مذاکرات 1+4 با وجود همه تبلیغات منفی که مقامات و رسانههای غربی علیه ایران در خصوص از سرگیری مذاکرات هستهای در سه چهار ماه گذشته راه انداخته بودند، برگزار شد. برای روشن شدن ابعاد گفتوگوهای چهار روزه در وین، لازم است به منطق طرفهای مذاکرات، خواستههای طرفین، چرایی اصرار تیم هستهای بر شروط سهگانه، تفاوت دور جدید مذاکرات با شش دور گذشته، پیشنهادهای ایران و گمانهزنی نسبت به روند آینده مذاکرات اشاره شود.
1- اصرار غرب بر مذاکرات هدفمند
پیش از آغاز دور هفتم مذاکرات در وین، اصرار آمریکاییها و اروپاییها به حدی بود که برخی از تحلیلگران و رسانههای خاص در داخل کشور نیز با آنها همصدا شده بودند. غربیها برای پنهان کردن انگیزه اصرار عجیب خود، ایران را به عدم اعتقاد تیم هستهای به برجام، جدیت نداشتن، حاضر به برگشت مذاکره نبودن، ترک مذاکره و... متهم میکردند؛ در حالی که علت اصلی نتیجهبخش نبودن فشار حداکثری برای توقف هستهای بود. بارها بایدن و تیم او در کاخ سفید به شکست فشار ترامپی اعتراف کردهاند. بلینکن، وزیر خارجه آمریکا نیز به یک واقعیت دیگری اشاره میکند که هدف اصلی آمریکا را بیشتر روشن میکند؛ او تأکید میکند، خروج از برجام و رویکرد فشار حداکثری سبب اختلاف میان آمریکا و متحدانش شد، و در نهایت به جای انزوای ایران این آمریکا بود که منزوی شد. همچنین ابراز نگرانی از روند اقدام تقابلی ایران در کاهش تعهدات برجامی که نتیجه آن توسعه برنامه هستهای ایران در غنیسازی 20 و 60 درصد، به کارگیری سانتریفیوژهای پیشرفته، تولید فلز اورانیوم 20 درصد غنیشده و... و محدودتر کردن نظارت بازرسان آژانس بر تأسیسات هستهای ایران و...دلایلی مهمی برای اصرار آنها به تسریع مذاکرات بود. با وجود این، اگرچه اینها انگیزه غربیها برای فشار به ایران به منظور از سرگیری مذاکرات بود؛ اما نشانههای زیادی وجود دارد که هدفهای آنها به جز هدفهایی که ترامپ از طریق فشارحداکثری دنبال میکرد، نیست. یکی از نشانهها به علت اصلی توقف شش دور مذاکرات در اواخر دوره دولت روحانی است. آنها نه تنها حاضر به دادن تضمین، پذیرش راستیآزمایی و حتی رفع 1500 تحریم ترامپ نبودند؛ بلکه به شکل جدیدی اصرار بر برجام پلاس داشتند. جالب اینکه این موضع مقامات آمریکایی در فروردین 1400، یعنی قبل از شروع مذاکرات در وین مطرح میشد. از جمله میگفتند «پافشاری ایران بر لزوم رفع تمام تحریمهای دوران دونالد ترامپ میتواند مذاکرات برای احیای توافق را با مشکل روبهرو کند.» پس از اعلام دولت رئیسی برای از سرگیری مذاکرات، بار دیگر همین فضاسازیها پیرامون رفع تحریمها، تضمینها و راستیآزمایی با شدت بیشتری دنبال شده است. آنها پیشاپیش تبلیغ کردند که اگر ایران با موضعی سازنده به مذاکرات بازگردد! امکان حل اختلاف هست. مذاکره باید از آنجایی که متوقف شده، آغاز شود! طرح توافق موقت از سوی مقامات آمریکا پیش از مذاکرات 8 آذر دقیقاً یکی از نشانههای قوی دیگر در خصوص هدف اصلی آمریکا برای از سرگیری مذاکرات است؛ زیرا منطق این ایده جلوگیری از پیشرفت هستهای در برابر آزادی بخش بسیار ناچیزی از منابع مالی مسدود شده و معافیتهای تحریمی برای کالاهای بشردوستانه است! در چنین شرایطی تجربه و عقل حکم میکند که آزموده را آزمودن خطاست و آدم نباید از یک محل دو بار گزیده شود.
