابل باور نیست که نیروهای آمریکایی در این منطقه حساس به دنبال سرقت نفت و فروش آن در بازار سیاه باشند و ایران توان رویارویی با آنها را ندارد و اینکه آمریکاییها در واکنشی انفعالی ادعا کردند توقیف نفتکش اقدامی رسانهای بود، اولاً؛ تصاویر منتشر شده دنیا و جامعه بینالمللی را متقاعد کرد که این ادعاها چیزی بیش از یک جوک نیست. ثانیاً؛ رسانههای غربی–صهیونیستی در کنترل خود آمریکا هستند و همگی از روایت آمریکا دفاع میکنند. اینکه عملیات نیروی دریایی سپاه بازتاب گستردهای در رسانههای جهان داشت و رسانههای غربی–عبری هم نتوانستند از فراگیری این خبر جلوگیری کنند و مجبور به اذعان آن شدند، خود نشان میدهد این اقدام چیزی فراتر از تبلیغات بود که هیمنه آمریکا را یک بار دیگر درهم شکست و او را نه تنها در مقابل ملتهای منطقه و جهان بلکه حتی در مقابل متحدانش نیز خوار کرد. ثالثاً؛ با اینکه آمریکا خودش بزرگترین قاچاقچی و سارق نفت جهان از جمله در عراق و عربستان و لیبی و سوریه است، باید گفت نکته مهم و اصلی این نیست، بلکه بحث اصلی در این ماجرا، «جنگ ارادهها» و القای ابرقدرتی بود که جمهوری اسلامی با قدرت، اقتدار خود را برای تأمین امنیت دریایی نه تنها به رخ آمریکا، بلکه به رخ تمام جهان کشید و نشان داد امنیت خلیجفارس با حضور آمریکا در معرض تهدید و حضور جمهوری اسلامی امنیتزاست. رابعاً؛ مگر این جماعت و آمریکاییها مقاومت یمنیهای پابرهنه، اما شجاع را که در آستانه یکسره کردن جنگ با آزادسازی شهر مهم و استراتژیک مأرب هستند، در مقابل سعودیهای مجهز به تسلیحات پیشرفته آمریکا و شکست داعش بهرغم حمایت تمام قد آمریکا و اسرائیل و کشورهای اروپایی و پیروزیهای مقاومت در جنگهای ۳۳ روزه لبنان و غزه و به اسارت گرفتن سربازان متجاوز انگلیسی و ملوانان آمریکایی و زدن پهپاد فوق سری گلوبالهاک و پایگاه عینالاسد و... و همچنین هشت سال دفاع مقدس را ندیدند؟! البته شاید هنوز در گیجی این سیلیها و شکستها هستند که برایشان باورپذیر نیست؟! خامساً؛ مهم برتری عده و توان نظامی یک طرف نیست، بلکه صحبت بر سر شجاعت و ایمان لازم و امکان استفاده از عده و توان نظامی موجود است که در دریای عمان بهخوبی آشکار شد! سادساً؛ واقعیت غیرقابل کتمان هرچه باشد، به طور قطع در شرایط پیچیده فعلی پیامها و اهداف خاصی را ارسال و مطرح کرده است! البته علاوه بر آن، پیام روشن دیگری هم برای کشورهایی که اموال ملت ایران را ضبط و بلوکه کردند، داشت و آن اینکه جمهوری اسلامی هرچند صبّار است، اما در بازپسگیری داراییهای ملت ایران از توان لازم برخوردار است و در صورت لزوم از این توان هم استفاده خواهد کرد!
۵- نکته خندهدار داستان شکست آمریکا در دریای عمان اینجاست که آمریکا در حالی تکذیب را بهترین راه برای حفظ پرستیژ ابرقدرتی خود دیده که پنتاگون صریحاً به اصل ماجرا اذعان کرد؛ لذا آمریکاییها باید به این سؤال پاسخ دهند آنگونه که تصاویر نشان میدهد و خود اذعان کردند، ناو و ناوچههای جنگی آنها نزدیک محل حادثه چه کار میکردند؟! آیا برای تفریح و ماهیگیری فوراً آنجا حضور یافتند؟!
