33 سال از آغاز حکمرانی ممتازترین شاگرد حضرت امام(ره)، پس از ارتحال استاد میگذرد و ابعاد این حکمرانی برای آنهایی که توانایی او را زیر نظر داشته و محک زده[...]
33 سال از آغاز حکمرانی ممتازترین شاگرد حضرت امام(ره)، پس از ارتحال استاد میگذرد و ابعاد این حکمرانی برای آنهایی که توانایی او را زیر نظر داشته و محک زده و به ارزیابی و قضاوت مشغولند، بیش از پیش آشکار شده است.
ایده حکمرانی: رهبر حکیم انقلاب اسلامی در جایگاه مدیریت کلان کشور ایدهای برای حکمرانی دارد و این ایده را به طور مستمر از طریق بیاناتشان در فضای عمومی جامعه برای نخبگان و تودهها ارائه کرده است. نظم و انسجام و هارمونی و دوری از تناقض و پارادوکس در اندیشهاش مشهود است و خود به خوبی میداند که چه میخواهد و خواستهاش چگونه قابل دستیابی است. معظمله همچنان در مسیر تکاپو و تحول، پیشران است و فعال و از موضع انفعال با وضع موجود مواجه نمیشود، لذا متحولانه به تقابل با پدیدهها رفته و از آنجایی که از توانایی عمومیسازی اندیشه برخوردار است و از آداب اقناع مخاطبان آگاه است، میتواند دیدگاههای خود را فراگیر کرده و به نوعی گفتمانسازی کند. گوشهای از این رویکرد تحولی و پیشرانی را میتوان در نامگذاری شعارهای سال مشاهده کرد که چارچوبی را برای حرکت کشور به سمت اهدافی مشخص میکند.
به کارگیری همه ظرفیتهای انسانی: یکی دیگر از هنرمندیهای رهبری توانایی بهره گرفتن از تواناییها و استعدادهاست. ایشان به خوبی از هنر تعامل با اقشار مختلف جامعه از پیر و جوان، زن و مرد، کارمند و کارگر، دانشجو و طلبه، نظامی و هنرمند و... برخوردار است و از دل این تعامل است که امکان به کارگیری ظرفیتها به وجود میآید. در این مسیر چپ و راست نمیشناسد و کارنامه عملکردی ایشان در سه دهه گذشته به خوبی حکایت از آن دارد که برای ساختن کشور معظمله از همه جریانهای سیاسی کشور بهره گرفته است. (بگذریم از اینکه بودند مدعیان سیاسی که در طول این سالها دست رد به دعوت رهبر حکیم انقلاب زدند و خود را از خدمت به مردم و انقلاب محروم کردند!) البته این به کارگیری مبتنی بر چارچوبها و ملاکها و معیارهایی است، همان چارچوبی که در قانون کشور مرزهای آن مشخص شده است و برای نمونه صندلی قدرت به کسانی که قانون اساسی و چارچوبهای قانونی نظام اسلامی را قبول ندارند، نخواهد رسید! ضمن آنکه معیار و مبنای اصلی انتخابهای ایشان نیز مبتنی بر منطق شایستهسالاری تعریف شده است. رهبری اعتقاد راسخی به چرخش نخبگان داشته و حکمرانی را به افراد معدودی منحصر نمیبینند! لذا با صراحت از اعتماد به جوانان، و سپردن امور به آنان صحبت کرده و در عمل نیز مدافع این رویکرد بودهاند. البته همانطور که گفته شد، این تحولات بر مدار منطق شایستهسالاری معنادار خواهد بود.
تعامل و مشورتگیری: لازمه به کارگیری حداکثری از ظرفیتهای کشور، داشتن روحیه تعامل و مشورت گیری و مشورتپذیری و تواناییهای کلامی و زبانی در ارتباطگیری است. بدون شک افرادی که تنها خودشان را قبول دارند و با حلقهای بسته طرف گفتوگو هستند، به همان اندازه در تصمیمگیری موفقند؛ اما رهبر حکیم انقلاب سالیان متمادی است که دایره وسیعی از نخبگان با گرایشهای فکری مختلف را طرف مشورت خود گرفته و از نظرات کارشناسی ایشان در تدبیر امور بهره میگیرند.
