از زمانی که نیروهای اسلامگرا در رقابت با نیروهای چپ و ملیگرا در ابتدای انقلاب به پیروزی رسیدند، تاکنون منازعات فراوانی میان آنها رخ داده است[...]
از زمانی که نیروهای اسلامگرا در رقابت با نیروهای چپ و ملیگرا در ابتدای انقلاب به پیروزی رسیدند، تاکنون منازعات فراوانی میان آنها رخ داده است که به تدریج به حوزههای اساسی و بنیادین، از جمله نوع نگاه در قبال انقلاب اسلامی نیز سرایت کرده است. به عبارتی، نخبگان و نیروهایی که روزگاری همگی در ذیل اسلام سیاسی گرد آمده بودند و برداشت یا تعریف واحدی در قبال ماهیت انقلاب اسلامی، اهداف و آینده آن داشتند، هماکنون درباره این موضوع اساسی نیز با هم اختلافنظر دارند.
درواقع، تفاوت نگاه نخبگان در این زمینه سبب شده است آنها به دو دسته تکاملی و ترمیدوری تقسیم شوند؛ دسته اول به فلسفه تاریخ تمدنی برای انقلاب اسلامی معتقد هستند و مسیر پیش روی آن را خطی و مرحلهای میدانند. دسته دیگر، به قرار گرفتن انقلاب در مرحله واگشت و ترمیدور معتقد هستند یا به رسالت و فلسفه تاریخ تمدنی برای انقلاب اسلامی اعتقادی ندارند یا این اعتقاد نزد آنها کمرنگ است. به بیان دیگر، اصل منازعه در اینجا مبتنی بر این است که ارزشها و شیوههای انقلابی باید مبنای عمل و توجه باشند یا خیر! بخشی از نخبگان با اذعان به تاریخ و نتایج انقلابها و اینکه انقلابها بالاخره به مرحله پایان خود میرسند، از تب و تاب میافتند و دچار ترمیدور یا واگشت میشوند، معتقدند انقلاب اسلامی نیز یا در مرحله ترمیدور قرار دارد یا مبتلا به ترمیدور میشود. بنابراین، لزومی ندارد که با اتکا به ارزشها و شیوههای انقلابی درصدد حل و رفع مشکلات کشور بود.
در نقطه مقابل، بخش دیگری از نخبگان و نیروهای سیاسی، معتقدند میان حل مشکلات کشور و میزان اتکا به ارزشها و شیوههای انقلابی نسبت مستقیم وجود دارد؛ به این معنا که به میزانی که به ارزشها و شیوههای انقلابی توجه شده، دستاورد حاصل شده است و در نقطه مقابل، در جاهایی که به این ارزشها و شیوهها بیتوجهی شده است، نه تنها دستاوردی حاصل نشده، بلکه آسیبپذیری و ضعف ایجاد شده است. بنابراین، این دسته از نخبگان، راهحل مشکلات کشور را اساساً در گرو انقلابی بودن و عمل به ارزشها و شیوههای انقلابی میدانند.
قرائت ترمیدوری از انقلاب اسلامی
این قرائت به طور خلاصه به پایان یافتن انقلاب اسلامی، به معنای از تب و تاب افتادن ارزشها و شیوههای انقلابی و بنابراین، کنار گذاشتن آنها از حوزههای سیاستگذاری و اقدام در ابعاد اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، دفاعی و... معتقد است. ریشه تئوریک بحث درباره سناریوی «پایان انقلاب اسلامی» به طور عمده به دیدگاههای بدبینان و محافظهکاران یا کسانی که نگرش «تراژیک» نسبت به پدیده انقلاب دارند و به ویژه به تئوری ترمیدوری کرین برینتون برمیگردد. در این نگرش، انقلابها اساساً نوعی خلاف عادت، عارضه و بیماری هستند که بالاخره پس از مدتی از تبوتاب میافتند و روند تحولات جامعه از مسیر غیرعادی و منحرفشده که در اثر انقلاب ایجاد شده است، برمیگردد و روند نرمالیزاسیون(عادی شدن) امور دوباره آغاز میشود. هانا آرنت، آلکسی دوتوکویل و کرین برینتون از برجستهترین نظریهپردازانی هستند که چنین دیدگاهی نسبت به پدیده انقلاب دارند.
آنچه آنها درباره سرنوشت انقلابها گفتهاند، میتواند برای هر انقلابی ممکن باشد، اما به نظر میرسد در بحث ترمیدور نوعی جبرگرایی نهفته است؛ به این معنا که نقش اراده افراد را در تحولات اجتماعی نادیده میگیرد. درواقع، هیچ ترمیدوری در انقلابها رخ نخواهد داد، مگر آنکه در افراد جامعه شاهد نوعی چرخش و ترمیدور باشیم؛ انسانها با اراده خود میتوانند با در نظر گرفتن آسیبها و آفتهای متوجه یک انقلاب، راهکارهای مناسبی برای مقابله با آن آسیبها و آفتها بیابند و ارزشهای انقلاب را همچنان حفظ کنند و اینگونه نیست که جبر تاریخی، هر انقلابی را به سمت چرخش و ترمیدور سوق دهد. با این حال، نخبگان سیاسی و جریانهایی که نگاه ترمیدوری به انقلاب اسلامی دارند، به پایان عصر انقلاب، قرار گرفتن در عصر جمهوری اسلامی و بنابراین، داشتن ساحت عرفی و نه انقلابی و رسالتمدار معتقد بودند. دیدگاهها و مواضعی که یا خواستار کمرنگ شدن یا حذف ارزشها و شیوههای انقلابی در ساحت سیاستگذاری و عمل در کشور هستند، چنین نگاهی نسبت به انقلاب اسلامی دارند. از قبیل این دیدگاهها میتوان به مخالفت با حمایت از مقاومت اسلامی، تمایل به ادغام در نظام جهانی، کنار گذاشتن برخی داعیههای ارزشیـ ایدئولوژیک انقلاب اسلامی مانند استکبارستیزی و... اشاره کرد.
