معمولاً در نظامهای سیاسی دنیا آمد و شد دولتها در اصول سیاست خارجی کشورها تفاوت چندانی ایجاد نمیکند و تغییرات عمدتاً در تاکتیکها و نحوه اجرای سیاستهای مشخص شده است[...]
معمولاً در نظامهای سیاسی دنیا آمد و شد دولتها در اصول سیاست خارجی کشورها تفاوت چندانی ایجاد نمیکند و تغییرات عمدتاً در تاکتیکها و نحوه اجرای سیاستهای مشخص شده است. جمهوری اسلامی ایران نیز از این قاعده مستثنا نیست. با این حال، یک حقیقت نیز وجود دارد و آن، اینکه نوع نگاه و نگرش مجریان سیاست خارجی به تحولات و بازیگران روابط بینالملل در تحقق اهداف سیاست خارجی نقش تعیینکنندهای ایفا میکند. برای نمونه، هر چند وضعیت کنونی که در برجام پدید آمده ناشی از خروج یکجانبه آمریکا از توافق هستهای است، اما نمیتوان از محاسبات و خطاهای صورت گرفته در درون کشور صرفنظر کرد. ترامپ آن روزی تصمیم قاطع به خروج از برجام گرفت که اطمینان یافته بود دولت ایران در برجام باقی میماند. شاید اگر محاسبات ترامپ از رفتارهای واکنشی ایران به صورت دیگری رقم میخورد، ریسک خروج از برجام برای او به شدت افزایش پیدا میکرد. اهمیت نقش سیاست داخلی در سیاست خارجی تا آنجاست که گفته میشود هیچ پروژهای در سیاست خارجی موفق نخواهد شد، مگر آنکه پیش از آن در درون یک نظام سیاسی، اجماع نظر قاطع پدید آید و محاسبات و اقدامات صحیح طراحی و اجرایی شود.
نگاهی دوباره به ظرفیتهای همسایگی
در عرصه سیاست خارجی فشارهای سیاسی و بینالمللی هدایت شده از سوی آمریکا مشکلات متعددی را در مقابل ایران به وجود خواهد آورد که دولت سیزدهم برای مقابله با آنها تمهیدات لازم را اندیشید. در این زمینه «سیاست همسایگی» به عنوان راهبردی بلندمدت و راهکاری کوتاهمدت به منزله رویکردی تأثیرگذار برای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در مقابله با فشارهای سیاسی و تکانههای خارجی است.
جمهوری اسلامی ایران به لحاظ تعداد همسایگان پس از چین با 15 همسایه زمینی و دریایی بیشترین کشور دارای همسایه در جهان است، ولی به لحاظ تنوع استراتژیک همسایگان ایران را میتوان نمونه منحصر بهفرد در جهان دانست، زیرا همه نوع راهبرد جهانی، مانند عضویت در ناتو، عضویت در پیمان امنیت دستهجمعی، عضویت در سازمان همکاریهای شانگهای، کشور بیطرف، همپیمان استراتژیک آمریکا، شورای همکاری و ناتوی عربی در حال تشکیل در بین همسایگان ایران وجود دارد و اگر حضور نظامی آمریکا در خلیجفارس، عراق و محیط شرقی ایران را هم در نظر بگیریم، شرایط منحصر بهفرد موجود در همسایگی ایران بیشتر و بهتر خود را نشان میدهد.
با این اوصاف، ضرورت دارد دولت سیزدهم حضور و اقتدار منطقهای خود را با هدف حفظ منافع اقتصادی خود با طراحیهای خردمندانه نسبت به همسایگان پیگیری کند. کوشش برای بهبود روابط با عربستان و امارات متحده عربی بعد از یک دوره تنشآلود در همین راستا ارزیابی میشود. هر چند پیش شرط از سرگیری هرگونه روابط با کشوری مانند عربستان، تصحیح خطاهای بزرگی است که دولت سعودی در سطح منطقه، خاصه در یمن از خود بروز داده است.
