اوضاع و احوال معیشت حقوقبگیران تعریفی ندارد و این بداحوالی نه مولود امروز و نه ارمغان دیروز است؛ بلکه رهآورد برجام نافرجامی است که مسئولان دولت یازدهم و دوازدهم آن را به رخ میکشیدند.شاید اگر روزهایی که در اندیشه امضای برجام و بهبود اوضاع اقتصادی با لغو تحریمها نشسته بودیم، دست به زانو میزدیم و با کمک به گردش چرخ تولید داخلی جلوی دلسردی کارآفرین و تولیدکننده داخل و کاهش تولیدات و در نهایت جولان واردات بیکیفیت در نبود تولید داخلی در بازار را میگرفتیم، حالا روزگار جیب کارگران سیاه نبود. به روایت آمارها، سبد خانوار کارگری در دولت دوازدهم کوچک و کوچکتر شد و این دلیلی نداشت جز بیتدبیریهایی که به برجام و نتایج مذاکرات گره خورده بود. چنانچه رئیس دولت دوازدهم در رؤیای لغو تحریمها بهسر میبرد و گفته بود: «آمریکاییها کدخدای ده هستند، با کدخدا بستن راحتتر است.» اما این اندیشهای توخالی بیش نبود؛ چرا که این کدخدا به هیچ کس و هیچ چیزی نه متعهد بود و نه پایبند به قول و قرار؛ و اصلاً خاصیت وجودی این کدخدا نقض تعهدات بود!
در سودای مذاکره
در روزهایی که دولتمردان یازدهم و دوازدهم دست زیر چانه زده و چشم به راه آمدن روزهای مذاکره بودند و همه روزهای زیبا و فراوانی و ارزانی را بعد از آن تصور میکردند، قیمت دلار و سکه و طلا بالا و بالاتر میرفت و به تبع آن قیمت زمین و مسکن و خودرو را به عنوان کالاهای سرمایهای افزایش میداد تاجاییکه به اذعان کارشناسان، چنین افزایش قیمتهایی در تاریخ ایران اسلامی بیسابقه و عجیب بود. اینچنین بود که قیمت اقلام مصرفی سبد خانوار هم هر روز گران و گرانتر میشد و حتی نظارت درستی بر آن صورت نمیگرفت تا سرمنشأ این گرانیها را پیدا و جلوی فشارهای اقتصادی بر گرده مردم گرفته شود.
این ره به ناکجا میرود
دولت روحانی که سودای مذاکره با کدخدا را در سر داشت، از همان ابتدا تلاش کرد با وعده و وعید درباره حل مشکلات اقتصادی کشور مقدمات مذاکره با آمریکا را فراهم کند؛ روحانی در زمانی که موضوع مذاکره داغ بود و دولت رسماً کار را تعطیل و چشم انتظار اخبار ژنو و تیم مذاکره کننده بود، آب خوردن مردم را هم به برجام گره میزد و میگفت: «اینکه میگوییم تحریم ظالمانه باید از بین برود، بعضیها چشمهایشان را زیاد نچرخانند! تحریمهای ظالمانه باید از بین برود تا سرمایه بیاید. تا مسئله محیط زیست حل شود. تا اشتغال جوانان حل شود. تا صنعت جامعه حل شود. تا آب خوردن مردم حل شود. تا منابع آبی زیاد شود. تا بانکهای ما احیا شود!» سخنانی که حتی مردم عامی هم امروز میدانند این ره به ناکجا میرود و قرار نیست سنگی از روی سنگ بردارد.
تقریباً هیچ!
اما رؤیای رئیس دولت یازدهم و دوازدهم به همین راحتیها محقق نشد؛ چرا که راه را اشتباه رفتند و عملکرد ضعیف تیم مذاکره کننده دولت روحانی در ضعیف نشان دادن کشورمان موجب شد تا با امضای برجام امتیازهای فراوانی به طرف غربی بدهیم و دست آخر آنچه عایدمان شد، طبق اذعان ولیالله سیف، رئیس کل سابق بانک مرکزی «تقریباً هیچ» بود. تیم ایرانی در حالی برجام را امضا کردند که طبق آن ایران ظرف سه ماه همه تعهداتش را در قالب واگذاری بخش اعظم برنامه هستهای یا تعلیق آن، به شکل نقد به انجام رساند تا پس از آن، نوبت وعدههای آمریکا و اروپا شود؛ نوبتی که هرگز زمان آن فرا نرسید.
راههای معقول و گرانیهای نامعقول
مردم هم به نتایج مذاکرات چشم دوخته بودند؛ چرا که مسئولان کشور تأکید داشتند این نتایج سرنوشت جیب آنها را رقم میزند، اما این رؤیا هیچوقت محقق نشد و امیدهای بسیار ناامید شد.
حالا در دولت سیزدهم هم نوبت به مذاکرات رسیده است؛ اما مسئولان دیگر میدانند این نتایج نمیتواند تأثیر چندانی در معیشت خانوارها داشته باشد؛ بنابراین در تلاشند تا از راههای معقول جلوی گرانیهای نامعقول را بگیرند و به حرف غربیها مبنی بر لغو تحریمها امیدی نبستهاند؛ چرا که همین حالا هم سیاستمداران آمریکایی سیاست یکی به نعل و یکی به میخ را در پیش گرفتهاند و از این طرف اصرار دارند مشکلات پای میز مذاکره حل میشود و از آن طرف میگویند اعتباری نیست که بار دیگر از برجام خارج نشویم!
بهره سخن آنکه معیشت از دولت گذشته همچنان در گیر و دار برجام مانده و هنوز هم بسیاری از کارشناسان و سیاستمداران کشور بر این امر اذعان دارند که نتایج مذاکرات و لغو تحریمها مشکلات اقتصادی کشور را حل خواهد کرد؛ البته این سخن پر بیراه نیست، اما آیا به تعهد کدخدای نقابدار امیدی هست که بار دیگر نقض تعهد نکند؟ آیا نباید دست به زانو زد و از توان داخلی کشور چه تولیدکنندگان و کارآفرینان و متخصصان چه سرمایهداران و اقتصاددانان برای حل این مشکلات یاری جست؟!