عادت ایالات متحده در استفاده از تحریم بهمنزله ابزار دیپلماسی در روابط بینالملل، صدای اعتراض بسیاری از کشورها را درآورده است. نکته جالب در این زمینه این است که در داخل آمریکا نیز تحلیلگران معتقدند، استفاده بیش از حد از ابزار تحریم میتواند منجر به پیچیدهتر شدن مسائل بینالمللی و حتی ایجاد جنگ شود. وزارت خزانهداری آمریکا معمولاً خبری در زمینه تحریم کردن عدهای از بازیگران بینالمللی و کشورهای مختلف منتشر میکند. بااینحال، هیچگاه این سؤال از وزارت خزانهداری پرسیده نشده است که آیا تحریمها منجر به تشویق و تبلیغ صلح و درک متقابل در بین کشورها شده یا تنها به افزایش تنشها در میان ملتها پرداخته است.
در عین حال، این پرسش همچنان بیپاسخ مانده است که آیا تحریمها علیه چین باعث تغییر رویه این کشور در مسائل مرتبط با تجارت جهانی شده است؟ یا آیا روسیه بعد از اشغال کریمه به دلیل تحریمها از مواضع خود عقبنشینی کرده است؟ مهمتر از همه، آیا حجم بالای تحریم ها علیه ایران توانسته است جلوی فعالیتهای هستهای ایران را بگیرد؟
در مباحث مرتبط با علم روابط بینالملل، ادله و اسناد کمی در خصوص تأثیرگذاری و کارآمد بودن تحریمها بر بازیگران بینالمللی وجود دارد. اعمال ممنوعیت و محدودیت در مسائل اقتصادی که میتوان آن را برادر بزرگ تحریمها دانست، معمولاً در طول تاریخ جدیت و اشتیاق کشورها برای ایجاد ارتباط با یکدیگر را زیر سؤال برده است. تحریمهای آمریکا علیه کوبا هماکنون در حدود ۶۰ سال است که ادامه دارد و در طول این ۶۰ سال هیچ سندی مبنیبر تغییر رفتار کوبا یا حتی تغییر سیاستهای این کشور دیده نشده است. تحریمها معمولاً از سوی کشورهایی که تحریم شدهاند، به مثابه یک «اقدام جنگی» در نظر گرفته شده و بر پیچیدگی روابط دو طرف افزوده است. تاریخدانان بسیاری هستند که اعلام کردهاند تحریمهای ایالاتمتحده علیه انگلستان در سال ۱۸۰۷ درنهایت منجر به جنگ سال ۱۸۱۲ شد. تحریمهای اعمال شده از جانب جفرسون، رئیسجمهور آمریکا برای این بود که فرانسه و انگلستان را به دلیل تهاجماتی که در دریا علیه منافع آمریکا داشتهاند، تنبیه کند؛ اما بهجای آن، این تحریمها صادرات دریایی آمریکا را فلج کرد. صادرات در بین سالهای 1807 تا1812، تا ۷۵ درصد کاهش یافت و به همان میزان واردات نیز کاهش پیدا کرد. تعدادی از تاریخدانان ممنوعیتهای اقتصادی آمریکا برای ژاپن در سال ۱۹۴۱ را دلیل اصلی مشارکت و سیاست تهاجمی ژاپن در جنگ جهانی دوم میدانند. «فرانکلین روزولت» تمام داراییهای ژاپن را مصادره کرد و ژاپن به بخش مهمی از درآمدهای ناشی از تجارت بینالمللیاش و همچنین ۸۰ درصد از نفتی که به کشور وارد میکرد، دسترسی پیدا نکرد. ژاپن این اقدام را اقدامی جنگی تصور کرد و بر عزم این کشور برای جنگیدن علیه ایالاتمتحده در جنگ جهانی دوم اضافه شد. برخی عنوان میکنند تحریمهای ایالاتمتحده علیه ایران توانست مؤثر واقع شده و ایران را به پای میز مذاکرات بکشاند. البته عدهای دیگری نیز میگویند اگر ایران به پای میز مذاکره با اوباما رفت، به این دلیل بود که اوباما بهجای نشاندادن چماق، هویج به ایران نشان داد و توانست با مشوقهای حوزه سیاست خارجی و اقتصادی، ایران را به پذیرش توافق هستهای با آمریکا وادار کند.
همه اینها نشان میدهد، دیپلماسی بیشتر از آنکه تنها امتیاز گرفتن و تحت فشار گذاشتن بازیگر مقابل باشد، گاهی اوقات فرآیندی مبتنی بر امتیاز دادن و امتیاز گرفتن است. هماکنون مهمترین تحریمهای آمریکا علیه کشورهای دنیا مشمول ایران، کوبا، سوریه، چین و روسیه است. تحلیلگران آمریکایی معتقدند، سابقه اعمال تحریمها علیه ایران که منجر به بازداشتن این کشور از ادامه فعالیتهای هستهایاش نشده است، باید چراغ راه دولت ایالاتمتحده در برخورد با روسیه و همچنین تلاش برای تحریم خط لوله نورد استریم۲ باشد. کسانی که با این تحریمها موافق هستند، اکثراً کشورهایی هستند که رقیب روسیه در فروش گاز به شمار میروند؛ اما کسانی که مخالف این تحریمها هستند، بیان میکنند تحریم خط لوله گازی نورد استریم۲ نمیتواند رفتار مسکو در ماجرای اوکراین را تغییر دهد. در عینحال تاریخ نشان داده است که بهجای تحریم، این تجارت است که ارتباطات بین دو کشور را گسترش داده و به مانعی برای جنگ تبدیل شده است. به جای تحریم، این درگیر شدن کشورها در تجارتهای دوجانبه و چندجانبه است که میتواند تمایل آنها برای استفاده از نیروی نظامی را کاهش داده و آنها را به سمت صلح رهنمون کند. همین مسئله است که سبب شده تلاشها برای جلوگیری از اقدام دولت بایدن در تحریم روسیه پیدا کند؛ زیرا در نهایت، این آمریکاست که با استفاده بیش از حد از ابزار تحریم، راه را برای انزوا و تحریم خود را باز کرده است. همان اتفاقی که در سال 1807 نیز برای ایالات متحده رخ داد.