2- منطق پافشاری ایران
از این رو تیم هستهای ایران از ابتدای ورود بر لغو تمام تحریمها، راستیآزمایی آنها و ارائه تضمین پافشاری و اصرار کرده است. برحسب تجربیات گذشته لغو تحریمها برای تیم هستهای ایران آنچنان مهم است که اعلام کرد اگر طرفهای غربی به لغو تحریمها تن ندهند، مذاکرات شکست خواهد خورد. در واقع تجربه نشان داد اگر بخشی از تحریم باقی بماند(ولو 5 درصد)، در عمل بقیه تحریمهای لغو شده خاصیت نخواهند داشت. چنانکه پس از توافق برجام در سال 1394 با وجود تعلیق تحریمها، همه شاهد بودند که ایران نتوانست مناسبات تجاری خود را عادی کند. به تازگی، «گلبرگ» یکی از کارشناسان FDD برای حفظ تحریمها، براساس روانشناسی بازار به مقامات کاخ سفید توصیه کرد که «وقتی بازار متوجه میشود که تحریمهای در حال اجرای بیشتری در راه هستند، رژیمی مانند ایران وارد یک مارپیچ اقتصادی نزولی میشود که نمیتواند از آن فرار کند»؛ اما اگر تحریم لغو شود و امکان افزایش آن وجود نداشته باشد، اهرم تحریم از دست آمریکا خارج خواهد شد. دلایل پافشاری تیم جدید هستهای در دور هفتم مذاکرات بر راستیآزمایی نیز کاملا معقول و مبتنی بر تجربه چند سال گذشته است. ارزیابی سه ماهه صریح سیف در نشست شورای روابط خارجی آمریکا در واشنگتن یکی از عبرتها و تأکید مضاعف بر راستیآزمایی است. او تصریح کرد که پس از سه سال از اجرای توافق برجام «تقریباً هیچ چیز اتفاق نیفتاده است.» در مجموع، ما نمیتوانیم از وجوه مسدود شده در خارج از کشور استفاده کنیم. جالب این است که هنوز سه ماه از اجرای برجام نگذشته بود که غربیها بهانه تغییر رفتار ایران را به میان کشیدند. سیف میگوید: «اگر به گفته شرکای ما رفتار ما مانع از تعامل بانکهای بینالمللی با ما میشود، آنها قبل از امضای برنامه جامع اقدام مشترک کاملاً از رفتار ما راضی بودند. ما رفتار خود را تغییر ندادهایم.» این تجربه باید همه ملت ایران را حساس کند که بدون راستیآزمایی تیم هستهای حق هیچ نوع تفاهمی ندارد. از سوی دیگر، ظریف، وزیر خارجه وقت نیز در توجیه تحریمهای پس از برجامی آمریکا میگفت که این به دلیل دلبستگی و اعتیاد آمریکا به تحریم است. حال باید از مخالفان موضع تیم جدید هستهای پرسید که آمریکا با داشتن چنین شاکلهای آیا میتوان بدون راستیآزمایی و اخذ تضمین پای توافقی را با آن امضا و به راحتی بار دیگر عضویت او را در برجام بپذیریم؟ اکنون تردید نیست که رفع تحریمها اگر تنها روی کاغذ باشد، حتماً همان بلایی بر سر ملت ایران آوار خواهد شد که پس از توافق برجام شده است. این در حالی است که آمریکا و سه کشور اروپایی تلاش دارند با فضاسازی روانی موضع ایران را افراطی، سختگیرانه و عامل عدم احیای مذاکرات متهم کنند.
3- پیشنهادهای ایران روی میز
یکی از تفاوتهای دور هفتم مذاکرات با ادوار قبل، ارائه پیشنویس برای گفتوگوهاست. در این راستا، ایران قبلاً اعلام کرده بود مذاکرات از نقطه بنبست آغاز نخواهد شد. معاون هماهنگکننده کمیسیون مشترک برجام و غربیها نیز در جریان این نوع مواضع قرار گرفته بودند. تیم هستهای تأکید کرده بود که جمعبندی شش دور مذاکرات قبلی تنها یک پیشنویس است، نه یک توافق. بنابراین، قابل بازنگری است. با این مقدمات، پیشنهاد ایران در قابل سه سند در دور هفتم مذاکرات وین ارائه شد؛ لذا این پیش نویس جدید، بخشی از محتوای پیشنویس گذشته را در خودش دارد و در عین حال مطابق با مفاد توافق 2015 و قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد نوشته شده است. در دور اول مذاکرات، دو سند که مربوط به لغو تحریمها و مسائل هستهای است، در اختیار اعضای کمیسیون مشترک برجام قرار داده شد. در سند رفع تحریمها، همه تحریمها باید لغو شود و فاقد هر نوع ایدهای نظیر رفع تحریمها به صورت گام به