یکی از اختلافات میان برخی مذاهب اسلام توجه و توسل به اموات است که هر کدام یک بر پایه استدلالهایی بنا شده است[...]
یکی از اختلافات میان برخی مذاهب اسلام توجه و توسل به اموات است که هر کدام یک بر پایه استدلالهایی بنا شده است. شیعیان فرقی میان سخن گفتن با مرده و زنده نمیدانند و بر پایه سماع موتی(زخرف/ 45) و حیات برزخی(آلعمران/169) استدلال میکنند. در مقابل فرقههایی هستند که اینکار را جایز نمیدانند و آن را مصداق شرک میدانند. استدلال آنها پایه قرآنی و روایی ندارد و اگر هم دارد، سست و غیرقابل استناد است. آنچه که باید دقت شود، این است که ارتباط با اموات دوطرفه است؛ یعنی هم اموات نیازبه اهل حیات نیاز دارند و از حضور آنها میتوانند استفاده کنند و هم انسانهایی که در قید حیات هستند، میتوانند با حضور در کنار مزار اموات خصوصا به ویژه مزار انبیا، اولیا، صالحین، شهدا و مقربان مراتب معنوی و مادی خود را ارتقاء ببخشند. آیاتی مانند آیه 64 سوره نساء بندگان را به حضور در کنار پیامبر(ص) و طلب استغفار امر میکند و با توجه به آنکه پیامبر(ص) اگر هم حیات ظاهری نداشته باشد، باز هم میتواند صدای اهل دنیا را بشنود، این کار بعد پس از وفاتشان هم امکانپذیر میباشداست. همانطور که حضرت علی(ع) بعد پس از غسل رسول خدا(ص) و تجهیز آن حضرت بیان داشت: «... پدر و مادرم فدایت اى پیامبر خدا، همانا با مرگ تو چیزى قطع شد كه با مرگ دیگرى قطع نگشت و آن نبوت و اخبار و آگاهى از آسمان بود.» همچنین همان لحظه از رسول خدا(ص) درخواست کردکه: «پدر و مادرم فدایت باد، ما را در پیشگاه پروردگارت یاد كن، و ما را از هرگز فراموش منما»(نهج البلاغه، خ235) این خطبه و توسل در کتابهای علمای اهل سنت هم آمده است.و نیزتوسل معروف امام حسین(ع) به پیامبراسلام(ص) در کنار قبر شریف ایشان هنگامی که قصد خروج از مدینه به طرف مکه داشتند.(بحار، ج44، ص328)
همچنین آیه 35 سوره مائده که میفرماید: «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیهِ الْوَسیلَةَ وَ جاهِدُوا فی سَبیلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»؛ دستور اهل بیت(ع) برای برآورده شدن حاجات توسط از سوی خداوند این بود که بهوسیله عرض ارادت و تعظیم مقام پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) اینکار انجام شود.( الكافی، ج2، ص583 ) اینکار توسط از سوی علمای مذاهب دیگر هم انجام میشد. افرادی، مانند سمهودی، عالم شافعی قرن دهم، ابوعلی خلال به نقل از شافعی، آلوسی، عسقلانی و... هر کدام یک هم در زندگی خود و هم در آثار خود توسل به بزرگان اسلام را تأیید کردند. عسقلانی پس از نقل جریان درخواست عمربنخطاب از ابن عباس برای دعا و طلب باران اذعان کرده است، استشفاع به اهل خیر و صلاح امری مستحب است.(فتح الباری، ج۲، ص۴۹۷) همچنین توسل عایشه برای برطرف شدن قحطی، عثمان بن حنیف، بلال بن حارث، مالک بن انس و... از میان اصحاب به رسول خدا(ص) شاهد این است که توسل به انبیا و اولیا امری مرسوم و پذیرفته شده بوده است. مخالفان اما به آیه 22 سوره فاطر استناد میکنند که میفرماید: «و هرگز مردگان و زندگان یكسان نیستند. خداوند پیام خود را به گوش هركس بخواهد مىرساند، و تو نمىتوانى سخن خود را به گوش آنان كه در گور [خفته]اند برسانى.» در حالیکه توجه نمیکنند خطاب این آیه با کفار است؛. کسانی که خود خدا نمیخواهد صدای اهل دنیا را بشنوند.(حدیث ابن عباس در المناقب، ج۳، ص۸۱)