دو سال پیش در چنین ایامی سردار دلها، شهید حاج قاسم سلیمانی در پی اقدام ناجوانمردانه و غیر انسانی آمریکای جنایتکار آسمانی شد. شهادت حاج قاسم این فرمانده شجاع و لایق، مدیر و مدبر داغی سنگین بر دل ملت ایران و همه مسلمانان و آزادگان جهان نهاد. فارغ از همه اندوهها و تألمهای ناشی از شهادت این سردار مجاهد، به اذعان دشمنان ایران و اسلام این رخداد نه تنها دستاوردی برای عاملان و آمران آن به همراه نداشت؛ بلکه «حاج قاسم» را به نماد ماندگار و جاودان «مقاومت و پایداری» در مقابل استکبار تبدیل کرد. امروز دیگر بر کسی پوشیده نیست که در طول دو دهه گذشته دشمنان مقاومت بارها در موقعیتهای مختلف قصد ترور علمدار مقاومت را داشتند؛ اما تا نیمه شب سوم ژانویه سال 2020 میلادی هیچ گاه جسارت انجام این جنایت را نداشتند؛ برای نمونه «استنلی مک کریستال» فرمانده سابق عملیات مشترک ایالات متحده در عراق در اظهاراتی اعترافگونه اظهار داشته است: «نیروهای تحت فرمانم در سال ۲۰۰۷ میلادی میتوانستند قاسم سلیمانی را مورد سوء قصد قرار دهند، اما من ترسیدم و این دستور را ندادم»؛ چرا که آنها اطمینان داشتند هر گونه تعرض به فرمانده مقاومت، پیامدهای سنگین و جبرانناپذیری برای آنها به همراه خواهد داشت. متأسفانه، فتنه خیابانی سال 2019 در عراق این توهم را برای دشمنان مقاومت ایجاد کرد که اجرای عملیات «ضِد سَر» و حذف «فرمانده مقاومت» موجب تضعیف و فروپاشی جبهه مقاومت در غرب آسیا خواهد شد، اما در عمل نه تنها چنین نشد؛ بلکه کمتر از دو سال پس از شهادت فرمانده دلها، کلیه یگانهای رزمی آمریکای اشغالگر از کشورهای افغانستان و عراق به شکل فضاحتباری خارج شدند.
آمریکاییها و دیگر خرده دشمنان مقاومت، از جمله رژیم صهیونیستی از نام و وجود «حاج قاسم» وحشت داشتند؛ چرا که وی را مبدع و توسعهدهنده دکترین جنگ نامتقارن جبهه مقاومت میدانستند، حتی اندیشکدههای آمریکایی نیز معتقد بودند واشنگتن با استفاده از راهبرد تقویت قدرت نظامی خود توانسته به ظرفیت بازدارندگی در مقابل کشورهایی، مانند روسیه و چین دست پیدا کند، اما به دلیل وجود افرادی مانند «قاسم سلیمانی» از مهار ایران و گروههای مقاومت ناتوان است. اندیشکده آمریکایی «مؤسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک»، دو سال پیش از اقدام به ترور «سردار مقاومت»، با انتشار سندی مهم ابعاد قدرت منطقهای ایران و راههای مقابله با این نفوذ را بررسی کرد. در بخشی از این سند آمده است: «ایران چهار دهه گذشته را وقف ایجاد اتحادهای بینالمللی و تقویت متحدان نظامی خود، مانند حزبالله لبنان و طیفی از شبهنظامیان تحت حمایت خود کرده است. من عادت ندارم حکومت ایران را ستایش کنم، اما بگذارید این را بگویم: آنها موقعیت فعلیشان را با حفظ تمرکز بر اهداف خود و چندین دهه سرمایهگذاری در اینباره به دست آوردهاند.»
همانگونه که مشخص است مهمترین عامل وحشت آمریکاییها از نام «حاج قاسم»، ابعاد قدرت منطقهای ایران بود، اما آنها نمیدانستند که حتی شهادت «حاج قاسم» منجر به تضعیف میراث ماندگار او، یعنی «مقاومت» نخواهد شد.