گام است. تیم هستهای در مذاکرات معتقد بود که تا وقتی وضعیت تحریمها روشن نشود، امکان تصمیمگیری در خصوص سایر موضوعات از جمله بازگشت آمریکا به برجام وجود ندارد. «مورا» معاون هماهنگکننده کمیسیون مشترک نیز گفت: «هیئت جدید ایرانی بر خواستههای خود مبنی بر لغو تحریمها پایبند بود.» سند سوم که از اهمیت بالایی برخوردار است، درباره راستیآزمایی و تضمین عدم خروج طرفها از برجام و تحریمهای مجدد به هر بهانهای است. در این سند مدت راستیآزمایی از رفع تحریمها نقطه نظرات و پیشنهادهایی ارائه شد. در واقع برای پیشنویس راستیآزمایی دستورالعمل نظارت عملیاتی و سنجشپذیر بر اجرای تعهدات طرفهای برجام است. تیم هستهای جدید معتقد است، یکی از نقصهای اساسی برجام نبود راستیآزمایی برای طرفهای غربی به منظور انجام تعهداتشان است و همین امر خسارت زیادی را بر ایران وارد کرد؛ در حالی که برای تعهدات ایران راستیآزمایی به صورت کمی و با مدت مشخص و سختگیرانهای اعمال شد؛ از اینرو ایران بحث در باره راستیآزمایی در دور هفتم مذاکرات را لازمه انتفاع واقعی اقتصاد ایران میداند. مطابق کار کارشناسی که پژوهشهای مجلس انجام داده است، راستیآزمایی به معنای فرآیند گردآوری و ارزیابی دادهها و اطلاعاتی است که امکان قضاوت درباره پایبندی یا عدم پایبندی اطراف یک سند را فراهم میکند. هدف اصلی از انجام آن نیز اطمینان از اجرای مستمر اقدامات اطراف یک سند است. با توجه به مباحث پژوهشهای مجلس دستورالعمل راستیآزمایی رفع تحریمها احتمالاً براساس سه تعهد آمریکا و اروپا طبق مفاد توافق برجام تنظیم شده باشد. اول، رفع تحریمهای بخشی و خروج افراد و نهادهای ایرانی از لیست وزارت خزانهداری. دوم، اعمال نکردن مجدد این تحریمها در قالبها و عناوین هستهای یا غیر هستهای. سوم، خودداری از ایجاد تزاحم در تحقق انتفاع ایران از برجام (شامل هرگونه اقدام مغایر با نص، روح و هدف این توافق) و عدم تأثیرگذاری منفی بر عادیسازی تجارت و روابط اقتصادی ایران. در واقع به زبان ساده چک لیست راستیآزمایی این میشود که آیا به صورت عینی و ملموس میتوانیم به هر «میزان» و به هر «طرفی» نفت بفروشیم یا نه؟ اگر توانستیم بفروشیم، آیا میتوانیم پولش را از کانالهای رسمی بانکی دریافت کنیم؟ یا آیا میتوانیم پول فروش آن را صرف خرید «هر کالایی» از «هر نقطه جهان» کنیم؟ نکته دیگر در محتوای این سند براساس آنچه باقری گفت، درباره مدت زمان است. اصولاً لازمه راستیآزمایی زمامدار بودن انجام آن است. تردیدی نیست که راستیآزمایی با چند ساعت یا چند روز (آنچنان که روحانی میگفت) ممکن نیست و حداقل به سه تا شش ماه زمان نیاز دارد.
با این حال، دور اول مذاکرات پس از چند روز بحث بر روی سند پیشنهادی ایران متوقف و قرار شد مذاکرات پس از مشورت نمایندگان طرفهای غربی با پایتختهای خود مجدد هفته بعد از سر گرفته شود. با توقف مذاکرات، رسانههای غربی عملیات روانی گستردهای را شکل دادند و تلاش کردند ایران را مقصر اعلام کنند؛ برای نمونه، والاستریت ژورنال نوشت، از نظر دیپلماتهای اروپایی احیای برجام با تغییرات اساسی که در پیشنویس شش دوره گذشته صورت گرفته، دیگر امکانپذیر نیست؛ اما به نظر میرسد طرفهای غربی به سادگی میز مذاکره را ترک نکنند. آنها زمانی به این کار دست خواهند زد که اجماعی از همه طرفهای برجام علیه ایران به دست آورند. با این حال، با توجه به منطق رفتاری غربیها و زیادهخواهی آنها، دستیابی به توافق با چند دور مذاکره حاصل نخواهد شد و راهی طولانی در پیش است؛ اما در وضعیت حاکم بر برجام، نظیر اهرمهای ایران، سیاست دولت سیزدهم به پیوند نزدن برجام به مسائل اقتصادی کشور، ضعف اهرمهای تحمیل اراده غربی بر ایران و... میتواند در نهایت آمریکا و اروپا را به پذیرش پیشنویس ایران متقاعد کند.