ضمن آنکه ارتباط تنها به نخبگان محدود نمیشود و راهکارهای آگاهی یافتن از نظرات تودههای مردمی را نیز طراحی کرده تا از درد اقشار مختلف آگاهی یابد که تنها بخشی از آن در دیدارهای عمومی با اقشار مختلف مردم رسانهای میشود.
تشخیص اولویتها: برای رسیدن به یک تصمیم هر چند شناخت معضلات و کمبودها و ضرورتها شرط لازم به نظر میآید، اما کافی نیست. شرط کافی آنجایی است که به داشتهها و توانمندیها هم نگاهی داشته باشیم و در نهایت بتوانیم اولویتها را تشخیص دهیم تا تخصیص منابع، عادلانه و منصفانه و منطقی صورت پذیرد. از جمله هنرهای رهبری معظم انقلاب اسلامی توانایی تشخیص اولویتهاست. ایشان طی بیش از سه دهه زعامت به خوبی این اقدام را انجام داده و در تصمیماتشان ظهور و بروز عینی یافته است.
زمانشناسی و شناخت محیطی: شناخت محیط پیرامونی، یکی از مقدمات واجبی است که بدون آن حکمرانی ممکن نخواهد بود. این شناخت حتی به گذشته و تاریخ نیز باید تعلق گیرد تا وضعیت امروز که بخشی از آن به وضعیت دیروز گره خورده است، قابل تشخیص باشد. در این میان، اشراف رهبر حکیم انقلاب به روند حوادث تحولات جهان از دیروز تا به امروز، ویژگی ممتازی است که در میان بسیاری از حکمرانیهای امروزین رژیمهای سیاسی در دنیا نظیری برای آن نمیتوان یافت. رهبری در زمینه تاریخ جهان و منطقه و ایران زمین اشرافیت کامل داشته و صاحب اثر علمی هستند و تحولات نظام بینالملل در صدسال گذشته را به خوبی مطالعه کرده و بخشی از آن را به واسطه تجربیات ارزشمند به دست آورده. همین امر موجب شده است تا در شناخت بازیگران سیاسی هوشمند بوده و با علم و آگاهی کافی به تصمیمگیری در عرصه نظام بینالملل دست بزنند.
شناخت دشمن: نظام بینالملل عاری از دشمن قابل تصور نیست و همواره هستند بددلانی که چشم طمع به منافع دیگران داشته و زیادهخواهانی که اگر فرصت و قدرت یابند، روز به روز دایره خواستهها و منافع خود را گسترش خواهند داد. بنابراین، نمیتوان دشمن و راهبردها و شگردها و ترفندهایش را نشناخت و در جایگاه حکمرانی به درستی تکیه زد. غفلت از دشمن و کوچک دیدن آن نه تنها از تهدیدات نمیکاهد؛ بلکه تنها کشور را در برابر آن آسیبپذیر میکند. بدون شک دوست و دشمن به دشمنشناسی رهبر حکیم انقلاب اسلامی اذعان دارند و اعتراف میکنند که در این میدان دیدهبان انقلاب اسلامی به خوبی عمل کرده و به دشمن اجازه کمترین فعالیت بیرون از رصد ایشان را ندادهاند!
دینشناس: حکمرانی در جامعه اسلامی و در حکومت اسلامی، بدون شناخت کامل از اسلام و مقتضیات زمان ممکن نخواهد بود؛ یعنی در عین حال که به آموزههای اصیل اسلامی باید تسلط داشت تا در همان چارچوب تصمیم گرفت و حرکت کرد، باید دقت کرد که این خوانش از اسلام باید با شرایط زمانه سازگار بوده و با امر حکمرانی نیز متناسب باشد، که تحقق این نگاه نیازمند مقدماتی است و به فرموده حضرت روحالله(ره): «ما باید بدون توجه به غرب حیلهگر و شرق متجاوز و فارغ از دیپلماسی حاکم بر جهان در صدد تحقق فقه عملی اسلام برآییم و الّا مادامی که فقه در کتابها و سینه علما مستور بماند، ضرری متوجه جهانخواران نیست و روحانیت تا در همه مسائل و مشکلات حضور فعال نداشته باشد، نمیتواند درک کند که اجتهاد مصطلح برای اداره جامعه کافی نیست.»