تقویت دیپلماسی اقتصادی
یکی از خلأهای جدی عرصه سیاست خارجی که با همه اهمیت و تأکیدات مطرح شده، آن است که به موضوع دیپلماسی اقتصادی آنچنان که انتظار میرود، توجه نشده است. اهمیت پیوند اقتصاد و سیاست خارجی و به عبارتی دیپلماسی اقتصادی بر هیچ کس پوشیده نیست؛ اما گویی اینکه در نظام سیاسی ما هر یک راه خود را در پیش گرفته است. برای نمونه، موضوع رابطه ایران و چین برای هر دو کشور اهمیت راهبردی دارد، اما در سال 1397 و در اوج سیاست فشار حداکثری دشمنان، به مدتی نسبتاً طولانی ایران در چین بدون سفیر بود. یکی از ابزارهای نوین، کارآمد و قدرتمند دولتها برای کنش در فضای بینالمللی و دستیابی به موقعیت بهتر در اقتصاد جهانی، دیپلماسی اقتصادی است. این نوع دیپلماسی عبارت است از: اقدامات رسمی دیپلماتیکی که اولاً دسترسی به بازارهای خارجی را برای کسبوکارهای ملی تسهیل میکنند، ثانیاً در تلاش برای جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی هستند و ثالثاً بر اثرگذاری روی قوانین بینالمللی در راستای پیشبرد منافع ملی تأکید میکنند.
در شرایط کنونی و با توجه به وضعیت اقتصاد داخلی و مشکلاتی که در معیشت مردم پدید آمده، اولویت دادن به تعامل اقتصادی سازنده و اثربخش با محیط بیرونی با اولویت همسایگان در قالب دیپلماسی اقتصادی که از ظرفیت بهرهگیری از منافع اقتصاد جهانی برخوردار است، به ضرورتی اجتنابناپذیر تبدیل شده است؛ زیرا در وضعیت فعلی که کشور تحت فشارهای بینالمللی از طریق اعمال تحریمهای اقتصادی است، اتخاذ سیاست خارجی اقتصادیگرا از سوی دولت جدید در سطوح منطقهای و خاصه همسایگان میتواند از طریق اعتمادسازی در روابط خارجی، منجر به ثبات در مناسبات تجاری و جذب سرمایهگذاری خارجی شود و با افزایش کارایی اقتصادی از طریق انتقال فناوریهای نو و دانشبنیان، اثری مثبت بر روند رشد و توسعه کشور داشته باشد. دولت سیزدهم باید عقبماندگیهای فراوان ایجاد شده در این عرصه را در مسیر بهبودی قرار دهد.
نکته پایانی
بر اساس آنچه بیان شد و مطالبی که واقعیت و تجربیات سالهای گذشته است و مجال طرح آن در این متن میسر نشد، دولت سیزدهم باید در عرصه سیاست خارجی روابط منطقهای و همسایگی را بازسازی کند. تأکید بر اقتصاد مقاومتی، اقتصاد درونزا و بهرهگیری از ظرفیتهای داخلی که جزء سیاستهای نظام و مورد تأکید رهبر معظم انقلاب اسلامی است، هیچ گاه به معنای نادیده گرفتن فرصتهای محیط منطقهای و همسایگی نیست. از قضا آنچه در این باره اهمیت دارد، این است که تجربه نشان داده نمیتوان اقتصاد و معیشت کشور را معطل غرب و مذاکره با چند کشور اروپایی کرد، بلکه ضمن کوشش برای حضور مؤثر و قوی در نظام جهانی و ادامه مذاکرات در خصوص احیای برجام، اما به طور قطع در سیاست و روابط خارجی باید اولویت را به همسایگان داد و سیاست نگاه به شرق را با اعتقاد و جدیت بیشتری در دستور کار قرار داد. حتی اگر احیای توافق هستهای عزتمندانه مد نظر باشد، باز راه تحقق آن از مسیر گسترش و تعمیق روابط با همسایگان میگذرد. در این باره لازم است بازسازی روابط خارجی با تأکید بر توازنگرایی و اولویتگرایی مطابق با منافع ملی به سرعت دنبال شود و اقتصاد نیز باید در هسته مرکزی همه طراحیهای سیاست خارجی قرار بگیرد.