دیدار اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی با نخبگان علمی کشور از اهمیت خاص خود برخوردار بود. به نظر میرسد، مهمترین نکته در خصوص رویکرد و سیاست نظام جمهوری اسلامی ایران به موضوع حرکت علمی کشور و نخبگان ایران که طی دورههای اخیر به روشنی مشخص شده است، ایجاد فضای اعتمادبهنفس در جامعه نخبگان و تقویت روحیه و توانایی غلبه بر مشکلات و موانع است.
این موضوع آن قدر درخور اعتناست که کافی است در نظر بیاوریم در برخی مقاطع تاریخی و خاصه در مقطعی که نقطه عطف حرکت علمی دنیا در سده اخیر به شمار میرفت، برخی مقامات ایرانی علناً ایران و نخبه ایرانی را فاقد توانمندی لازم برای حل مسائل علمی و پیشبرد امور صنعتی کشور معرفی کردند. در این باره در منابع تاریخی ذکر شده که سپهبد حاجعلی رزمآرا، نخستوزیر وقت رژیم پهلوی که در تیرماه سال ۱۳۲۹ به این سمت رسیده بود، در برخوردی مستبدّانه با برخی از نمایندگان مجلس، در پاسخ به درخواست آنها مبنی بر ملّی شدن صنعت نفت، برای اثبات ناتوانی ملّت ایران از اداره منابع نفتی خویش فریاد زد: «ملّتی که لیاقت لولهنگسازی ندارد چگونه میتواند صنعت نفت را اداره کند؟»
از دستاوردهای انقلاب اسلامی میتوان به تغییر در رویکرد پیشین در موضوع علم و فناوری از طریق تقویت روحیه خودباوری و عزت ملی اشاره کرد. در رژیم پهلوی، رویکرد غالب و عزت، در وابستگی به بیگانگان تعریف میشد که حاصل آن ضعف اعتمادبهنفس و اتکا به درون در آن زمان بود؛ اما انقلاب اسلامی در درجه نخست بر این ضعف فائق آمد و نگاه به ظرفیتهای درونزای داخلی و استعدادهای سرشار درونی را تشویق کرد و بر پایه همین نگاه به درون، برنامههای علمی خود را طراحی کرد. امروزه آمارهای معتبر جهانی جایگاه علمی کشور را در منطقه و جهان نشان میدهد، که هر چند تا رسیدن به نقطه مطلوب فاصله وجود دارد، اما راههای رفته شده نیز انکارناپذیر است. بنابراین متأثر از نگاه و عمل رهبر معظم انقلاب اسلامی همه مسئولان کشور باید سیاستهایی وضع کنند که دربرگیرنده امید و اعتماد به نفس و باور به تواناییهای ملی باشد.
در دیدار با نخبگان علمی، موضوع مهم دیگری که از سوی رهبر معظم انقلاب مورد بحث قرار گرفت، توجه به مسئله مهاجرت نخبگان بود. رهبر فرزانه انقلاب در این باره بین روند طبیعی مهاجرت نخبگان و مسئله مهاجرفرستی تفکیک قائل شدند. تبیین این نکته بسیار اهمیت دارد که رهبر معظم انقلاب اسلامی اصولاً با سفر نخبگان به همراه خانواده یا مهاجرتهای مربوط به ادامه تحصیل و سفرهای علمی و مطالعاتی مخالفتی ندارند. در یک فرآیند طبیعی این گونه سفرها مشکلی برای پیشرفت یک کشور ایجاد نخواهد کرد، به خصوص وقتی که در نظر بیاوریم دانشجویان پس از اتمام تحصیل به کشور بازخواهند گشت؛ اما مهاجرفرستی که در نتیجه باور نداشتن توانمندیهای علمی و متأثر از خودکمتربینیهای فکری و فرهنگی و مأیوس کردن نخبگان از آینده ایران است، کشور را دچار مسائل گوناگون میکند. در مقام ریشهیابی چنین خط تبلیغاتی علیه دانشجویان و نخبگان علمی کشور میتوان به یک تفکر و جریان سیاسی خاص در کشور اشاره کرد که در هر امر سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و پروژههای مربوط به پیشرفت کشور دوگانه درونگرایی و برونگرایی را مطرح میکنند. در این رویکرد، نیروها و عناصر طرفدار این خط سیاسی که دانشگاه و علم کشور را تحت تأثیر خود قرار دادهاند، اعتقاد و باور چندانی به ظرفیتهای ملی و درونی ندارند. در دولت قبل مشاور ارشد رئیسجمهور مدعی شد، به جز آبگوشت بزباش و قورمهسبزی در هیچ تکنولوژی برتری نداریم! این نگاه بخش سیاسی اگر در حوزه دانشگاه سایه خود را نشان دهد، بدون تردید، دانشگاه که محلی برای حل مسائل کشور است، خود به یک مسئله تبدیل میشود. بنابراین مسئولان کشور و به ویژه بخش سیاسی کشور باید در این باره به پیامدهای تصمیمات و اظهارنظرهای خود بیندیشند.