قرائت تکاملی از انقلاب اسلامی
در مقابل نگاه ترمیدوری نسبت به انقلاب اسلامی، نگاه «تکاملی» وجود دارد که معتقد به پایانناپذیری انقلاب اسلامی و تداوم حرکت تکاملی آن تا رسیدن به سرمنزل مقصود است. اصولگرایان، نهادهای انقلابی و در رأس همه آنها، رهبری نظام، چنین نگاه و تحلیلی نسبت به انقلاب اسلامی دارند. در این راستا، رهبری ضمن تبیین «هندسه انقلاب اسلامی» و عناصر هفتگانه آن، شاخصهای پنجگانه انقلابیگری را تبیین کرده و تأکید دارند که انقلاب و انقلابیگری برای همه دورانها بوده و «انقلاب یک رود جاری است». حتی صدور بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی از سوی رهبری را میتوان در راستای تأکید ایشان بر نگاه تکاملی به انقلاب اسلامی و رد نگاه ترمیدوری دانست.
تأکید معظمله بر «نظریه نظام انقلابی» از یک سو نشان میدهد انقلاب اسلامی ایران، انقلابی در حال شدن است و آرمانهای آن با مرور زمان کهنه و بیاعتبار نمیشود و بنابراین، به سرنوشت انقلابهای دیگر مبتلا نخواهد شد. از سوی دیگر، رهبر معظم انقلاب وقتی فرآیند تحقق اهداف انقلاب اسلامی را تشریح میکنند که از انقلاب اسلامی آغاز میشود و باید با ایجاد نظام اسلامی، دولت اسلامی و جامعه اسلامی، زمینهساز تحقق تمدن نوین اسلامی باشد، درواقع، به طور صریح، میخواهند این نگاه تکاملی به انقلاب اسلامی را تشریح کنند و این نکته مهم را تبیین کنند که انقلاب اسلامی، انقلابی رسالتمحور است و در راستای تحقق رسالتش، باید به صورت گام به گام و مرحلهای، سیر تکاملی خود را بپیماید.
یکی از مهمترین رازهای تأکیدات رهبر معظم انقلاب بر انقلابی بودن، انقلابی ماندن، انقلابی عمل کردن، تبیین خطوط و هندسه اصلی انقلاب، تأکید بر جهاد کبیر در مقابل استکبار، تبیین شاخصهای اصلی انقلابیگری و... در سالهای اخیر نیز در اینجا نهفته است که ایشان میخواهند بر این سناریو که انقلاب اسلامی را در پایان خط خود میداند و معتقد است ترمیدور انقلاب اسلامی فرارسیده است، خط بطلان بکشند.
بنابراین، از این دیدگاه، انقلاب اسلامی یک انقلاب تکاملی و نه ترمیدوری است؛ زیرا آرمانهای آن آرمانهایی تاریخمصرفدار نیستند و اینگونه نیست که سیل گذر زمان، آرمانهای این انقلاب را با خود ببرد. علاوه بر این، مردم انقلابی و رهبر انقلابی نیز همواره پاسدار آرمانهای این انقلاب هستند و اجازه تخطی از آرمانهای انقلاب را به هیچ کسی نمیدهند؛ زیرا انقلاب در مکتب انقلاب اسلامی، «صیرورتی دائمی» و ضرورتی همیشگی است. از این رو، این انقلاب، انقلابی تکاملی است که خود را در «مسیر شدن» و نه پایان میداند. مگر آنکه آرمانهای انقلاب تحریف شود و افراد انقلابی و کنشهای انقلابی طرد و به حاشیه رانده شوند. برهمین اساس است که دشمنان انقلاب نیز سعی در تحریف انقلاب و تضعیف نهادها و نیروهای انقلابی دارند.
در توضیح یا تحریر محل نزاع نگاههای ترمیدوری و تکاملی به انقلاب اسلامی باید گفت، ترمیدورگرایان معتقدند انقلاب اسلامی به پایان خط خود رسیده، دچار بازگشت به گذشته شده و در یک کلام، از تب و تاب افتاده است. بنابراین، ارزشها و شیوههای آن نباید در حوزههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... راهنمای عمل و کنشگری عاملان و حاملان اجتماعی قرار گیرد. در نقطه مقابل، تکاملگرایان با اذعان به رسالتمحوری و نگاه تمدنی و سیر مراحل تکامل انقلاب اسلامی معتقدند، ترمیدور سرنوشت محتوم انقلاب اسلامی نیست و اتفاقاً ریشه مشکلات کشور در بیتوجهی به ارزشها و شیوههای انقلابی است. بنابراین، در منظر اینها عمل به ارزشها و شیوههای انقلابی هم لازمه حل مشکلات کشور است و هم آن را لازمه تحقق فرآیند انقلاب اسلامی میدانند.