۶- آمریکاییها در حالی که در مقابل اقتدار نیروهای دریایی سپاه غافلگیر شدند، با برداشت سودجویانه و برای ترساندن طرف مقابل ادعا کردند «اگر آغاز مذاکرات هستهای طول بکشد، ممکن است بحرانهایی مانند آنچه در دریای عمان رخ داد یا بحرانهایی در سوریه و دیگر مناطق رخ دهد»! که البته این ادعای مشاور بلینکن از یک سو خود اذعانی به دزدی دریایی از سوی آمریکاست که کاخ سفید تلاش کرد آن را تکذیب کند و از سوی دیگر هدف القای این پیشفرض فریبکارانه از سوی جوزف سرینسیونی، این است که این نتیجه را به خورد مخاطبان بدهد که «پس بهتر است برای جلوگیری از وقوع هر نوع جنگی مذاکرات در سریعترین زمان ممکن شروع و توافقنامهای امضا شود!» که باید به او گفت: «خوابی که دیدی، تعبیر شدنی نیست!» چراکه اولاً؛ آغوش نیروهای مقاومت برای استقبال از چنین حوادثی و واکنش سریع به آنها باز است. ثانیاً؛ اکنون زمان تأمین منافع ملت ایران با «مذاکرات نتیجهمحور» است، نه تأمین منافع آمریکا با «مذاکرات توافقمحور» به هر قیمت!
**************
روزنامه وطن امروز**
مشکل مردم با بورس بیمنطقی بورس است/میثم مهرپور*
بیش از ۲ سال از آغاز ورود عمومی مردم به بازار سرمایه ایران و تبدیل نهاد بورس از یک بازار تخصصی با مخاطبانی اندک به بازاری که حالا نیمی از جمعیت کشور در آن سهیم هستند میگذرد. حضور پرتعداد مردم در این بازار و به تبع آن اهمیت بورس برای بخش قابل توجهی از جمعیت کشور موضوعی بود که باعث شد بازار سرمایه و توجه به آن برای نخستینبار به عنوان یکی از شعارها و وعدههای اصلی نامزدهای ریاستجمهوری دوره سیزدهم مطرح شود. اما سوال اینجاست: مردم و سهامداران از بورس چه میخواهند و وظیفه دولت در قبال بازار سرمایه چیست؟
بدونشک سکه بورس نیز مانند تمام بازارهای مالی ۲ روی سود و ضرر دارد. تمام کسانی هم که وارد این بازار شدهاند - یا میشوند- باید به این مساله واقف باشند. با این حال در ماههای گذشته که شاخص عمدتا روند نزولی داشته نهتنها عامه مردم که کارشناسان و برخی مسؤولان نیز نسبت به روند طیشده در بازار سرمایه معترض بوده و حتی از عباراتی، چون «تاراج ثروت مردم در بورس» استفاده کردند. اما آیا اعتراض این افراد صرفا به منفی بودن شاخص و روند نزولی قیمت سهام بوده است؟ آیا این افراد از ماهیت بازار سرمایه و احتمال وجود سود و زیان بیاطلاعند؟
به نظر میرسد مشکل اصلی منتقدان بورس چه در زمان رشد صعودی بازار در ماههایی از سال ۹۸ و نیمه اول سال ۹۹ و نزول و درجا زدن بازار از نیمه دوم سال ۹۹ تاکنون، نه سبز و قرمز شدن شاخص آن، که بیمنطقی آن بوده است. بزرگترین آسیبی که موجب عدم اطمینان مردم به بازار سرمایه میشود، تقویت این احساس در میان سهامداران است که بورس نسبت به شرایط اقتصادی کشور بیتوجه بوده و گویا تافتهای جدابافته از اقتصاد ایران و واقعیت موجود در آن است، به نحوی که در نیمه اول سال ۹۹ و با رسیدن شاخص از ۵۰۰ هزار واحد به بالای ۲ میلیون، بسیاری از کارشناسان نسبت به این رشد هشدار میدادند چرا که در آن بازار، قیمت سهم برخی شرکتها - حتی شرکتهای اصطلاحا کاغذی- که عملا فعالیت اقتصادی و تولیدی