صبح صادق >>  نگاه >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۰۸ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۷:۵۲  ، 
کد خبر : ۳۳۶۳۳۷

پرواز در سقوط

پایگاه بصیرت / نفیسه محمدی

پرواز در سقوط

به دنبال آرزویی، رؤیایی، دنیایی بهتر و حس غرور و وطن‌دوستی، سختی‌ها را پشت سر بگذاری، از ناملایمات زندگی عبور کنی، پستی و بلندی را به جان بخری و تلخی‌ها را با جان و دل بپذیری و خار مغیلان این بادیه خم به ابروانت نیاورد، تا برسی به آنجا که باید و کیست که نداند «هر شبنمی در این ره صد موج خونفشان است»؟ روی صحبتم با شماست: «شهید سرهنگ دوم صادق فلاحی» و همراهت «شهید سروان علیرضا حنیف‌زاد» که به عشق آموختن پرواز و اوج گرفتن در آسمان، کنارت نشسته بود تا از تو بیاموزد و چه زیبا آموخت.

زمان امتحان زودتر از آنچه منتظرش بودید، رسید و هر دو سربلند شدید و به درجه‌ای رسیدید که حسرت زمینی‌هاست و درسی به ما آموختید، که برایش از جان مایه گذاشته بودید.

خبر کوتاه بود و اندوهش طولانی...! هواپیمای آموزشی جنگنده اف۵ ارتش در ورزشگاهی سقوط کرد و خلبان و همراهش به درجه رفیع شهادت نائل شدند. سقوط نام زمینی‌هاست و صعود برازنده شما... خبر کوتاه بود، اما تا رسیدن به این نتیجه فقط خدا می‌داند که چه سختی‌ها کشیده بودی و چه نجواها که با او نداشتی...؟ از همه آنها می‌گذرم، از هر چه تلاش کرده بودی و هر چه سختی کشیده بودی، که همه انسان‌های آزاده و شجاع برای رسیدن به آرزوهای‌شان تلاش می‌کنند، با سال‌های گذشته و روزهای عمرت کاری ندارم، تنها نکته‌ای که از لحظه شنیدن خبر مرا و تمام مردم را در بهت و اندوه فرو برده است، همان دقایق آخر عمر شماست. دقایقی که حتی تصورش هم برای ما سخت و دور از ذهن است. دلم می‌خواهد بدانم چند بار در همان زمان کوتاه لبخند دخترت را مرور کردی، آرزوهایت را، چشم‌انتظاری مادر و همسر و خاطرات شیرین و تلخت را، چقدر در آن ثانیه‌های کوتاه با خودت جنگیدی تا بتوانی مهم‌ترین درس زندگی را به ما بدهی و در قبالش از همه آنها که نوشتم، عبور کردی؟ مرگ  این مبهم‌ترین اتفاق هر آدمی را، با چشمانی باز پذیرفتی تا فاجعه‌ای دل شهر و وطن و کشورت را نلرزاند! تو از آنچه داشتی، گذشتی تا خانواده‌های بی‌شماری را داغدار نبینی! و چه می‌توان به این شجاعت لقب داد جز اینکه تو نیز به تأسی از شهیدان کشورمان، جان برکف به مصاف نفس رفتی و پیروز شدی؟ تو به ما آموختی که دنیا هنوز با وجود تو و هزاران انسان همانند تو، با معنای از خودگذشتگی و ایثار بیگانه نشده است، چرا که پرواز از قفس تن را به عاشقانه‌ترین شکل به نمایش گذاشتی، که تو شاگرد مکتب بابایی‌ها و شیرودی‌ها بودی وچه زیبا نغمه سر دادید:

من حسرت پرواز ندارم به دل، آری

در من قفسی هست که می‌خواهدم آزاد

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات