یکی از پیامدهای اندیشه لیبرالیستی و غربگرا در حکومتهای ایران، پایهریزی و اجرای سیاست خارجی غربگرا و یکسویه در تعاملات خارجی سیاسی و اقتصادی بوده که نوعی عدم توازن و آسیب به منافع ملی کشور را موجب شده است. این نوع سیاست خارجی غیر متوازن، با نادیده گرفتن بسیاری از فرصتهای سیاسی و اقتصادی در ظرفیتهای سهل با همسایگان یا در نگاه به شرق، عملاً در خدمت اهداف راهبردی غرب و مجبورسازی نظام و دولتهای حاکم در دورههای گوناگون در مقابل سیاستهای تحمیلی غرب عمل کرده است.
ادبیات دولتهای لیبرال در سیاست و رویکرد خارجی، بدون توجه به تحولات در عرصه جهانی و بر پایه استدلالهای پوپولیستی و عوامفریبانه و حداکثر در چارچوب گزاره و ادبیات جنگ سردی خلاصه میشد و راه فلاح و نجات و توسعه و رشد کشور را در رویکرد همراهی و تعامل با غرب خلاصه میکرد.
دولت سیزدهم با نگاه جامع به شرایط امروز جهانی و با تکیه بر مبانی و شعارهای انقلاب اسلامی، استقلال و توانمندی و توسعه کشور را نه در پیروی از قواعد مطلوب غرب، بلکه در تعامل متوازن با تمامی فرصتها در عرصههای خارجی قرار داده و برخلاف دولتهای لیبرال، مبنای سیاست خارجی و اقتصادی خود را بر ظرفیتها و توانمندیهای داخلی و ارزشها و مبانی اسلامی و ملی قرار داده، تعامل با غرب را از مسیر انفعال خارج کرده و در گامهای حساب شدهای، نگاه به شرق را به موازات فعالسازی عملی مناسبات سیاسی و اقتصادی با همسایگان (که همواره در دولتهای لیبرال، رفتار عملی فعال را تجربه نکرده)، به ظرفیتهای سیاست خارجی و اقتصادی افزوده است. گفتمان لیبرالیستی، همواره برای به ثمر نرسیدن، گفتمان مقاومت و نفوذ منطقهای، از تکمیل دیپلماسی نهضتی در ابعاد سیاسی و اقتصادی دوری جسته و حاصل و ثمره گفتمان نهضتی و مقاومت را، نقطه ورشکستگی،گفتمان لیبرالیستی و غربگرا ارزیابی کرده و لذا هیچگاه، رویکرد سیاست خارجی و اقتصادی خود را برای تکمیل دست برتر مقاومت و نفوذ منطقهای، فعال نکرده تا این گفتمان به حاصل سیاسی و اقتصادی نرسد.
در مناسبات و تحولات جهانی نیز که همواره، یک رقابت آشکار و پنهان در بین قدرتهای جهانی و به ویژه قدرتهای شرق و غرب در جریان بوده و فرصتهای فراوان در آن برای جمهوری اسلامی مهیا بوده، از آن بهره نگرفتهایم. به ویژه اینکه در برنامهها و طرحهای اقتصادی و توسعهای قدرتهای شرقی که نیازمند ظرفیتهای ایران هستند، فرصتهای تعیینکنندهای برای مهار و مقابله با اهرمهای فشار تحریمی غرب علیه ایران وجود دارد و قدرتهای شرقی، در موازنه قدرت در مقابل سیاستهای سلطهطلبانه آمریکا و غرب برای مهار و مطیعسازی قدرتهای غربی، فرصتهای بازیگری بزرگی در عرصه منطقهای و جهانی به ایران خواهد داد. زاویه دیگر منافع مشترک ایران در نگاه به شرق، موضوع اهرم و ابزار تحریم و فشار اقتصادی است که امروز آمریکا، به عنوان مهمترین اهرم برای تحت فشار قرار دادن دیگر بازیگران در عرصه جهانی از آن بهره میگیرد و لذا همکاریهای مشترک باشگاه تحریمشدهها، ظرفیت و فرصت همافزایی و پایداری در مقابل سیاست فشار و تحریم اقتصادی را در بین اعضای این باشگاه و به ویژه ایران فراهم خواهد کرد.