نداشتند نیز در حال افزایش بود؛ موضوعی که نشاندهنده عدم منطق اقتصادی حتی در زمان سبزپوشی بازار بود. موضوعی که طی یک سال گذشته و این بار در قرمزی بازار سرمایه نیز به صورت محسوس و ملموسی مشاهده شد. برای مثال قیمت هر سهم از شرکتی که سال گذشته سهم خود را به قیمت ۱۵۰۰ تومان عرضه اولیه کرده بود با توجه به تورم ۴۰ درصدی اقتصاد ایران و سودسازی و افزایش فروش محصول خود، طبیعتا و بر اساس منطق اقتصادی باید نسبت به سال گذشته افزایش مییافت، اما در کمال تعجب قیمت سهام این شرکت (بهرغم وجود تورم و شناسایی سود عملیاتی) نهتنها افزایشی نداشت، بلکه حدود ۵۰ درصد نسبت به قیمت عرضه اولیه خود در سال گذشته نیز ریزش داشته است.
طبیعتا زمانی بورس میتواند آینه تمامنمای اقتصاد کشور بوده و منجر به تولد یک جامعه توسعهیافته و پویا در حوزه اقتصاد شود که حضور چند ده میلیونی مردم در بازار سرمایه به معنای سهامدار و شریک بودن مردم در شرکتها و بنگاههای اقتصادی باشد. الزام اولیه برای تحقق این موضوع این است که با توجه به افزایش فروش محصولات و سودسازی یک شرکت، قیمت سهم آن شرکت نیز افزایش یابد تا سهامداران آن شرکت، خودشان را به نوعی مالک و مبلغ کالاها یا محصول تولیدشده آن شرکت بدانند، اما اتفاقی که در اقتصاد ایران و بازار سرمایه ما رخ داده، این است که روند حرکتی شاخص و قیمت سهمها دارای هیچ منطقی نیست. از این رو مشکل اصلی امروز مردم با بازار سرمایه نیز قرمز بودن بازار نیست بلکه مشکل اصلی، عدم نظارت دولت بر اتفاقات رخداده در بازار سرمایه و بیمنطقی بورس است.
* کارشناس ارشد اقتصاد
**************
روزنامه خراسان**
پیامهای «ذوالفقار ۱۴۰۰»/دکتر هادی محمدی
این روزها در سواحل جنوب شرقی کشور موسوم به سواحل مکران و شمال اقیانوس هند شاهد رزمایش مشترک نیروهای چهارگانه ارتش جمهوری اسلامی ایران با عنوان «ذوالفقار ۱۴۰۰» هستیم که اگرچه رزمایشی از قبل برنامه ریزی شده بود، اما فاصله کم این رزمایش با عملیات موفق سپاه پاسداران در دریای عمان و بازپس گیری نفت سرقتی ایران نشان دهنده این مطلب مهم است که نیروهای مسلح کشورمان قادرند به بهترین نحو امنیت مرزها و حریم ایران را حفظ کنند و از تعدی دشمنان و نگاه بد رقیبان دور نگه دارند. موضوعی که در کنار استفاده تقریبا صددرصدی این نیروها از توانمندی و دانش بومی میتواند افقی روشن را برای ثبات امنیتی به عنوان گرانترین کالای این روزهای جهان ترسیم سازد. تجهیزاتی که در این رزمایش نیز از آنها بهرهبرداری شد، میتوانند موجب تحول شگرف و چشمگیری در قدرت آفندی و پدافندی سریع جمهوری اسلامی ایران در مقابله با تهدیدات بیگانگان شوند. اما نکتهای که در ادامه به آن میپردازیم، توجه و علاقه تهران به کمک برای ایجاد ثبات امنیتی در منطقه پیرامونی مرزهای خود است. همه میدانند که از حفظ امنیت مرزها بهتر و کم هزینهتر حفظ امنیت در فرامرزهاست و این مهم بدون همکاری و هماهنگی همه کشورهای یک منطقه امکان پذیر نیست. ایران در چند سال اخیر ثابت کرده که حتی در اوج قدرت لجستیک و مردمی خود هم چشم طمع به کشورهای دیگر به ویژه همسایگان نداشته و همواره