رهبر حکیم انقلاب اسلامی و شاگرد برجسته حضرت امام(ره) در دل چنین نگاهی تربیت یافته و در جایگاه اجتهاد قرار گرفتهاند؛ همان نگاهی که معتقد است: «حکومت در نظر مجتهد واقعی، فلسفه عملی تمامی فقه در تمامی زوایای زندگی بشر است، حکومت نشاندهنده جنبه عملی فقه در برخورد با تمامی معضلات اجتماعی و سیاسی و نظامی و فرهنگی است. فقه، تئوری واقعی و کامل ادارۀ انسان و اجتماع از گهواره تا گور است... هدف اساسی این است که ما چگونه میخواهیم اصول محکم فقه را در عمل فرد و جامعه پیاده کنیم و بتوانیم برای معضلات جواب داشته باشیم.»
شجاعت و قاطعیت و تدبیر در عمل: همه آنچه آمد، مواردی بود که در مرحله تصمیمگیری میتواند به بهترین تصمیم تبدیل شود، اما هنر حکمرانی با رسیدن به بهترین تصمیم کامل نمیشود. پس از آن نوبت به بهترین اجرا میرسد که با هنر شجاعت و قاطعیت و تدبیر آمیخته است. مروری بر عملکرد رهبر حکیم انقلاب در جایگاه رهبری جامعه و فرماندهی کل قوا این حقیقت را آشکار میکند که او همچون بزرگ استادش استوانههای استواری بودهاند که هیچگاه در برابر تهدیدات و مشکلات ترسی به خود راه ندادهاند و تصمیمی را که تأمینکننده منافع ملی باشد، بدون هیچ تردیدی عملیاتی کردهاند. این شجاعت و قاطعیت البته بر آمده از اخلاص و اتصال به قدرت لایزالی است که بدون اراده او ارادهای در زمین جاری نخواهد شد. پرورشیافتگان مکتب اسلام ناب محمدی(ص) این نگاه توحیدی را در وجود خود نهادینه کرده و در رفتارشان تحقق عینی بخشیدند! لذا در برابر دشمنان نهراسیده و از شجاعت و قاطعیت لازم برای عملیاتی کردن تصمیمات حکمرانی برخوردارند و در این مسیر البته این فضیلت را با تمسک به تدبیر به اوج خود رساندهاند.
سلوک حکمرانی: اما آنچه تکمیلکننده اتخاذ و اجرای تصمیم در جایگاه حکمرانی است، سلوک و مرامی است که میتواند از یک «حکمران»، یک «محبوب» بسازد و آن را تا مقام «ولایت» بالا ببرد. آنجا که بین ولی الهی و جامعه مؤمنانه پیوندی روحیـ قلبیـ عقلی شکل گرفته و اطاعتها برخاسته از ارادتها شده است. شاخصهای سلوک مؤمنانه را میتوان در نامه مشهور امیرالمؤمنین به مالک اشتر جستوجو کرد که در آن بر سادهزیستی و مردمداری و ... تأکید میشود و هیچ منتقد منصفی نیست که به رعایت این سلوک در زندگی شخصی آیتاللهالعظمی خامنهای اعتراف نکند. محصول این چندگانههای برشمرده، شکل گرفتن الگویی از حکمرانی است که میتوان نام «حکمرانی حکیمانه» بر آن نهاد و به مثابه الگویی برای حکمرانی به جهانیان معرفی کرد. هر چند در فضای غبارآلود حاصل از جنگ روایتها و غفلت تاریخی ناشی از «حجاب معاصرت» امکان شناخت بزرگی و عظمت این هنر حکمرانی رهبر حکیم انقلاب اسلامی برای بخشی از جامعه فراهم نشده و اینجاست که وظیفه همه پرچمداران جهاد تبیین را در معرفی چهره واقعی این حقیقت مسلم، دوچندان میکند!