در حالیکه فردای انتخابات 22 خرداد 1388، ملت آماده برگزاری «جشن پیروزی» به دلیل تحقق بزرگترین انتخابات تاریخ جمهوری اسلامی میشد، ستاد جنگ روانی جریانی که نتوانسته بود پیروز میدان انتخابات شود، پروژه دیگری را کلید زد و آن، زیر سؤال بردن انتخابات بود. در این مرحله بود که سناریوی ترویج اتهام «تقلب در انتخابات» و «اردوکشی خیابانی» با یکدیگر پیوند خورد و کار به اجرای سناریوی «نافرمانی مدنی» کشیده شد.
اولین بیانیه میرحسین موسوی در اعتراض به نتایج اعلام شده در ظهر روز شنبه، ۲۳ خرداد ۱۳۸۸ صادر شد. در این بیانیه - که آغازگر آشوبها و اغتشاشات چند روزه در کشور بود - ضمن متهمکردن مسئولان انتخابات به «شعبدهبازانی» که امانتدار نیستند و برای «حاکمیت دروغ و استبداد» تلاش میكنند، اعلام کرد: «تسلیم این صحنهآرایی خطرناک نخواهد شد» و «موج سبز عقلانیت»(!؟) را ادامه خواهد داد.
بلافاصله مجمع روحانیون مبارز که آبروی سیاسی خود را با پیروزی میرحسین گره زده بود، به میدان آمد و با صدور بیانیهای، سخن موسوی را مبنی بر ابطال انتخابات تکرار کرد: «مجمع روحانیون مبارز در جلسهای فوقالعاده به این نتیجه رسید که برای دفاع از جمهوری اسلامی، نظام و بازگرداندن اعتماد عمومی و نگاهبانی از موج آشتی ملی با صندوقهای رأی، ابطال این انتخابات و تجدید آن در فضایی عادلانهتر و منطقیتر راهکار مناسب است یا دستکم تعیین هیئتی بیطرف و کاردان و شجاع برای حقیقتیابی و اعلام نظر نهایی به ملت و رهبری تصمیمی درست در جهت آرمانهای والای انقلاب و اندیشههای حضرت امام و تقویت اعتماد ملی است.»(23/3/1388)
سازمان مجاهدین نیز با ورود به عرصه بیانیهنویسی، همسو با موسوی و مجمع بیانیهای شدیدالحن و مملو از تهمت و ناسزا به دولت قانونی جمهوری اسلامی، با بهرهگیری از تاکتیک «فرار به جلو»، مدعی وقوع «انقلاب مخملین» از سوی مسئولان نظام شد و در بخشی از بیانیه خود چنین نوشت: «اکنون پس از انتخابات میتوان به نحو روشنتری دریافت که مقصود برخی اقتدارگرایان در روزهای پیش از برگزاری انتخابات از احتمال وقوع انقلاب مخملی در واقع آمادهسازی زمینههای ذهنی لازم برای انجام کودتایی مخملی بوده است.»(24/3/1388)
در فضای ایجاد شده، آقای کروبی که کمترین آرا را کسب کرده بود، نیز مدعی شد و با صدور بیانیهای، نتیجه انتخاب ملت را زیر سؤال برد و نوشت: «نتایج اعلام شده بر این انتخابات نامشروع و دولت برآمده از آن فاقد وجاهت ملی و صلاحیت اجتماعی است.» (24/3/1388)
بیانیه شماره سه میرحسین نیز در همین ایام(24/3/1388) صادر شد که توجه به چند نکته در متن بیانیه حائز اهمیت است:
1- بیانیه اینگونه آغاز شد: «از سراسر كشور اخبار بسیاری در مورد وقوع اعتراض نسبت به نتایج اعلام شده برای انتخابات اخیر به اینجانب میرسد. این بدان معناست که تخلفات عمدهای در سر صندوقهای رأی در کشور صورت گرفته است»؛ اما جالب است بدانیم در نامهای که درست در همین روز موسوی برای شورای نگهبان در اعتراض به اعلام نتایج انتخابات نوشت، اشاره دقیقی به این تخلفات نشد و ضمن کلیگویی مهمترین دلایل طرح ادعای ابطال انتخابات را فضای ایجاد شده پیش از انتخابات معرفی کرد.