سعی کرده لنگرگاه امنیت و ثبات در منطقه باشد. شاید به جرئت بتوان گفت بیش از دو قرن است که هیچ تعرضی از سوی ایران به همسایگانش وجود نداشته است. رویکردی که جمهوری اسلامی نیز آن را ادامه داد با این تفاوت که ایران امروز به دنبال یک «امنیت دسته جمعی» با اتکا به نیروهای داخل منطقه و نه قدرتهای فرامنطقهای از نوع شرق و غرب است. حرکت به این سمت البته نیازمند شجاعت و اراده همه کشورهای منطقه ماست، کشورهایی که باید از نقش «گاو شیرده» برای قدرتهای فرامنطقهای خارج شوند و با همپوشانی و هم افزایی میان خود امنیت را برپا سازند. نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران نیز در این حوزه در چارچوب سیاستهای اصولی نظام حرکت و هرگونه توسعه تجهیزات و تسلیحات نظامی خود یا برگزاری رزمایشهای نظامی را بر دو پایه متعارف و دفاعی بودن بنا کرده اند تا علاوه بر شعارهای خود مبنی بر امنیت دسته جمعی و همکاری میان کشورهای منطقه در جهت تامین امنیت منطقه، در عمل نیز چنین رفتاری از خود نشان دهند. برگزاری رزمایشهای مشترک با عمان، سوریه و پاکستان از جمله این اقدامات است که میتواند با گسترش به کشورهای عربی حوزه جنوبی خلیج فارس، ثمرات بیشتری داشته باشد. همچنین تقویت نهاد نظامی موسوم به «آیونس» که میان نیروهای دریایی کشورهای حاشیه اقیانوس هند تشکیل شده، نوع دیگری از تلاش ایران و نیروهای مسلح آن برای رسیدن به هدف امنیت دسته جمعی در منطقه پر تنش ماست. این روزها ایران و کشورهای ۴+۱ و آمریکا آماده میشوند تا مستقیم یا غیر مستقیم گفتگوها درباره رفع تحریمهای ایران را آغاز کنند، در حاشیه این گفتگوها همواره طرفهای مقابل بر اجرای گفتگوهای منطقهای تاکید کرده اند و البته پاسخ ایران نیز این بوده که گفت وگوی منطقهای فقط با حضور کشورهای منطقه امکان پذیر است نه دیگران. برگزاری رزمایشهای نظامی همچون رزمایش ذوالفقار ۱۴۰۰ و تقویت ارتباطات نظامی میان نیروهای مسلح کشورهای منطقه میتواند یکی از پایههای اصلی چنین تفکری باشد و عملا نشان دهد ایران در خصوص گفتگوهای منطقهای با کشورهای منطقه و ایجاد ثبات و امنیت توسط همین کشورها و در چارچوب یک مدل امنیت دسته جمعی مشکلی ندارد و اتفاقا آماده هرگونه همکاری است.
**************
روزنامه ایران**
اقتصاد مقاومتی اقتصاد کارآفرینی است/حجتالله عبدالملکی
بشر از بدو خلقت بــــه دنبال ایجــــاد فرصتهای مفیـــد کـــاری بــرای خـــود بوده است. اهمیت کارآفرینی در قرن ۲۱ کمتر از ادوار گذشته نیســــت و گـــذر از طوفان ناپایداریهای اقتصادی بینالمللی و داخلی نیازمند ساخت و تجهیز کشتی اجتماعی و اقتصادی مقاومتی از جنس کارآفرینی است. توجه به این مهم در بند اول سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی با عبارت «تأمین شرایط و فعالسازی تمامی امکانات، منابع مالی، سرمایههای انسانی و علمی کشور به منظور توسعه کارآفرینی و به حداکثر رساندن مشارکت آحاد جامعه در فعالیتهای اقتصادی» نمایانگر اهتمام کمنظیر جمهوری اسلامی ایران به اقتصاد خود اتکا، رشد و تربیت نیروی مولد و سیاستگذاری در راستای موضوع کارآفرینی است.
