«بیآبی» سرنوشت شومی است که آینده نه چندان دور خاورمیانه را تهدید میکند؛ این گفته کارشناسان و پژوهشگران حوزه آب است. ایران اسلامی هم یکی از کشورهای منطقه خاورمیانه است که به سبب اقلیم خشک خود و در پی کم لطفیهای جوی با مشکل کم آبی مواجه است. این روزها آب گوهر کمیابی است که دیگر در دل زمین هم یافت نمیشود و این نتیجه سوءمدیریتهایی است که دکتر «هدایتالله فهمی»، معاون اسبق دفتر برنامهریزی کلان آب و آبفای وزارت نیرو به آن اشاره داشته و تأکید میکند، راهکارهای بسیاری برای جبران کم آبی وجود داشت که کسی به آنها توجه نکرد. در ادامه گفتوگوی «صبح صادق» را با این پژوهشگر منابع آبی میخوانیم.
مسئله کمبود منابع آبی و خشکسالی به یک موضوع جدی تبدیل شده است، دلیل این شرایط چیست؟
چند مسئله سبب شده است که وضعیت آب در کشور دچار مشکلاتی شود که به ترتیب اهمیت و اولویت میتوان اینچنین اشاره کرد: 1ـ خشکسالیهای اخیر و تغییر اقلیم که برای این مهم هیچ برنامهریزی دقیقی انجام نشده است، ۲ـ مدیریت و حکمرانی نادرست بخش آب و 3ـ افزایش مصارف بیش از ظرفیت زیست محیطی کلیه مناطق کشور؛ یعنی هم در بخش شُرب و هم در بخش کشاورزی و هم در صنعت ما بالاتر از نُرمهای جهانی مصرف میکنیم. در واقع، در کشور ما الگوی کشت متناسب با اقلیم و آبوهوای مناطق وجود ندارد؛ بنابراین، شاهدیم کشتهای پر آب حتی کشت برنج در مناطقی، مانند اصفهان و مناطقی که آب زیادی هم در دسترس نیست، انجام میشود. به این ترتیب، بخشی از این بیآبیها به مصرف اشتباه و مدیریت نادرست تقاضا در این بخش بر میگردد. این سه عامل وضعیت بغرنج آب در کشور را تشدید کرده و همانطور که عنوان شد، وضعیت مساعدی نداریم.
ارزیابی شما از وضعیت فعلی دشتهای آبی و شرایط فعلی ذخیره آب در کشور به چه صورتی است؟چند دشت و شهرستان به طور کلی با مشکل آب مواجهند؟
واقعیت قضیه این است که در حال حاضر بارشهای ما نسبت به سال گذشته خیلی کاهش یافته است؛ برای نمونه در سال آبی 1399ـ1400 که از مهر سال گذشته تا شهریور سال بعد است، یکی از خشکترین سالهای کشور را تجربه کردهایم و میزان بارشها بسیار کم شده و ذخیره مخازن سدها بسیار کاهش یافته است؛ به گونهای که در حال حاضر مخازن سدها فقط 10 درصد ظرفیت آب دارد و برخی بیشتر تا 20 درصد، ولی در مجموع این پدیده باعث شده است آبی که باید برای تأمین شُرب و مصارف کشاورزی از مخازن سدها استفاده شود، ذخیره قابل قبولی نداشته باشد. البته باید اشاره داشت که خشکی و خشکسالی جزء ویژگیهای کشور ایران
است.
در وضعیت تغییر اقلیم دورههای خشکسالی ما تواتر و مدتشان بیشتر شده و نسبت به خشکسالی خیلی کم، ترسالی اتفاق میافتد؛ اما این موضوع از سوءمدیریتهای انجام شده در حوزه آب و منابع آبی کم نمیکند؛ چرا که باید در این زمینه برنامهریزی صورت میگرفت که متأسفانه به آن توجهی نشده است. در حقیقت، باید برنامه جامع خشکسالی و سیل در کشور ترسیم میشد و مدیریت خطرپذیری انجام میگرفت و پیش از روی دادن، برای آن برنامه و راه حل داشتیم؛ اما متأسفانه این وضعیت در کشور اتفاق نیفتاده است و اگر ادامه یابد همانطور که عنوان شد و کارشناسان هم نسبت به آن اذعان دارند، در بیشتر مناطق کشور اگر همانطور که تاکنون پیش رفته بارشی صورت نگیرد، ذخیره آب سدها برای شهرهایی که از آن استفاده میکنند، در نهایت برای سه ماه یا صد روز است و این وضعیت به شدت خطرناک است. گفتنی است، کشاورزان در وضعیت خشکسالی برای اینکه بتوانند کشت خود را انجام دهند، میزان آب بیشتری استخراج میکنند و این سبب میشود ذخیره سطحی مخزن آب زیرزمینی باز هم بیشتر کاهش یابد. ما به طور متوسط سالانه حدود 6 میلیارد متر مکعب از آبهای زیر زمینی اضافه برداشت داریم و میتوان گفت در بسیاری از مناطق این اضافه برداشت در سالهای اخیر به میزان حدود 11 میلیارد متر مکعب رسیده است و بیش از 450 دشت از 605 دشت کشور از وضعیت بحرانی عبور کردهاند؛ لذا وضعیت مناسبی نیست.
آیا واردات آب میتواند راهکاری برای جبران مافات در حوزه آب باشد؟
ببینید واردات آب در کوتاهمدت امکانپذیر نیست و در ضمن راه حل پایداری نیز نیست؛ بلکه مُسکنی است که بیشتر تأثیر روانی دارد و شاید هم اندکی انتظارات را بالا ببرد؛ پس نمیتواند مشکلی از بیآبی کشور کم کند.
پس راه حل چیست؟ شما چه راهکاری برای وضعیت فعلی پیشنهاد میکنید؟
در وضعیت فعلی باید مردم و دستگاههای متولی تولید و مصرف آب خود را با شرایط کم آبی و بیآبی کشور وفق دهند. این مسئله دوطرفه است و هم دولت باید نحوه و حکمرانی آب را از یک حکمرانی که تاکنون مبتنی بر عمران و رشد بوده به حکمرانی با رویکردی مبتنی بر پایداری تغییر دهد و هم مردم باید خود را با شرایط بیآبی سازگار کنند.
مردم و دولت باید امانتمدارانه با منابع آبی برخورد کنند؛ چرا که قرار نیست تنها این نسل از آب استفاده کنند و باید برای نسلهای بعدی هم باقی بماند؛ لذا ضروری است مردم با کاهش مصارف غیر ضرور و مدیریت مصرف و دولت با تدبیر و مدیریت درست مشکل را حل کنند. باید تأکید کرد این مسئله امکان ندارد بدون مشارکت واقعی مردم حل شود و هر دولتی هم ادعا کند که بدون مردم میتواند این مشکل را حل کند، به حتم با شکست مواجه میشود. تنها راه این است که یک عزم ملی در کشور ایجاد شود و حاکمیت از مردم دلجویی و درخواست کمک کند تا وارد صحنه شوند و در تصمیمگیری و تصمیمسازی ورود و همکاری کنند و دیوار بیاعتمادی میان بهرهبرداران و متولیان آب برداشته شود و مردم در صحنه مدیریت کنند؛ چرا که مردم نشان دادهاند اگر صادقانه با آنها رفتار شود، در حل مشکلات و بحرانها در بزنگاههای مختلف میتوانند با حضور خود مسائل را حل کنند.