2- فراز بعدی قابل توجه در بیانیه، تأکید بر قانونگرایی بود: «اینجانب در طول انتخابات به كرات از خطرات قانونگریزی سخن گفتم...» این در حالی است که تمام رفتار موسوی به طور مشخص بعد از برگزاری انتخابات، حرکت در مسیر «قانونگریزی» بود.
3- تأکید بر متعهد ماندن به قانون اساسی و اعتقاد به «ولایت فقیه»، نقطه برجسته این بیانیه بود: «ما به عنوان كسانی كه به نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن پایبندیم، اصل ولایت فقیه را یكی از اركان این نظام میدانیم و حركت سیاسی را در چارچوبهای قانونی دنبال میكنیم.» بررسی حوادث اتفاق افتاده و رفتار و گفتار موسوی بعد از صدور این بیانیه، خود بهترین شاهد بر صدق و کذب این ادعای موسوی است؛ فردی که رقیب را به «دروغگویی» متهم و خود را نماد «ادب» و «صداقت» معرفی كرد.
4- درخواست موسوی در این بیانیه اجازه برگزاری یک راهپیمایی غیرقانونی بود: «ما از مسئولان درخواست كردهایم كه مجوز برگزاری یک راهپیمایی بزرگ در تمامی شهرهای كشور به ما داده شود تا در طی آن مردم فرصتی برای نمایش مخالفت خود با شیوه برگزاری انتخابات و نتایج آن پیدا كنند. موافقت مسئولان با این امر میتواند بهترین راه حل برای مهار هیجانات فعلی باشد.»
موسوی که خود عامل شدت یافتن این «هیجانات» بود، از سویی ادعای قانونگرایی داشت و از سویی دیگر، راههای غیرقانونی را برای شکایاتش پیگیری میکرد و خواهان برگزاری تظاهراتی بود که مبتنی بر قانون احزاب، برگزاری آن غیرقانونی است.
بیانیههای همسو و همجهت فوق، آتش بیار حوادث شومی شد که در روزهای بعد از رأیگیری مشاهده شد. برگزاری راهپیمایی بدون مجوز و غیرقانونی روزهای شنبه و یکشنبه و اوج آن در بعدازظهر روز دوشنبه (25/3/1388) در خیابان آزادی که در آن موسوی نیز حضور داشت و سخنرانی کرد، نمونهای از اقدامات غیرقانونی این جریان برای تحت فشار قرار دادن نهادهای قانونی انتخابات بود. حمله به یک مقر نظامی و تلاش برای خلع سلاح آن پایگاه، از سوی برخی چهرههای مشکوک، تنها بخشی از حواشی این راهپیمایی بود که متأسفانه به کشته شدن هفت نفر و مجروح شدن تعداد بیشتری انجامید. همه اینها، تأویل بخشهایی از آن نامه کذایی بود که در روز چهارشنبه (20/3/1388) به دست یکی از حامیان کلیدی موسوی، خطاب به رهبر معظم انقلاب اسلامی نوشته شده بود. در آن نامه از وجود «فتنههای خطرناک» و ضرورت «خاموش کردن آتشی که هماکنون دودش در فضا قابل مشاهده است» سخن رانده شده بود که بعد از انتخابات در راه است. در این نامه به معظمله توصیه شده بود: «هرگونه که صلاح میدانید، اقدام مؤثری بنمایید و مانع شعلهورتر شدن این آتش در جریان انتخابات و پس از آن شوید( !)»
میرحسین موسوی بعد از تجمع غیرقانونی روز دوشنبه این اقدام را ستایش کرد و با صدور بیانیهای (بیانیه شماره چهار) (27/3/1388) مدعی شد: «تجمع عظیم و بیسابقه روز 25 خرداد اصحاب دروغ را به خشم آورده است»(!)