اهمیت کارآفرینی در اقتصاد مقاومتی به گونهای است که اقتصاد مقاومتی را میتوان از جنبه دیگر، اقتصاد کارآفرینی هم نامید، چرا که مردمی بودن، دانشبنیانی، مولد بودن، درونزایی و برونگرایی از جمله اصلیترین ویژگیهای اقتصاد مقاومتی است که به طور کامل با موضوع کارآفرینی منطبق است.
ظرفیتهای بالای اقتصاد ایران نظیر جمعیت و میانگین سنی آنها که حاکی از قوت جمعیتی است، میتواند تضمینکننده پیشرفتهای چشمگیر باشد، اما باید بپذیریم اقتصاد کشور به رغم وجود این ظرفیتها کماکان با قلههای پیشرفت فاصله دارد.
همسو سازی نیروهای اقتصادی کشور در راستای تحقق اقتصاد مقاومتی نیازمند عزم و حمایت همه جانبه آحاد مردم از این رویکرد دارد؛ فرصتهای کارآفرینی به اندازه تکتک مردم وجود دارد و از همین جهت بسیج همگانی برای توسعه کارآفرینی باید سرآغاز شکلگیری حرکتهای بزرگ و مؤثر تولیدی در کشور و افزایش چشمگیر سرعت در مسیر پیشرفت باشد تا جایی که افتخارات عظیمی به نام ایران و ایرانی ثبت شود.
مانند همه جای دنیا، ضعف درونی و اخلالگریهای بیرونی در شکلگیری و بالندگی روح تولید در اقتصاد ایران هم تأثیرات منفی دارد، این موانع، گریبان کارآفرینی را هم گرفته و بی توجهیها به این مقوله تا سالهای اخیر باعث شده است که برای رفع موانع در حوزه کارآفرینی نیازمند اهتمامی بیش از پیش باشیم. دولت سیزدهم جمهوری اسلامی ایران، ایجاد اشتغال انبوه و شایسته را در کانون توجه خود قرار داده و یقیناً پرچمدار حرکت کاروان شغل سازان، کارآفرینان هستند. با در نظر گرفتن رویکرد اشتغال مبتنی بر کارآفرینی، ضروری است ضمن تقویت زیست بوم کارآفرینی و برقراری تعامل بین بازیگران این زیست بوم، زمینههای توسعه ظرفیتهای کارآفرینی را در کشور فراهم کرد.
در این راستا عوامل متعدد و متنوعی به طور مستقیم و غیرمستقیم در توسعه کسب و کارهای پایدار و تولید نقش دارند که دولت به عنوان تسهیلکننده، موظف است زیرساختهای لازم نظیر توسعه فناوریها، تأمین مالی نوین و هوشمند، رفع موانع و تسهیل قوانین و مقررات برای سهولت کسب و کارها، آموزشهای لازم اعم از فنی و مهارتی و نگرشی را فراهم و برای تسریع این عوامل اقدام کند.
