با گذشت زمان و پدیدار شدن این حقیقت که از همان ابتدای امر، روسیه قصد حمله به اوکراین را نداشته است، رسانههای آمریکایی بیش از پیش از تیم سیاست خارجه بایدن انتقاد کردند و گفتند او یک بحران بسیار کوچک و کم اهمیت را به بحرانی جهانی تبدیل کرده است. روزنامههای گوناگون غربی با وجود اینکه از بایدن در مسئله اوکراین انتقاد میکنند؛ اما آنطور که برخی نشریات آمریکایی مطرح کردهاند، حالتی اورولی به خود گرفتهاندـ حالتی که در رمانهای جرج اورول درباره جوامع دیکتاتوری وجود داردـ و تنها به این مسئله میپردازند که موضع آمریکا در قبال اوکراین خوب بوده و موضع روسیه بد است. این در شرایطی است که دولت بایدن بهجای کاهش تنشها بین روسیه و اوکراین، تنها به افزایش و تشدید تنش پرداخته و تمام جهان را با این سؤال روبهرو کرده است که هدف اصلی او از ایجاد تنش در روسیه آن هم در شرایطی که آمریکا درگیر در مسائل چین بود، چیست؟ رسانههای آمریکایی حالا بیان میکنند باید قضیه را از دید روسیه و مسکو نیز نگاه کرد: اگر یک جنبش نظامی و یک سازمان و ارگان بینالمللی نظامی بخواهد مکزیک یا سایر کشورهای هممرز با آمریکا را عضوی از خود کند تا منافع آمریکا را مورد تهدید قرار دهد، دولت ایالاتمتحده چه واکنشی در این خصوص از خود نشان میدهد؟ این وضعیت در شرایطی بیشتر قابل تصور است که فرض کنیم عضویت در این سازمان نظامی منجر به افزایش تسلیحات نظامی مستقر در کشورهای همسایه آمریکا نیز بشود. در آن صورت دولت ایالاتمتحده چه واکنشی باید به این قضایا نشان دهد؟ آیا مکزیک را تهدید نمیکند که نباید عضو این سازمان نظامی شود؟ نکته قابلتوجه در نوع نگاه به عضویت کشورهای منطقه بالکان و آسیای میانه و قفقاز در ناتو این است که باید بدانیم بعد از جنگ سرد، هرگاه کشوری عضو ناتو شده است چالشها و درگیریهای آن با همسایگان افزایش یافته و ناتو در واقع نه نیرویی برای صلح، بلکه نیرویی برای تشدید تنش و جنگ بوده است.
ایالاتمتحده از دهه ۹۰ میلادی قول داده بود که ناتو به سمت کشورهایی که قبلاً عضو اتحاد جماهیر شوروی بوده یا کشورهای کمونیستی در شرق اروپا بودهاند، توسعه پیدا نمیکند. سیاست ناتو در این زمینه «برنداشتن حتی یک گام به سمت شرق» بود. با وجود این تعهد و قول بینالمللیای که آمریکا در این خصوص به روسیه داده بود، ناتو بهسرعت گسترش خود به سمت اروپای شرقی را در پیش گرفت و ناگهان از مرزهای روسیه سر درآورد. از همان ابتدای شکلگیری درگیری روسیه و اوکراین، کاملاً پیشبینی میشد که مسکو بهدنبال کشورگشایی نیست و تنها نگرانیهایی در مرزهای غربی خود دارد که اتفاقاً با ماجرای جدایی کریمه از اوکراین نیز ارتباط چندانی ندارد. اگرچه روسیه در سال 2014 بخشی از اوکراین را از این کشور جدا و به خود الحاق کرد؛ اما پساز آن دیگر نمیخواست کشورگشایی در منطقه داشته باشد. روسیه هماکنون نیز بارها اعلام کرده است آمریکا و ناتو باید به تعهدات پیشین خود عمل کرده و سیاست گسترش به سمت شرق را متوقف کنند. ایالاتمتحده و ناتو همانطور که پوتین در هفته گذشته نیز بیان کرد، حاضر به مذاکره در این خصوص نشدهاند و همین مسئله باعث پیچیدگی اوضاع در منطقه شده است؛ اما علت اصلی این مسئله، تنها درگیری در مرز اوکراین و روسیه نیست و افزایش عمدی تنشها در این منطقه از سوی بایدن درواقع نوعب انتقامگیری از پوتین به این دلیل است که دموکراتها بر این باورند او در انتخابات ریاستجمهوری سال 20۱۶ دخالت کرده و شرایط را به سمتی برده که ترامپ برنده انتخابات باشد. حالا دموکراتها در شرایطی با روسیه وارد جنگ لفظی و درگیری شدهاند که در داخل آمریکا، ترامپ همچنان در حال قدرتنمایی و گسترش نفوذ خود در بین مردم است. اینبار نیز بهنظر میرسد روسیه چالشی را برای بایدن ایجاد کرده که در نهایت پیروز قطعی آن جمهوریخواهان و ترامپ هستند.