کارشناسان آمریکایی طی چند هفته اخیر تلاش کردند تا بتوانند اتفاقات پیش رو در بحران اوکراین و روسیه را پیشبینی کنند. روند وقوع اتفاقات در این پرونده مهم امنیتی، آمریکاییها را با تردیدهای زیادی مواجه کرده و عدم شناسایی دقیق نیات و اهداف کرملین در این مسئله، سبب شده است برآوردهای کاملاً غلط یا در بهترین حالت، نامناسب در خصوص بحران اوکراین داشته باشند. مهمترین مسئلهای که تحلیلگران و همچنین دولت بایدن به آن توجه نمیکنند، در نظر گرفتن نوع نگاه روسیه به تهدیدهایی است که غرب از طریق اوکراین برای مرزهای غربی این کشور ایجاد کرده است. ایالاتمتحده در طول چندین دهه گذشته چنان با اعتمادبهنفس کامل به مدیریت کشورهای حوزه قفقاز و همچنین شرق اروپا پرداخته که تصور نمیکند روسیه نیز در این منطقه منافعی داشته و در عینحال به فکر حفاظت از امنیت ملی خود در مرزهای غربیاش باشد. مهمترین نکته در شرایط حاضر این است که مسکو قصد دارد کشورهای همسایهاش بدانند در صورت پیوستن به ناتو باید هزینههای بسیار سنگینی بپردازند. مسکو بارها این مسئله را به آمریکا گوشزد کرده بود که اجازه نمیدهد کشورهای همسایهاش به ناتو پیوسته یا از تسلیحات غربی استفاده کنند یا اینکه به پایگاهی برای تجمع سلاحهای آمریکایی و حتی موشکهای هستهای این کشور تبدیل شود. نکتهای که آمریکاییها به آن توجه نمیکنند، در نظر گرفتن حقی برای مسکو است که نگرانیهایی در مرزهای غربیاش داشته باشد. براساس همین عدم اعتماد و عدم اطمینان به شرایط آینده بود که دولت بایدن تلاش کرد از تمام راههای ممکن تهدیدات فوری و سریعی را علیه روسیه مطرح کند که در صورت حمله به اوکراین با آنها روبهرو خواهد شد. از تحریمهای اقتصادی، تحریم بانک مرکزی و تحریم خط لوله نورد استریم۲ گرفته تا تهدید به مجهز کردن همسایگان روسیه به سلاحهای ناتو و سلاحهای آمریکایی، همه تهدیداتی بود که بایدن به کار برد تا شاید بتواند جلوی روند وقایع در مرز اوکراین و روسیه را بگیرد، این مثلاً نشان داد نگرانیهای مسکو در خصوص کشورهای غربیاش تا چه حد درست است و آمریکا تا چه میزان میتواند از آنها علیه منافع ملی روسیه استفاده کند. نکتهای که معمولاً از دید رسانههای آمریکایی پنهان میماند، این است که تا قبلاز وارد شدن آمریکا به بحث بحران در روابط روسیه و اوکراین، تحلیلگران حوزه روابط بینالملل میدانستند که لشکرکشی روسیه به مرزهای غربیاش بیشتر از اینکه نشان از حمله نظامی به اوکراین و یا منطقه دون باس داشته باشد، رزمایش نظامی و نمایشی است در برابر اوکراین که این کشور را از پیوستن به ناتو بازدارد. با اینحال بعد از ورود آمریکا به مسئله، منطقه بهشدت درگیر فرضیهای شد که آمریکاییها به تمام دنیا القا کرده بودند و آن حتمی بودن حمله روسیه به اوکراین بود و همین مسئله بر تنشهای بین دو کشور افزود و حالا با گذشت حدود یک ماه از آغاز شکلگیری این بحران، بهنظر میرسد دیگر راهی به جز حمله نظامیـ چه محدود و چه نامحدودـ برای روسیه باقی نمانده است. گفتوگوهای مسکو و واشنگتن و همچنین گفتوگوهای مقامات روسی با ناتو در این خصوص بینتیجه باقیمانده است و تنها چیزی که میتواند تکلیف جاهطلبیهای آمریکا و ناتو در منطقه را مشخص کند، اراده سیاسی روسیه برای حمله نظامی محدود یا گسترده به اوکراین است. صفآراییهای نظامی و سیاسی در کشورهای منطقه نشان میدهد، همه خود را برای جنگی حتی محدود و موقت آماده کرده، روسیه به نمایش تواناییهای نظامی خود با بلاروس پرداخته و از طرف دیگر آمریکا و کشورهای اروپایی نیز در حال تجهیز کشورهای دیگر مانند اوکراین و کشورهای حوزه بالکان از لحاظ نظامی هستند. مقایسه تعداد نیروهای روسی و همچنین تعداد نیروهای ناتو و کشورهای اروپایی نشان میدهد، درصورتیکه مسکو عزم سیاسی برای حمله نظامی به اوکراین را داشته باشد، نیروهای نظامی ناتو و کشورهای دیگر مانند اوکراین توانایی مقابله با ۱۲۷ هزار نیروی نظامی و امکاناتشان در مرزهای غربی روسیه را ندارند. آمریکا نیز بههمین نتیجه رسیده است و بههمین دلیل تلاش دارد مسکو را با تحریمهای اقتصادی تهدید کند. با وجود همه تهدیدات، بهنظر میرسد در نهایت در صورتیکه تمایل در مسکو برای حمله نظامی به اوکراین وجود داشته باشد، آمریکا هیچ چارهای جز پذیرفتن اینموضوع ندارد. کارشناسان آمریکایی نمیتوانند پیشبینی کنند که چه اتفاقی در چند روز آینده در منطقه رخ میدهد اما با توجه به تمایلات و اهداف روسیه از قدرتنمایی در مرزهای غربیاش، در نهایت این شخص پوتین است که باید تصمیم نهایی در این خصوص را بگیرد. نگاهی به وضعیت موجود و نوع تنشهای صورتگرفته بین آمریکا، اروپا و روسیه نشان میدهد درگرفتن جنگی گسترده و اشغال اوکراین گزینه محتمل نیست؛ اما به دلیل بالا بودن میزان تنش، احتمال این وجود دارد که حملات نظامی محدودی صورتگرفته و بهسرعت نیز پایان یابد.