همچنین با توجه به شرایط جغرافیایی و جمعیتی کشور و با درنظر گرفتن ظرفیتها و پتانسیلهای مختلف اقتصادی و اجتماعی، در جهت ایجاد اشتغال پایدار تأکید بر این است که بر تولیدات با ویژگیهای خاص توجه شود؛ به عبارت دیگر تولیدات متناسب با مزیتهای ملی، منطقهای و محلی، مشاغل پراشتغال و کمسرمایهبر، به تکمیل ارزش تولید و فعالسازی واحدهای تولیدی تعطیل و نیمهتعطیل و افزایش تولید و اشتغال پایدار منجر خواهد شد. علاوه بر تأکیدات فوق، به نظر میرسد ایجاد و تقویت ارزشها، نگرشها و رفتارهای کارآفرینانه، به طور کلی تحت عنوان فرهنگ سازی کسب و کارهای نوآورانه تأثیر بسزایی در اشتغال پایدار و توسعه اقتصادی کشور دارد؛ بنابراین سیاستها و برنامههای تشویقی، ترویجی و آموزشی، در همه سطوح و لایههای اجتماعی باید انجام پذیرد و به کشف و پرورش انسانهای خاص به عنوان افراد کارآفرین، خلاق، نوآور و مبتکر منجر شود که آنها منشأ تحولات بزرگی در زمینههای صنعتی، تولیدی و خدماتی هستند.
نامگذاری هفتهای در جهان با عنوان «هفته جهانی کارآفرینی» و گرامیداشت آن در واقع فرصتی ارزشمند برای ترویج، توسعه و گفتمان کارآفرینی در بین بازیگران زیست بوم آن در کشور است و بیشتر از آنکه یک پویش آگاهیدهنده باشد، موجبات همکاری و همیاری و اتصال اجزای زیست بوم کارآفرینی را مهیا میکند. همه ما به نیکی آگاه هستیم که تولید، اشتغال و کارآفرینی موضوعاتی فرابخشی هستند که پیشبرد آنها و اجرای موفق برنامههای مرتبط و اثربخشی حداکثری آنها منوط به وجود عزم ملی در کنار تعامل جمعی دستگاههای اجرایی است.
ضمن گرامیداشت این هفته که هر روز آن با یک عنوان نام گذاری شده، امید است در سال «تولید، پشتیبانیها و مانع زداییها»، اقدامات مؤثری در راستای پشتیبانی و مانعزدایی از جریان کارآفرینی در کشور رقم بزنیم و با رفع مشکلات موجود، در آیندهای نزدیک زمینه تبدیل اقتصاد ایران به بهشت کارآفرینی را فراهم آوریم.
*وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی
**************
روزنامه شرق**
با دشمنان مدارا/جاوید قرباناوغلی
سیاست خارجی در ایران مانند بسیاری از کشورهای جهان فراجناحی است. هدف آن نیز فارغ از دولتی که از طریق انتخابات به قدرت میرسد، تأمین حداکثری منافع ملی، دفاع از تمامیت ارضی و فراهمکردن امنیت و رفاه مردم است. تعیین خطوط اصلی سیاست خارجی کشور نیز در دست نهادهای حاکمیتی است که در ایران شورای عالی امنیت ملی آن را نمایندگی میکند. مصوبات این شورا پس از تصویب رهبری به اجرا گذاشته میشود. وظیفه ذاتی رئیسجمهور و دستگاههای سیاسی و امنیتی تحت امر او، نگهداشتن مؤلفههای تأثیرگذار بر امنیت و رفاه مردم و توسعه کشور از توفان و تندباد رقابتهای سیاسی است. دولت منتخب تاکنون نشان داده که نمیخواهد با «نفی گذشته» خود را اثبات کند. این رویکرد سازنده با وجود اختلاف در تاکتیکها، علیالخصوص در پروندههای کلان، باید از قاعدهای استوار تبعیت کند. رئیسجمهور بهعنوان شخص دوم کشور در امر زمامداری به استناد قانون اساسی، ریاست بر نهاد بالادستی شورای عالی امنیت ملی و همچنین برخاسته از آرای ملت که بهطور اصولی مطالبهگر اصلی دولتها هستند، نقش مهمی در اجرا و پیشبرد سیاست خارجی دارد. با وجود اشتراکات رویکرد