در بعد امنیت ملی نیز یک فصل مشترک آشکار بین ایران و قدرتهای شرقی وجود دارد که آمریکا و غرب با رویکرد مشابه و تقریبا یکسانی علیه ایران و قدرتهای شرقی به اجرا میگذارند و همین تهدید مشترک، انگیزه و رویکرد و رفتار مشترک را تولید خوهد کرد. به کاربندی این ظرفیتها از سوی دولت سیزدهم، چه در ابعاد سیاست خارجی و چه در ابعاد اقتصادی و توسعهای و چه در بعد امنیتی و مقابله با تهدیدات، نوعی توازن منطقی در سیاست خارجی و اقتصادی برای کشور تولید میکند. در این رویکرد دولت سیزدهم، هدف ایمنسازی اقتصادی و امنیتی مدنظر است تا ابزارهای غیر قانونی و غیر انسانی سیاستهای آمریکا و غرب را ناکارآمد کرده؛ ولی سیاست کلان دولت سیزدهم، با قدرتها و کشورهای غربی و شرقی بر مناسبات متوازن و احترام متقابل و رعایت منافع و امنیت ملی ایران استوار شده و به مفهوم حرکت در مسیر نقض حاکمیت و منافع ملی در مناسبات با دیگر قدرتها نیست. بر این اساس،ظرفیتهای مناسبات با همسایگان که سهلالوصولترین و طبیعیترین مناسبات را دارد، در شش ماه گذشته در مسیر نتایج پیشبینی شده حرکت کرده و با وجود کارشکنی و اثرگذاریهای آمریکا و غرب، به ظرفیتهای منطقی خود نزدیک میشود.
مناسبات با سازمانهای منطقهای اوراسیا و شانگهای و مناسبات راهبردی 25 ساله با چین و مناسبات راهبردی 20 ساله با روسیه(که در دستور کار امضای دو طرف قرار دارد) به موازات مناسبات سیاسی و اقتصادی با دیگر کشورها در جهان، چشمانداز روشنی از خروج از انفعال در مقابل آمریکا و غرب و تأمین منافع ملی و فعالتر شدن زمینههای توسعه داخلی و بهرهمندی از همه فرصتهای خارجی را نشان میدهد. تکیه بر اراده ملی و توانمندیهای ملی برای تحقق مناسبات مثمر سیاست خارجی و اقتصادی که در ادبیات رهبر معظم انقلاب همواره مورد تأکید بوده، آثار و نتایج خود را نمایان کرده و آنچه امروز در مذاکرات وین با عقبنشینیهای بیسابقه در مواضع آمریکا و غرب شاهد هستیم، یک بخش از کارکرد متوازنسازی سیاست خارجی و اقتصادی در تعامل با محیط خارجی و بینالمللی است. البته آمریکا و غرب با همه تنگناهای خود در مقابل ایران در مذاکرات وین، تلاش مستکبرانهای به خرج میدهند تا اهرمهای فشار خود را تا حد ممکن حفظ کنند؛ ولی بهرهمندی از همه ظرفیتهای سیاسی و اقتصادی و اراده ملی و هوشمندی در استفاده از فضای پرتنش آمریکا و غرب با روسیه و چین، بر ناتوانی و ناکارآمدی سیاستهای آمریکا و غرب خواهد افزود.
این هوشمندی در سیاست خارجی متوازن، تا عمق متحدان اروپایی آمریکا نیز قابلیت تحقق منافع ملی دارد و به زودی اروپا، که در حال هزینه شدن در سیاستهای بحرانساز از جیب اروپاست، در تعارض و شکاف با آمریکا قرار میگیرد، که تمامی آن برای ایران، فرصتهای جدید را ثبت خواهد کرد.