دولتهای پس از انقلاب در امهات سیاست خارجی، اختلاف دیدگاهها و رویکردها مانع از روندی مستمر در تأمین اهداف سیاست خارجی مندرج در قانون اساسی شده است. رویکرد «تنشزدایی» هاشمی رفسنجانی پس از پایان جنگ تحمیلی، نقش مهمی در شکلگیری سیاست خارجی باثبات، ترمیم روابط با کشورهای جهان و بهویژه با همسایگان داشت. هاشمی که در زمان ریاست بر مجلس و با توجه به نقش برجسته خود در هرم حاکمیت، بنیانگذار روابطی نوین با اتحاد جماهیر شوروی و چین بود، پس از جلوس بر صندلی پاستور، بهبود روابط با غرب را پی گرفت. این راهبرد در جذب منابع مالی نوعا غربی، بازسازی ویرانههای ناشی از جنگ، راهاندازی صنایع و ایجاد اشتغال تأثیر بسزایی داشت. در پرتو این رویکرد، ایران توانست جایگاه درخور اطمینانی در نظام بینالمللی پیدا کند که در راستای اهداف کلان سیاست خارجی کشور بود؛ هرچند تنشزدایی هاشمی با افتوخیزهایی روبهرو بود که ماجرای خروج دستهجمعی سفرای غربی از تهران ازجمله آن است. راهبرد «اعتمادسازی» خاتمی در واقع ادامه رویکرد تنشزدایی سلف خود بود که بدون اغراق، دستاوردهایی انکارنشدنی در برقراری روابط شایان اتکا و اطمینان برای کشور به دنبال داشت. ذکر موارد بسیار آن خارج از حوصله این یادداشت موجز است، ولی به اعتراف نخبگان، هشت سال دوره خاتمی در پرتو این روابط دوران طلایی اقتصاد کشور بود. این روند با روی کار آمدن دولت نهم با سکتهای شدید روبهرو شد. قطار حرکت آرام و مستمر سیاست خارجی از ریل خارج شد. پرونده هستهای که در سالهای پایانی خاتمی و با نقشآفرینی سازمان تروریستی منافقین و اسرائیل، سیاست خارجی کشور را مختل کرده بود، در دولت نهم و با ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد به بحرانی بینالمللی تبدیل شد. به جرئت میتوان ادعا کرد که در دو دهه گذشته سایه سنگین این بحران بر همه ارکان کشور سنگینی میکند.
اغراق نیست اگر گفته شود حل اکثریت قریببهاتفاق معضلات کشور، در گرو عبور از گردنه پرونده هستهای است. رویکرد دولت نهم در سیاست خارجی، برخلاف اسلاف خود، «ماجراجویی و تشنجزایی» بود که در ستونهای اعتمادسازی
ترک انداخت. روی کار آمدن روحانی و تصمیم حاکمیت برای عبور از بحران هستهای و متعاقب آن مذاکرات منتج به توافق، نقطه عطفی تاریخی برای بازگرداندن سیاست خارجی کشور به ریلهای تشنجزدایی و اعتمادسازی بود. نتایج و دستاوردهای توافق هستهای را هیچ تحلیلگر منصفی نمیتواند انکار کند. خارجشدن مجدد قطار سیاست خارجی از ریل را بهراحتی میتوان به گردن ترامپ و خروج او از برجام انداخت، ولی باید صادقانه اعتراف کرد که این رویداد تنها بخشی از برنامه تخریب توافق بود. به نظر میرسد ضروری است دلایل بازگشت مجدد به بحران هستهای در ابعادی وسیعتر فارغ از شعارزدگی مورد بررسی قرار گیرد. این مهم از آن جهت ضروری است که غفلت از آن، دوره چهار یا هشتساله رئیسی را نیز گرفتار میکند و عملا فرصتها را از دست وی خارج خواهد کرد. تردید نباید کرد که بزرگراه توسعه کشور و رفاه و آینده روشن مردم از تونل سیاست خارجی عبور میکند. به نقش رئیسجمهور در پیشبرد اهداف کلان سیاست خارجی بازگردم. تصور میکنم رئیسی تنها کسی است که توانایی اقناع مسئولان به تغییر ریل سیاست خارجی به ریلهای تشنجزدایی و اعتمادسازی را دارد. استفاده از این ظرفیت، وظیفهای ملی برای جلوگیری از فرورفتن کشور در باتلاق و بهرهگیری از ظرفیتهای باقیمانده برای توسعه کشور است. ضربالمثل عامیانهای میگوید «هزار دوست کم و یک دشمن زیاد است»؛ کشورها نیز در روابط خارجی خود از این مثل تبعیت میکنند. شکلگیری اتحادیهها و ائتلافها، بروز و ظهور عینی همین مثل است. ناگفته پیداست که این امر نافی پیگیری مجدانه اهداف ملی نیست؛ کمااینکه در این اتحادیهها نیز رقابت و ارتقای جایگاه و بهرهگیری حداکثری از منابع موجود، در کنار رفاقت عنصر اصلی سیاست خارجی اعضای این تشکلهای منطقهای و بینالمللی است. پیشنهاد نگارنده به جناب رئیسجمهور، پیگیری «مجدانه و عملی» بازگشت به راهبرد «اعتمادسازی» در سیاست خارجی است؛ نه در کلام، بلکه با برداشتن گامهای عملی. تحقق این مهم در گرو درک درست دستگاه سیاست خارجی از مناسبات بینالمللی بر اساس منافع متقابل است. علاوه بر بحران هستهای که هنوز مهمترین چالش سیاست خارجی و علت اصلی بسیاری از مشکلات داخلی کشور بهخصوص در عرصه اقتصادی است، روابط ایران با جهان و همسایگان در وضعیت خوبی نیست. تشنج در روابط با همسایگان، بهمثابه «مینگذاری» مرزهای کشور از سوی رقبا یا دشمنان است. تحولات چند ماه گذشته در مرزهای شرقی و روی کار آمدن طالبان، شمال غربی با اوجگیری مجدد بحران قرهباغ و اوجگیری تنش بین تهران و باکو، حضور اسرائیل از طریق عادیسازی روابط ذیل سناریوی طرح ابراهیم و در روزهای اخیر انتخابات عراق و سناریوی پیچیده حمله پهپادی به مقر نخستوزیر عراق و تبعات احتمالی آن، خواسته یا ناخواسته بخش عظیمی از ظرفیت و منابع اندک سیاست خارجی را مشغول و فرصتهای ذیقیمتی را برای مانور رقبا فراهم کرده است. از بنیانگذار مذهب جعفری نقل شده است که فرمودهاند مؤمن با دیگران مدارا و از جدال پرهیز میکند (المؤمن یداری و لا یماری). سعدی علیهالرحمه هم فرد عاقل را از درگیری حتی در صورت برخورداری از «زور پیل و چنگال شیر» منع کرده است: اگر پیلزوری و گر شیرجنگ/ به نزدیک من صلح بهتر که جنگ. سیاست خارجی کشور نیازمند بازنگری در رویکردها، آرامکردن جو متشنج کنونی با همسایگان و اعتمادبخشی به جهان در اهداف و اغراض صلحطلبانه است. این راهبرد ممکن است با منافع عدهای در تعارض باشد، ولی خواست قاطبه ملت که به رئیسی رأی دادهاند، جز این نیست. راستیآزمایی این ادعا نیز چندان دشوار نیست؛ هرچند بارها از طریق نظرسنجی توسط سازمانهای مختلف به اثبات رسیده است. در آستانه ازسرگیری مذاکرات هستهای نیازمند «ارادهای محکم» برای بهنتیجهرسیدن آن هستیم. تعیین تکلیف قصه پرغصه FATF که ماههاست در کمیتههای تخصصی مجمع تشخیص مصلحت نظام خاک میخورد نیز اقدامی است که بخش درخور توجهی از پولهای بلوکهشده را آزاد کرده و از انباشت مشکلات دولت سیزدهم خواهد کاست. ضمن اینکه این دو، سیگنالهای روشنی به جهان برای بازگشت به ریلهای اعتمادسازی با جهان است. اجازه دهید مطلب را با سخن خواجه حافظ به پایان برم که مصداقی بر نصیحت ذکرشده از زبان معصوم و شیخ اجل است: آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است/ با دوستان مروت، با دشمنان مدارا.
*************************************************************